گروه فرهنگی و اجتماعی تبریز بیدار؛ غلامرضا سرایی
دکتر مبین رفت و چه غریبانه رفت.
از قدیم گفته اند «یک سوزن به خودت بزن و یک جوالدوز به دیگران» و این ضرب المثل، حکایت رسانه هایی است که در تجلیل و تکریم از دکتر مبین کم گذاشتند. هیچ ایرادی ندارد گهگداری به خود خودمان تلنگری بزنیم که به کجا چنین شتابان؟!
واقیت را بخواهید رسانه ها [که ما نیز بخشی از آنها هستیم]درتشخیص اولویتها دچار سر درگمی مزمن شده ایم.
رویخیلی از موضوعات دم دستی و کم اهمیت زوم می شویم و در ضریب دادن به موضوعاتی که نه تنها اصل هستند بلکه رسالت اصلی رسانه ها پرداختن به آنهاست، کم می گذاریم و بی اعتنا از کنارشان عبور می کنیم.
دکتر مبین رفت و غریبانه هم رفت. هم رسانه ها کم گذاشتند و هم مسئولین، از مقامات ارشد اجرایی استان گرفته تا نمایندگان و اعضای شورا و قس علی هذا…
او غریبانه رفت اما آیا حقش این بود؟ من گمان نمی کنم. خدمتی که او به مردم کرد خارج از توصیف زبان و قلم است.
اینکه چرا پدر معنوی جزامیان ایران در اوج غریبگی هجرت کرد، همه را به این فکر وا میدارد که آیا دنیا بیمعرفت است یا ما وفا نداریم و قدرنشناس شده ایم. من فکر میکنم، هر دو؛ امادومی بیشتر.