یادداشت مهمان/دکتر عطایی عضو هیئت علمی جامعه شناسی دانشگاه تبریز
مفاهیم مضمونی و چارچوب مورد مراجعه جمعیت شناسی، از یک زمان تا زمان دیگر، از یک مکان تا مکان دیگر ومطابق با دیدگاههایی که مییابند، متفاوت و متغیر خواهند بود. اندیشمندان ومتخصصان، جمعیت شناسی را به عنوان یک منبع مناسب داده و اطلاعات یا تکنیکهای تحلیلی که اختصاصاً در ارتباط با موضوع و مسئله آنان است، در نظر میگیرند.
با یک تعریف میتوان جمعیت شناسی را این چنین ارائه کرد: مطالعه اندازه و ابعاد، توزیع محلی و ناحیهای و ترکیب جمعیت، تغییرات جمعیتی، و اجزای چنین تغییراتی، که ممکن است با زاد و ولد، مرگ و میر، جابجاییهای مکانی و تحرک اجتماعی (تغییر پایگاه) همراه باشد. جمعیت شناسی به عنوان یک علم، تمرکز خود را بر جمعیت، پدیدههای جمعیتی، بررسی روابط متقابل بین آنها، توجه به فاکتورهای ثانویه و متغیرهای بیرونی (از جمله عوامل اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی و تأثیر و تأثر متقابل پدیدههای جمعیتی و عوامل بیرونی و علل آن، گذاشته است.
تاکید بر موضوع جمعیت متعلق به عصر حاضر و پیشرفتها و نوآوریهای آن نبوده، و از چند هزار سال قبل از میلاد تاکنون به انحنا مختلف کانون توجه اندیشمندان و صاحب نظران حوزههای مختلف علوم انسانی و حتی علوم نیز بوده است. تاکیدات اولیه بر مسئله جمعیت، متأثر از عقاید دینی و مذهبی، عوامل اقتصادی و شرایط اقتصادی بوده که در دو سطح کلان و خرد یعنی موارد مربوط به دولتها و حکومتها از یک طرف و حوزههای خصوصی افراد و خانوادهها از طرفی دیگر بوده است.
هدف و نکته اساسی در مقوله جمعیت، ایجاد و برقراری تعادل، توازن یا تناسب ما بین منابع و امکانات و سرمایههای مادی و جمعیت (نیروی انسانی یا تعداد نفرات) به عنوان سرمایههای غیر مادی، میباشد. ابعاد متفاوتی میتوانند به منظور دستیابی اندیشمندان و متخصصان حوزههای علوم اجتماعی و جمعیت شناسی به اهداف از پیش تعیین شدهشان مورد مطالعه قرار گیرند، یکی از مهمترین این موضوعات بررسی اثرات ساختار سنی جمعیت خواهد بود. تغییرات در ساختار سنی جمعیت (از طریق موالید- مرگ و میر- مهاجرت) پیامدهای متفاوتی در زمینههای اقتصادی-اجتماعی_محیطی و…جوامع خواهد داشت.
بررسی ساختار سنی جمعیت کشورهای در حال توسعه، جوان بودن جمعیت این مناطق را تأیید میکند، شاید بتوان گفت تا حدودی عدم پیشرفت این دسته از کشورها به علت ساختار سنی جوان جمعیت آنها باشد ایران هم به عنوان یک کشور در حال توسعه و در عین حال با ساختار سنی جوان از این قاعده مستثنی نیست. جوان بودن جمعیت ایران باعث شده تا یک عدم تعادل در توزیع منابع در بین گروههای سنی را، شاهد باشیم. برای مثال حجم بالای جمعیت در گروه (۶۴–۱۵) ساله به عنوان جمعیت فعال که تعیین مالی گروههای دیگر جمعیتی را بر عهده دارند، نیاز ایجاد فرصتهای شغلی را آشکار میسازد، همچنین توجه به ساختار اجتماعی کشور، روشن میسازد.
آموزش و پرورش به شدت تحت تأثیر ساختار سنی جمعیت قرار میگیرد. از بعدی دیگر اشتغال به تحصیل تعداد قابل توجهی از جمعیت و نیازهای آموزشی آنان لزوم توجه به ساختار سنی جمعیت اثرات آن را بیش از پیش روشن میسازد. در زمینه بهداشت و تأمین اجتماعی کشور ایران به دلیل دارا بودن جمعیت جوان از هزینههای بالاتری برخوردار است. بار پرداخت این هزینهها بر عهده جمعیت فعال میباشد چرا که جمعیت جوان قسمت عمده این خدمات (بهداشتی و تأمین اجتماعی) را مصرف میکند و سهم بالای این هزینهها به گروههای سنی جوانتر اختصاص مییابد.
با این توصیف به نظر میرسد رابطه جمعیت و منابع از جایگاه و اهمیت ویژهای برخوردار است. در گذشته رابطه جمعیت و غذا و گاهی فضا و محیط زیست مورد نظر بوده و حال آنکه در زمان ما ابعاد جدیدی در کنار غذا و فضا ایجاد شده و آن توسعه است. در حال حاضر وقتی صحبت از جمعیت و نیازهای آن میشود، نیازهای بهداشتی، آموزشی؛ مسکن و اشتغال و سایر جنبههایی که مرتبط با رفاه و خدمات اجتماعی است، مطرح میگردند. اگر رشد جمعیت خیلی بالا باشد هر قدر در ارتباط با منابع و امکانات خوشبین هم باشیم باز این رشد سریع جمعیت میتواند به عنوان یک بار تحصیلی بر منابع لازم بر تأمین این گونه نیازها خود را نشان دهد.
وقتی صحبت از مسئله جمعیت میشود از نظر عام رقم مطلق جمعیت مورد توجه قرار میگیرد. ولی وقتی با یک دید کارشناسی و تخصصی مسئله جمعیت مورد بررسی قرار میگیرد باید در کنار رقم مطلق جمعیت، حداقل به دو جنبه مهم دیگر توجه داشت. یکی روند رشد جمعیت، یعنی اینکه جمعیت ما با چه میزان و شدتی و با چه شتابی در حال افزایش است و دیگر ساختمان جمعیت و اینکه توزیع سنی جمعیت چگونه است. به عبارتی اگر در کشورمان در برنامه ریزی توسعه اقتصادی و اجتماعی ۵ ساله ۷۲–۱۳۶۸ تعدیل رشد جمعیت مورد توجه برنامه ریزان و سیاست گذاران قرار گرفته به خاطر بالا بودن میزان رشد جمعیت است. همان گونه که ذکر شد غیر از رقم مطلق و روند رشد جمعیت، ساختمان جمعیت هم موضوع دیگری است که توجه به آن اهمیت دارد.
رشد بالای جمعیت که ناشی از سطح بالای زاد و ولد است ساختمان جمعیتی را به وجود میآورد که از نظر اقتصادی و اجتماعی چندان مطلوب تلقی نمیشود. طبق سرشماری سال ۱۳۶۵ در ایران بیش از ۴۵ درصد جمعیت در سنین کمتر از ۱۵ سال بودهاند. چنین ترکیب سنی و ساخت سنی جمعیت سرمایه گذاری زیادی را از نقطه نظر بهداشتی و به خصوص آموزشی ایجاب میکند و هزینههای جمعیتی در چنین وضعیتی در حد بسیار بالا قرار میگیرد. تقلیل سطح زاد و ولد در دراز مدت در کنار تعدیل رشد جمعیت به متناسبتر شدن ساختمان جمعیت نیز کمک میکند.
سوالی که در این مقطع قابل طرح میباشد این است که رشد جمعیت میتواند محرک توسعه باشد و یا در مواردی حتی مانع توسعه باشد؟. در پاسخ میتوان اظهار نمود محرک یا مانع بودن، بستگی به میزان و شتاب رشد جمعیت از یک سو و اوضاع اقتصادی و اجتماعی جامعه از سویی دیگر دارد. در هر حال تا آنجایی که رشد جمعیت مانعی بر توسعه اقتصادی و اجتماعی نباشد، این رشد میتواند مطلوب تلقی شود. با ارتقا شاخصهای توسعه، ساخت و بافت و ترکیب جامعه پذیرای سطح نازلتری از زاد و ولد میشود.
وقتی بحث از به تعادل کشاندن رشد جمعیت از طریق کاهش سطح زاد و ولد و باروری میشود؛ صاحب نظران چنین عنوان میکنند که مهمترین عاملی که میتواند زاد و ولد را تنزل دهد، توسعه است. یعنی وقتی شاخصهای توسعه در یک جامعه ارتقا مییابد خود این ارتقا شاخصهای توسعه زاد و ولد را پایین می آورد، بهطور خلاصه میتوان چنین عنوان کرد که ازدیاد رشد جمعیت در ابتدا محرک توسعه است ولی وقتی توسعه تحقق پیدا کرد یعنی معیارهای زیستی و سطح زندگی ارتقا یافت شرایطی ایجاد میشود که زاد و ولد و باروری به سطحی پایین انتقال یافته و در نتیجه رشد جمعیت تنزل پیدا میکند.
