در حاشیه مراسم بزرگداشت شهدای تازخورماتو؛

گزارشی متفاوت از مظلومیت یک ملت همزبان در عراق

در روزگار تهدید و استرس و فشار و غیبت اصل کاریه عالم ؛ کلمات نیز برخی حوادث را تحریم کرده اند.

به گزارش تبریزبیدار، مسعود زینالی از فعالین فرهنگی شهر در یادداشتی در خصوص برنامه بزرگداشت شهدای تازخورماتو در صفحه اجتماعی خود نوشت:

اولش مث فیلمای تخیلی شروع شد یا مث فضای ایزوله و غیر قابل باور سیمای ملی!  آخه یعنی چی که این حضرات میفرمایند ایهاالناس دیر بجنبید بیست هزار نفر شیعه ترکمن عراقی قتل عام میشند ؛ ناموس مرد مسلمان رو به بردگی میبرند ؛ مگه میشه فاجعه انقدر بزرگ ، انقدر عمیق … پس کو، چرا خبری ازش تو رسانه ها نیست؟! ؛  یعنی چییی؟!

………………….
اهالی #بشیر در خواب ناز و گرم بودند که خبر میرسه داعش تو راهه/ ۹ روز بعد از اشغال موصل / ۷ صبح / تا دو بعد از ظهر با هر چه که داشتند مقاومت میکنند / شکست /  1150 خانوار پشت به وطن مشغول فرار اند/ پناه میبرند به نزدیکترین شهر / تازاخورماتو ؛ ۲ کیلومتر آنطرف تر /سرنوشت پایان مصیبت باری رو رقم میزنه برای کسایی که فرصت فرار نداشتند / ۱۵ نفر شاید هم کمی بیشتر / فاجعه اسارت نیست / فاجعه حال اهالی بشیر موقع تحویل گرفتن جسد دخترها با اون وضعیت فجیح هم نیست / فاجعه چند ساعتی است که بر آن دختران گذشت / وسط ناکجا / ناموس شیعه/ 
پس از #بشیر نوبت به #تازاخورماتو میرسد / دالت کوفتی اسلامی عراق و شام در راه است / هسته های مقاومت شکل میگیرد / ۲ روز / دو روز تمام مقاومت میکنند / وضعیت مهمات وخیم است / 
ابوفلاح میگه مونده بودیم چه کنیم … خدایا یعنی یه فاجعه دیگه مشابه بشیر ؟  دوباره؟ …

هواپیمایی حامل سلاح از طرف جمهوری اسلامی میرسه وسط کارزار / نصف برای کردها – نصف برای ترکمن ها ….. و مقاومت از آن روز همچنان ادامه دارد. 
میگه داعش بطرز عجیبی مسلح و مدرن / آنچه که ما داریم  کلاشینکف و آرپی چی و دوشکاست /  قبل اینکه بتونن بیان ایران برا آموزش و تقاضای کمک از مردم کشور دوست حمله ی شدیدی به شهر میشه / داعش شاکیه / ۶ نفر عامل انتحاری برای عبور از شد میفرسته / دو سه نفرشون موف میشند بزنند به خط اما همونجا هلاک میشند / جسد ها پشت واتن ؛ داخل شهر / مردم خوشحال – امیدوار – هراسناک / این آخرین صحنه ای بود که از ۶ روز قبل که میاند سمت ایران از شهرسون تازاخورماتو به یادشون هست.

شاید باورتون نشه  ولی بشدت نیازمند  #کمک_مالی  هستند. قران به قران ؛ ریال به ریال ؛ تومان به تومان

اردوغان؟  

میگند هرچی اسیر گرفته شد این چند وقته توسط ترکیه آموزش دیده بود  میگه باورش سخته ولی تو روز روشن آمریکا غذای گرم میفرستاده برا نیروهای داعش  تاکید داره که بگه غذایگرم

بعد از نماز مغرب و عشا پای صحبت هاشان بودیم … در مسجدی بنام المهدی؛  خواندن داستان تفاوتش با شنیدن اصل ماجرا از آدم هایی که از دل ماجرا امده اند زمین تا آسمان است،   پسر ابوفلاح در درگیری ها شهید شده است. حکایت شهادتش خود مصیبت نامه ی دیگری ست 

شهید حامد مادری ایرانی داشته ؛ ابوفلاح از همین تبریز و مارالان خودمان زن گرفته. چطور؟

میگه ما امام رو از نزدیک ندیدیم ولی عاشقش شدیم / صدام قدرت گرفته بود . اعدام ترکمن های شیعه بشیر آغاز شد و همه کوچانده شدند. من فرار کردم ایران / با برادران بنابی تو حوزه آشنا شدم و الخخخ …

۸۰ ماه تو صف رزمنده های اسلام تو جبهه ها علیه نیروهای بعث جنگید. بقول خودش خیلی از رزمنده های بزرگ جنگ رو زانوهای خودم لحظات آخرشون رو سپری کردند و شهید شدند. کار شنود و تزجمه بی سیم عراقی ها رو برا شهید باکری انجام میداده.

و خیلی مطلب نگفته دیگر ….

چند صد متر …  فقط چند صد متر

یک مسائلی هم هست که گفتند بطور عمومی گفته نشه.
انقدر بگم که وضعیتشون بشدت وخیم …

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *