به گزارش تبریز بیدار مسعود صدر محمدی در خصوص چالش های همایش های وحدت مسلمانان در صفحه اجتماعی خود نوشت:
من هم قبول دارم که داعش و رادیکالیسم موسوم به بنیادگرایی اسلامی به شکل تشکل یافته ای که اکنون شاهد آن هستیم یک پروژه بین المللی است که هر صاحب بصری فارغ از این که ذی البصیره باشد یا نه معترف به اهداف و نتایج آن است که رگ حیاتش به پول نجس صهیونیستی – سعودی بسته است و مغزش سازمان های رذل امنیتی مختلف است.
اما به نظرم این سازمان ها و پول ها تنها گناهی که دارند متشکل کردن و جهت دهی به احساساتی است که اتفاقا بروزش بسیار طبیعی است. در مورد زمینه بروز این گروه تا کنون ده ها مقاله و چندین کتاب با رویکردهای روانشناختی و جامعه شناختی و معرفت شناختی و … نوشته شده است. با وجود این که تمام دلایل مختلف علمی و نیمه علمی گفته شده محترم اند و قابل تامل اما به عنوان یک جوانی که بر خلاف خیلی ها از کرده و گفته های داعشی ها و داعش مسلک ها تعجبی نمیکنیم به نظرم اصلی ترین زمینه بروز تندروی در میان جمعیت های اسلامی همین علمای اسلامی هستند که در کنفرانس های وحدت اسلامی شرکت میکنند!
علمای شرکت کننده در چنین کنفرانس ها و همایشهایی اگرچه بسیاریشان به راستی اهل فکر و نظرند اما این حضرات علما الفنادیق اند! علمای هتل گرد! علمایی که به پاس اهل فکر بودن و اهل کتاب و دفتر بودنشان همواره در سالن های انتظار پروازهای خارجی برای شرکت در یک کنفرانس فکری و علمی در کشوری دیگر هستند. این علما که نوعا صاحب نفوذ و قدرت دیوانی در حکومت های کشورهای مختلف اسلامی هستند در کشورهای خوشان همیشه در حالت “حاج آقا مشغول اند” قرار دارند و برای شرفیابی به حضور انورشان باید ماهها پیش با برادران خدمتگذار دفتر مبارکشان نامه نگاری کرد. علمایی که به جای شوریدن بر ظلم، فساد، ناهمواری های جامعه شان همواره از رواج کفر نگران اند. علمایی که هیچ گاه در برابر رشوه، مظالم اداری، خون به جگر کردن ملتهایشان، لاابالی گری های مدیران حکومتی، استبداد سیاسی، بی شرمی های اجتماعی که حکومتهایشان رواج می دهند صدایی در نمی کنند و کارشان تنها لاپوشانی و ماستمالی کردن فسادها و ظلم های آقایان بالای سرشان است!
در برابر چنین علمایی گروهی دیگر از علما ایجاد شده اند که خاکی اند، در عمرشان حتی سوار قطار هم نشده اند چه برسد به هواپیما، علمایی که مماشات در برابر مظالم حکومتها را خیانت به امت رسول الله میدانند، علمایی که چون چیزی برای از دست دادن ندارند از هیچ تهدیدی نمی هراسند و به خاطر درک ظاهری و عوام پسند از دین دست به تندروی می زنند. این علما دغدغه های حقیقی ملتهایشان را می شنوند، می بینند و زندگی میکنند. برای همین صدایشان شنیده می شود و مردم را به حرکت در می آورد و صد افسوس که این نوع افراد در بسیاری از موارد به دلیل عدم اطلاعشان از اوضاع جهان تبدیل به مرکب دستگاه های جاسوسی می شوند و حرکتشان به سمتی مشئوم جهت داده می شود. (تجربه سوارکاری بر موجهای اسلامی را یکبار در دهه ۶۰-۷۰ میلادی به بهانه مبارزه با کمونیسم را نیز داشته ایم)
…
دو نکته را میخواهم اشاره کنم:
۱) دلیل این که جمهوری اسلامی پس از ۴ دهه کنفرانس برگزار کردن و رفت و آمد و های و هوی هیچ توفیق خاصی در عرصه وحدت اسلامی و تالیف قلوب به دست نیاورده برای همین است که با علما الفنادیق که هیچ آبرو و کاریزمایی در کشورهایشان ندارند رفت و آمد میکند. تا زمانی که ما علمای مردمی کشورها (که هالبته حکومتایشان خیلی مایل به این کار نخواهند بود) ارتباطی حقیقی نداشته باشیم همین آش و است و همین کاسه.
۲) فاصله طبقاتی درون صنفی در میان علما کمرشکن ترین آفتی است که گریبان امت اسلامی را گرفته است. این مرض صعب العلاج یک بار کمر حکومتی به عظمت دولت ابد مدت عثمانیه را شکسته است و اکنون گریبان همه را خصوصا ما را! گرفته است.
