سرویس سیاسی تبریز بیدار؛
اعلام نتیجه بررسی صلاحیتهای داوطلبان حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی توسط شورای نگهبان گویی آبی بر آتش پروپاگاندای رسانههای جریان تمامیتخواه اصلاحات در چندین ماه اخیر بود.
بیش از یک دهه شکست جریان دوم خرداد در رقابتهای مجلس شورای اسلامی تجربهای تلخ را در برابر سیاستهای این طیف قرار داده است، از تحریم انتخابات مجلس هفتم تا شکست خفتبار در مجلس هشتم و تحریم دوگانه با رأی رئیس دولتشان در دماوند!.
اما وزش بادهای اعتدالی بر گونه یخزده اصلاحطلبان امیدها را به حمایت دکتر حسن روحانی از این جناح ورشکسته برانگیخت.
بیشک روحانی بخش مهمی از آرای خود را مدیون رأی بدنه اصلاحطلبان است اما گویی در ۲.۵ سال اخیر عدم وجود ساختار تئوریک گفتمان موسوم به “اعتدال” که بار دیگر رئیسجمهور را ناچار به ادای دین به دوستان اصلاحطلب خود کرده است.
پروژه مظلومنمایی و هزینهتراشی
اگر از حرف و حدیثهای فراوان پیرامون عملکرد هیئتهای اجرایی در تائید صلاحیتها بگذریم، اقدام قاطعانه و قانونی شورای نگهبان در تحسین بسیاری از مردم و نهادهای نظام و صدالبته خشم و نگرانی اصلاحطلبان را برانگیخت.
اصلاحطلبان این بار همچون سال ۸۸ جهت بالا بردن هزینه رد صلاحیت افراد سهیم این طیف در فتنه ۸۸، دست به اتخاذ “به مرگ میگیریم به تب راضی بشوند” کرد و در اقدامی عجیب سیلی از کاندیداهای خود را روانه فرمانداریهای سراسر کشور کرد.
پروژه مظلومنمایی و هزینهتراشی اصلاحات برای نظام به سد شورای نگهبان قانون اساسی خورد و تحرکات این جناح برای مصالحه و “تب” آغاز گشت.!
دریکی از این اقدامات رئیسجمهور محترم دست به انتقاد از شورای نگهبان زد و با انتقاد از نهادهای نظارتی اظهار داشت: “یک جناحی در این کشور جمعیتش ۷ میلیون تا ۱۰ میلیون است. آیا نباید نماینده داشته باشد؟ گویی آقای رئیسجمهور فراموش کردهاند که عمده افراد غیر مسئلهدار جناح اصلاحطلب همچون مسعود پزشکیان در این دوره تائید صلاحیت شدهاند و اصلاحطلبان دیگری بالباس استقلال و در لوای اعتدال از شورای نگهبان تائید صلاحیت گرفتهاند.
اصلاح طلبان ۷ تا ۱۰ میلیونی!
بهراستی آقای رئیسجمهور التزام عملی طیف اعتدالیون همچون این گفته که” قانون اساسی را اینگونه میخواهید تفسیر کنید؟” را در حمله به نهادهای برآمده از قانون اساسی و انقلاب اسلامی جست؟
از سوی دیگر مگر شورای نگهبان عملی سلیقهای و جناحی انجام داده است که آقای روحانی و جناح تمامیتخواه اصلاحطلب داد بر طبل اعتراض و حمله به شورای نگهبان کوبیدهاند. چگونه شورای نگهبانی که صلاحیت وی و ۷ کاندیدای دیگر را برای حضور در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری تائید کرده است، این بار موردانتقاد یکی از این ۸ تائید صلاحیت شده سال ۹۲میشود.
گویی در غیاب تأکید قانون بر بی طرفی سیاسی نهادها و سمتهای رسمی در کشور در انتخابات، آقای رئیسجمهور به فکر جناحی با بدنه ” ۷ میلیونتا ۱۰ میلیون ” نفر در جامعه است.
این نقد رئیس دولت اعتدال به رد صلاحیت برخی از داوطلبان اصلاحطلب، نشانگر بدنه رایی میباشد که وی برای اصلاحات موردنظر دارد؛ چنانچه آقای روحانی نیز تمام کشش و برش جریان موسوم به اصلاحات را در ” ۷ میلیونتا ۱۰ میلیون ” خلاصه میکند.
من یک سرهنگ هستم!
از سوی دیگر نوع ادبیات بهکاررفته توسط دکتر روحانی، نمونهای از ادبیات “سرهنگی” میباشد که وی در رقابتهای انتخاباتی خود را داعیهدار ادبیات “حقوقدانی” میداند. تأکید بر حقوقدان در برابر سرهنگ قالیباف، اقتضائاتی را با خود به همراه میآورد که بایستی رئیسجمهور حقوقدان بنا بر نص قانون اساسی حامی و پشتیبان آن باشد نه ناقض و منتقد به آن.
گرچه گفتار و گفتمان رئیسجمهور در ۲.۵ سال اخیر در مصاف با مخالفین خود، نه تنها نشانگر ادبیات یک حقوقدان بلکه نمایانگر ادبیات شبه سرهنگی با طعم تکنوکراسی است.
در این میان باید منتظر ماند و میزان قدرت چانهزنی رئیس دولت اعتدال را در مصاف با نهادهای نظارتی جهت عبور بخشی از اردوگاه اصلاحطلبان از فیلتر شورای نگهبان مشاهده کرد.
