سرویس سیاسی تبریزبیدار؛
شیب زمان اعلام لیست انتخاباتی اصلاح طلبان به سرازیری افتاده و درحالیکه که اصولگرایان از چند روز پیش با لیست انتخاباتی خود در تهران و بیشتر استانها را اعلام کردهاند، اصلاح طلبان تنها به اعلام لیست کاندیداهای مدنظر خود در انتخابات از جمله در تبریز اکتفا کردهاند.
گذشته از اینکه اصلاح طلبان به دنبال آخرین نتایج بررسی صلاحیت کاندیداهای خود و نزدیک به خود در لوای مستقلین هستند، تنشهای موجود در میان دو طیف تأثیرگذار در اصلاح طلبان به عنوان چپ سنتی و اصولگرایان به عنوان راست مدرن، غیر قابل انکار است.
از جمله نمونههای بارز این تقابل و درگیری، به خوبی خود را در قالب بزرگان این دو طیف سیاسی عارف-کرباسچی نشان داد. چندی پیش به دنبال بالا گرفتن اختلافات میان جریان کارگزاران و نزدیکان به طیف رئیس دولت اصلاحات و محمدرضا عارف در شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان، تصریح کرده بود که درباره سوابق سیاسی عارف افشاگری خواهد کرد چرا که عارف به دلیل وجود برخی سوابق نمیتواند ادعای رهبری جریان اصلاحات را داشته باشد.
عارف نیز در جواب به کرباسچی با پاسخی دیپلماتیک توپ را در زمین رقبای ناشناخته خود انداخت که این حرفها شیطنت است و نباید فریب عدهای را بخورید. جواب محافظه کارانه و محتاطانه عارف به حمله صریح و بی پرده کرباسچی را میتوان با دلایلی فراتر از مسائل موجود تحلیل و تفسیر کرد.
درگیری لفظی کرباسچی و عارف را نمیتوان در صورت بندیهای ظاهری و بدون توجه به عقبه جریانهای تئوریک آنان صورت بندی کرد.
غلامحسین کرباسچی در یک سوی این پازل داعیه دار رهبری جریانی است که در ۲ دهه از تاریخ سیاسی ایران در لوای راست مدرن و با رهبری کارگزاران سازندگی نام گرفته و خود را در سپهر سیاسی ایران به عنوان حزبی “لیبرال دموکرات ” به تثبیت رسانده است، اما محمدرضا عارف وامدار حزب و طیفی است که در لوای چپ سنتی و با احزاب مشارکت و مجاهدین انقلاب، خودشان را با عنوان “سوسیال دموکرات” میشناسانند.
راست مدرن- چپ سنتی؛ از وحدت تا اتحاد!
راست مدرن در قالب کارگزاران، بیشتر به توسعه سیاسی از راه آزادسازی اقتصادی و لیبرالیسم اقتصادی بها میدهد و چپ مدرن در قالب اصلاح طلبان، هم و غم خود را به توسعه سیاسی و فرآیند دموکراتیزه کردن (شما بخوانید عرفی گرایی سکولار) معطوف کرده است.
تقابل این دو گفتمان در دوم خرداد علی رغم اتحاد ظاهری و پنهانی این دو طیف سیاسی برای شکست دادن راست سنتی (اصولگرایان محافظه کار) و چپ مدرن (انصار حزب الله) دوم خردادی را پدید آورد که در نهایت پستهای اقتصادی در دست کارگزاران و پستهای سیاسی دولت در دست دوم خردادیها قرار گرفت.
تسویه راستهای مدرن از نهادهای اقتصادی کشور در دولت دوم اصلاحات و روی آوردن به اقتصاددانان نهادگرا، باعث شکاف فزاینده دیگری در قالب اعتدال-اصلاح طلب شد.
بروز دولت چپ مدرن، در سال ۸۴ و ۸۸ به رهبری احمدی نژاد، و کوچ هر دو این جریان از نهادهای حکومتی، باعث شد که کارگزاران ها بیش از گذشته به هم نزدیک شوند و گفتمانی مختلط را برحسب شرایط اجتماعی و اقتصادی وقت، در قالب “اعتدال” پدید آورند.
خودزنیهای درون جناحی!
شرایط فتنه ۸۸ و بن بست سیاسی حاصل از عملکرد ناصواب و اشتباه اصلاح طلبان و کارگزاران باعث خانه نشینی و کناره گیری آنان از عالم سیاست شود، به گونهای که فعالان مؤثر آنان در فتنه ۸۸ سهم چندانی در ۲.۵ سال دولت روحانی ندارند و در انتخابات اسفندماه نیز بر اساس تکلیف روسای خود و بالا بردن هزینه برای نظام وارد گود ثبت نام شدند.
عدم توفیق این جناح در کسب رأی صلاحیت ورود به مجلس توسط پیاده نظام این جناح، باعث شد که پس از حملههای مکرر به نهادهای قانونی و رقبای اصولگرای خود، کار به اختلافات درونی و درگیریهای درونی بکشد.
این درگیریها که در صورت بندی کوچک خود در میان اصلاح طلبان تبریز که به “اصلاح طلبان ولیعصر- منصور” مشهور شوند، باعث اختلافات فزاینده میان آنان شد تا کرباسچی به مردی که ۸ سال پیش در گفتگو با هفته نامه شهروند امروز، نسبت خود و نظام خود را اینگونه معرفی کرده بود “هر نظامی افرادی را در آب نمک میخواباند تا در شرایط لازم از آنها استفاده کند، فکر میکنم من یکی از آن افراد هستم که در آب نمک خوابیدهام.“!
بگذریم که بحث پیرامون تخلفات مالی و سوابق غلامحسین کرباسچی مجالی فراختر را طلب میکند.
اختلافات درونی اصلاح طلبان و تبدیل آن به درگیریهای سیاسی، کمکم با توجه به انتخابات مجلس و ناامیدی به پیروزی در آن، باعث شده تا جناح حامی دولت در قالب کارگزاران و اصلاح طلبان، دست به خودزنی در میان اعضا و نفرات خود زده و با درگیریهای لفظی، باعث باز شدن بیش از پیش شکافهای سیاسی و اجتماعی در بدنه رأی خود شود.
