از خرمای قدس تا آزادی قدس

ماه مبارک رمضان امسال بود؛ در استانبول، به همراه همسرم و پسرها برای خرید خرما وارد یک مغازه خواربار فروشی شدیم. چند نوع خرما در مغازه موجود بود. بدون اینکه توجهی به شکل متفاوت خرماها داشته باشم، شروع کردم به پرسیدن قیمتها. قیمتها زیاد بهم نزدیک نبودند. وقتی علت اختلاف قیمت خرماها را از مغازه دار پرسیدم، گفت: اینجا از سه جا خرما می آید؛ مدینه، بغداد، قدس. گرانترینشان خرمای قدس بود و ارزانترینشان، خرمای بغداد. گفتم: یک کیلو خرمای بغداد بده! همینطور که داشت خرما را پر می‌کرد توی پاکت، همسرم دو تا از خرمای قدس برداشت و گفت: اقلا “تبرکی” دو تا بخوریم، تو که نمیخری! به مغازه دار گفتم یک کیلو هم خرمای قدس بدهد. همسرم به چیزی توجه کرده بود که در جایی مثل استانبول یاد کسی نمی افتد؛ تبرک به قدس شریف.

دیروز صحبت آن خرماها بود در خانه.  همسرم می پرسید: چرا اینجا از آن خرما پیدا نمی‌شود بخریم؟ میخواستم جواب بدهم، که یکهو یک چیزی مثل برق که از آسمان بیاید و بخورد توی سر آدم، فکرم را بهم ریخت و جوابی که میخواستم به همسرم بدهم یادم رفت. ناخودآگاه گفتم: چون قدس در اشغال اسرائیل است. همسرم گفت: چه ربطی دارد؟ گفتم: ربطش به این است که این خائن هایی که در ترکیه بر سر کارند، با اسرائیل روابط تجاری دارند اما ما ان شاء الله خرمای قدس را در خود قدس خواهیم خورد…

خدایا ما را به این آرزوی “شیرین” برسان تا توان در این پاها هست.