به گزارش تبریز بیدار احمد رضا بیضایی در کانال تلگرامی خود نوشت:
امام پرسیدند: “حج رفته ای؟” یک بار در سال ۱۳۵۱ به مکه رفته بودم. در آن سال امام دستور داده بودند که کسی با اوقاف به حج نرود. ما از طریق اروپا به مکه رفتیم. منوچهر آزمون امیر الحاج، و باباصفری نامی جانشینش بود. برای من دکان و دستگاهی درست کردند و مرا کتک مفصلی زدند. دو بار یک رساله امام و یک کتاب حج دکتر شریعتی را دستم گرفتم و در کوه صفا حاجی های ایرانی را جمع کردم و سخنرانی کردم. باز مرا با کمک مأمورهای سعودی گرفتند و به قصد کشت زدند. این ماجرا را برای امام تعریف کردم و عرض کردم که آن حج به دلم نچسبید. امام فرمودند: “آن حج را به من میدهی؟ آن مکه، مکه بوده.”
محسن رفیق دوست، برای تاریخ میگویم، جلد اول، صفحه ۳۳۳
این خاطره را پارسال، مازیار بیژنی _ کاریکاتوریست انقلابی _ برایم پیامک کرده بود و زیر آن پی نوشت طنزی زده و نوشته بود: کلا اسلام امام اسلام بزن بزن است!
هر وقت بحث اسلام سازش، و اسلام بی خطر و بی مبارزه پیش می آید، یاد این حرف مازیار بیژنی می افتم؛ یاد اسلام بزن بزن خمینی که مکه با آن، مکه میشود. دیروز کلیپی که بریده ای از سخنان روحانی در مورد “اسلام رحمانی” و موضع صریح رهبر معزز انقلاب در برابر استفاده از این تعبیر لیبرالیستی بود به دستم رسیده بود. این روزها که فرصتی پیدا کردهام برای دوباره خواندن مقالات سید شهیدان اهل قلم، با دیدن این کلیپ، بیشتر از تعبیر طنزآلود مازیار، یقه گیری سید شهیدان اهل قلم از روشنفکران غربگرای داخلی و تفسیرهای پروتستانتیستی آنها از شریعت یادم آمد.
شهید سید مرتضی آوینی در مقاله “گرداب شیطان” جایی که مچ “سعیدی سیرجانی” نویسنده ستون “نکته” روزنامه اطلاعات را بخاطر نگارش مقاله “آینده، تصمیمات مهم و بالاخره آنچه باید بدانیم” در شماره ۳۰ مرداد ۱۳۶۸ گرفته، نوشته است:
پندهای نویسنده مقاله ظاهرا به قصد خیرخواهی و برای “قطع نفوذ و سلطه آمریکا” انجام میگیرد، اما در نهایت، همه استدلال ها منجر به آن میشود که “راه مبارزه با آمریکا در رها کردن خط امام (ره) و روی آوردن به توسعه اقتصادی به مفهوم مصطلح جهانی است.” و اینچنین، میخواهند ما را دیگرباره به درون همان گرداب لغزنده شیطان، یعنی سیستم واحد جهانی که همان نظام بسط یافته سلطه آمریکا بر جهان است، برانند.
و چند سطر پایین تر، به ذکر نتیجهای که مورد نظر چنین افرادی است اشاره کرده و از زبان آنها مینویسد:
دوران “زندگی انقلابی” به پایان رسیده و “شرایط جدیدی” (!) پیش آمده است… و چون بزرگترین مانع بر سر راه قبول این نتایج، فرهنگی است که همراه با انقلاب اسلامی و تعلیمات گرانقدر حضرت امام امت (ره) در جامعه اشاعه یافته، پس باید این مانع اساسی را با ایجاد شک در معتقدات و مقبولات انقلابیِ مردم از سر راه برداشت.
“اسلام مبارزه” را _ که سر ناسازگاری با استکبار و شیطان بزرگ دارد _ شاید بتوان گرانقدرترین باب از تعالیم امام (ره) دانست که اگر تا امروز هیچ دشمنی و توطئه ای علیه انقلاب اسلامی و استقلال و تمامیت ارضی کشور کارگر نیفتاده، بخاطر همین عامل و روح مبارزهای بوده که امام (ره) در جان امت خود دمیده. یادم هست یکی دو سال پیش گفتگویی را از سید صالح موسوی _ از رزمندگان و مدافعان خرمشهر _ میخواندم که در آن گفته بود: ما قبل از انقلاب هم مسلمان بودیم اما نمیدانستیم اسلام مبارزه دارد. مبارزه را امام (ره) به ما یاد داد.
میراث گرانقدر امام خمینی (ره) یعنی اسلام مبارزه، همان چیزی است که نظم آمریکایی نوین دنیا را با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ بهم ریخت. اگر چه اسلام، قبل از انقلاب هم اسلام بود اما آمدن اسلام مبارزه به عرصه مثل آمدن صاحبخانه به خانه است. بهتر است آقای رئیس جمهور بجای فکر “معرفی اسلام رحمانی، اسلام اعتدالی و اسلام معتدل” به دنیا، تعبیرات التقاطی و معارف لیبرالیستی من در آوردی را کنار گذاشته و به اسلام مبارزه که اکنون فرزندان معنوی خمینی جبهه آنرا در سوریه لبنان و عراق و یمن در امتداد جبهههای خرمشهر و شلمچه و فکه و فاو و مجنون گشوده اند و با شهادت، خطوط جبهه کفر را در هم می شکنند چنگ بزند. آینده پیش روی جهان را خون شهیدان این جبهه رقم میزند.
