سرویس فرهنگی تبریزبیدار؛ غلامرضا سیفی
پنجشنبه توفیق رفیق راه شد و گذر نگارنده به مسجد جامع تبریز افتاد تا بعد از مدتها و ساله دعای کمیل را در مسجد جامع زمزمه کنم. برای همچو منی که در دوران نوجوانی بهمراه خیلی از مردمان شهرم پای ثابت دعای کمیل مسجد جامع بودم، دیدن اوضاع خلوت و کم جمعیت دعای کمیل این روزها در مسجد جامع تبریز، ناراحت کننده و تاسف بار بود.
نهیب اول را بر خودم زدم. اما حقیقت آن است که همین دعای کمیل و مسجد جامع می تواند یک سوژه عالی برای پرداخت باشد. هم برای رسانه ها و هم زعمای فرهنگی شهر، که چه بر سر دعاخوانی و پاتوق های جریان ارزشی آمده است؟!
دعای کمیلِ کم جمعیتِ این روزهای مسجدِ جامعِ تبریز نشانه ای است از دو موضوع مهم و حیاتی.
اولا اینکه؛ دعا در تبریز مهجور مانده است چه دعای کمیلش باشد و چه دعای ندبه و چه شبهای ماه مبارک رمضان که فرصت انس با پروردگار از کف می رود. تحقیقاً تبریز با آن سابقه دینی خود، نسبت به سایر شهرها در انس با دعا و مناجات کم گذاشته است و این در نگاه نخست، متوجه علما و روحانیت محترم و ایضاً مداحان گرامی است. تبریز مناجات خوان ندارد و از سویی دیگر مردم حلاوت دعا و مناجات را انگونه که باید نچشیده اند و آسیب اصلی نیز از همین ناحیه وارد شده است.
دوم هم اینکه، مسجد جامع با آن عظمت و ظرفیت چرا صرفاً محملی شده برای مجالس ترحیم؟ مسجدی که می توانست و هنوز هم می تواند به پاتوق جریان ارزشی شهر تبدیل شود و نقش محوری خود را بمانند دهه هفتاد ایفا کند.

واقعیت این است که پاتوق های فرهنگی تبریز از هم پاشیده، پاتوق هایی که با محوریت مساجد شکل می گرفت. امروز نه نام و نشانی از نقش آفرینی مسجد جامع وجود دارد و نه مسجد شعبان و…
در این باره بیشتر و بهتر می توان نوشت خیلی باید مداقه کرد و پرداخت و پرداخت تا این سکوت و رخوت به پایان برسد. برای تجمع اصحاب حق راهی بغیر از احیای پاتوق های فکری و فرهنگی تبریز که همان مساجدند نداریم.
برای پرداخت به این دو موضوع باید فعالان فرهنگی و رسانه ها پیشگام شوند.
