به گزارش تبریز بیدار، روح الله دهقان نژاد مجری نام آشنای شبکه سهند که به عنوان کارشناس حوزه رسانه به تحریریه تبریزبیدار آمده بود در گفتگویی متفاوت به سوالات خبرنگار تبریزبیدار پاسخ هایی رسانه ای داد. گفتگو را در ادامه مشاهده می کنید.
اولاً تشکر میکنیم بابت وقتیکه در اختیار تبریزبیدار قرار دادید؛ بهعنوان سؤال ابتدایی از خودتان برایمان بگوئید، متولد چه سالی هستید و کجا؟
بسمالله الرحمن الرحیم. بنده متولد ۱۸ فروردین ۱۳۶۱ در شهرستان هریس متولد هستم. خانواده ام به مدت ۱.۵ سال پس از تولدم در هریس اسکان یافتند وپس از آن در هر منطقه تبریز مدتزمانی سکونت داشتیم؛ یعنی بنده بهغیراز ناحیه ۲ آموزشوپرورش، تقریباً در تمامی مدارس نواحی تبریز از ابتدایی تا دبیرستان درس خواندهام.
در سال ۸۰ از دانشآموزی فراغت یافته و به سربازی رفتم. همزمان با آغاز خدمت سربازی در معاونت سیاسی سپاه عاشورا در سال ۸۰، فعالیت رسانهای خود را با رادیو تلویزیون جوان که بعدها به باشگاه خبرنگاران جوان صداوسیما تغییر نام یافت، آغاز کردم.
در سال ۸۳ با یکی از همکلاسیهایم ازدواج کردم که حاصل آن ازدواج، ۲ دختر ۸ و ۱.۵ ساله است.
از چه سالی وارد کار رسانهای شدید؟
از سال ۷۵ و در نشریات دانشآموزی در سمتهای مدیرمسئول، مدیر اجرایی، خبرنگار و … شدم ولی بهصورت حرفهای از سال ۸۲ وارد کار رسانهای شدم.
جالب است بدانید ۳ اتفاق جالب در ۳ ماه پشت سر هم در سال ۸۲ برای من افتاد؛ در مرداد ۸۲، خدمت را بهپایان رساندم، در شهریورماه وارد دانشگاه و در مهر ۸۲ وارد رادیو شدم و علاقه من همچنان به رادیو باقیمانده است. تا سال ۸۷ در تلویزیون بودم و از ۸۷ به واحد خبر رفته و در آن جا در تمامی مشاغل ازجمله ۵ سال سردبیر واحد خبرساعت ۲۳ شبکه استانی فعالیت کردم و خدا را شکر تحولات خوبی در آنجا ایجاد کردیم.
در خرداد ۹۴ پس تغییر مدیرکل صداوسیمای استان و مدیرکلی آقای مهندس لطیفی بنا بر نیاز معاونت سیاسی صداوسیما در تولید برنامهها از واحد خبر جداشده و هم اکنون بهعنوان تهیهکننده تلویزیون در صداوسیما حاضر هستم.
نگاهتان به رسانه، قبل و بعد از ورود به آن تغییر یافته است؟
برداشت این است که موقعیتها فرق میکند؛ مثلاً برخی سخنان را در بیرون و جامعه میتواند بهراحتی زد ولی نمیتوان هر سخنی را در صداوسیما که بهعنوان تریبون نظام مطرح است، بهراحتی اظهار داشت. کسانی که با تعریف رسانه آشنا هستند و کار رسانهای کردهاند می دانند که من از رسانه بهعنوان یک ابزار انتقال پیام چه در داخل و چه بیرون استفاده کردم. البته سخنان نیش دار را هم در مواقع لازم زده ام و تاکنون کسی از مسئولین سازمان در این باره مرا بازخواست نکرده است چراکه همیشه سعی کرده ام حرف مردم را بزنم.
مثلاً از یکی از شهرداران وقت تبریز مدرک قضایی داشتم و در برنامه صداوسیما بهصورت قوی ورود کردم و باعث استیضاح وی شد یا مثلاً ۳۰۰-۴۰۰ نفر از پاکبانان در صحن شورا تجمع کردند و ما یک جریان رسانهای راه انداختیم و یا در برنامه سالهای پیش «گئجه لر»، درباره یکی از ورزشکاران استان، آقای عظیم قیچی ساز که مورد بی مهری مسولین قرار گرفته بود و او را حمایت نکرده بودند، گفتم که جامعه ورزشی، نمایندگان مجلس، شهردار و فرماندار و استاندار من بهجای شما شرمنده شدم.
پس از اینها کسی به من نگفت چرا اینها را گفتی؛ یعنی در فضای رسانهای همان ابزار در آنجا بهصورت منسجم و مستند وجود دارد و ازلحاظ تعامل بین رسانهای دست رسانه ملی برای اخذ خبر بازتر است. یک مسئول شاید بتواند از پاسخگویی یک خبر به سایت و روزنامه فرار کند، ولی بهسختی میتواند از دایره سؤالات رسانه ملی بگریزد.

شما از سال ۸۲ وارد مجموعه صداوسیما شدید، یعنی بهوضوح میتوان گفت شما دوران مدیریتی آقایان لاریجانی، ضرغامی و آقای سرافراز که اخیراً استعفا دادهاند را دیدهاید. در آذربایجان شرقی نیز ما شاهد روند مدیریت نسبتاً طولانی آقای نواداد در صداوسیمای استان بودیم. ارزیابی شما از عملکرد این مدیران چیست؟
سیاست سازمان صداوسیما در یک محور است؛ یعنی شما اگر به پیام رهبر معظم انقلاب به آقایان لاریجانی، ضرغامی، سرافراز و علی عسگری نگاهی کنید میبینید که محورهای امید و اخلاق و آگاهی و برنامهریزی هستند که در دوره مدیریتی هر ۴ نفر دیده میشود ولی در بررسی مدیران، باید توجه داشته باشیم که مدیران را در شرایط زمانی خود بسنجیم.
مثلاً دوران آقای سرافراز سرسختترین دوران ازنظر مالی و بودجهای است که در تودیع خود نیز بدان اشاره کرد. به یاد دارم در زمان ریاست آقای لاریجانی که با مجلس ششم همزمان بود و آن مجلس در کنار ظلمهای خود به کشور، به صداوسیما نیز ظلم کرد؛ مثلاً نزدیک نیمی از بودجه صداوسیما را قطع نموده بودند.
میزان حقوق و مزایای صداوسیما در سال گذشته رقمی معادل ۱۴۰۰ میلیارد تومان است، درحالیکه کل بودجه تخصیصیافته دولت برای این سازمان ۱۰۰۰ میلیارد تومان بود که نمیدانم آیا همه آن تحقیق یافت یا نه! رسانه صداوسیما برای روی پای خود ایستادن در برابر بنگاههای رسانهای همچون مرداک با ۴۰۰ رسانه، با چالشهای مالی روبرو شد.
در دوران مدیریتهای این ۴ رئیس، دولتها و مجالس با رویکردهای مختلف سیاسی حاکم بودند ولی بهصورت کلی علیرغم وجود هر دولت و مجلس، اگر بخواهیم قدرت خود را حفظ کرده و در برابر تهدیدات بایستیم، رسانه باید تقویت شود هرچند که این رسانه برخلاف علاقه من سیاستگذاری میکند. آیا باید بودجه آن را کاهش داد؟!
کدام مدیر میخواهد ضعیف کار کند؟ هیچکدام، بلکه ظرفیت و توان مدیران تفاوت میکند. کسی که سیستم صداوسیما را از آنالوگ به دیجیتال تبدیل کرد آقای علی عسگری بود و بهصورت کلی نظر من این است که اگر مجلس و صداوسیما در تمامی جهات به اقتدار ایران میاندیشد، باید صداوسیما را حمایت کند.
طرحی با نام «قانونی اداره کردن صداوسیما» در مجلس وجود دارد که اگر به سرانجام برسد، دیگر این اماواگرهای موجود در روشهای صداوسیما بهپایان میرسد، آیا مگر صداوسیما درباره کشور کوتاهی کرده است؟
در استان نیز تا آنجا که به یاد دارم عالیت خبری تمامی مسئولین استانی پوشش داده میشود ولی خب بالاخره بر اساس گفته مدیرکل صداوسیمای استان، برخی مقاطع دیده میشود که سازمانهای دولتی انتظار دارند ما خلاء خبری آنان را پر کنیم و این امر شدنی نیست. در آذربایجان شرقی نیز متأسفانه این انتظار وجود دارد که ما در اختیار پروژه آنان باشیم و همه سخنان مدیران را پخش نماییم.
انتقادی که دریک دهه اخیر و خصوصاً در سالهای گذشته نسبت به عملکرد صداوسیما در تقابل با تهاجم فرهنگی و سبک زندگی رسانههای بیگانه وجود دارد این است که صداوسیما صرفاً خود را از لحاظ فرم و شکل بیرونی ارتقاء داده است و نتوانسته محتوای مناسب خود را ارتقا دهد و نتیجه آن میشود که رسانه ملی را رسانهای میلی خطاب میکنند. نظر شما بهعنوان فعال رسانهای دراینباره چیست؟
بهعنوان یک فعال رسانهای نه عضو سازمان صداوسیما باید بگویم که بنده با این سخن مخالفم. آقای سرافراز در یک سال گذشته ثابت کرد که به چابک سازی اعتقاد دارد و رسانه نیز به این سمت حرکت کرد و ما در ۱.۵ سال گذشته این را شاهد هستیم. در کارنامه آقای علی عسگری نیز تحول اساسی در سیستم وجود دارد، چراکه سیستم شما باید بهروز باشد تا بهروز کارکنید.
مثلاً الآن در کجای دنیا از بنر در دکورهای خود استفاده میکنند؛ عرصه، عرصه رسانه و مجازی است، اعتراضکنندگان این پرسش را بپرسند و کمک کنند. رسانه استانی چگونه چند صد میلیون برای ساخت دکور هزینه کند، مگر اعتباری برای این کار وجود دارد؟
یک مثال برای شما از مشکلات فنی و کمبود بودجه بزنم؛ ما تا سال گذشته اخبار را نیم ساعت از کامپیوتر روی نوار کپی کرده و پخش میکردیم ولی با تحول در سازمان در عرض چند دقیقه از کامپیوتر بهصورت مستقیم پخش میکنیم. خب این تحول است.
از سوی دیگر شورای نظارت بر صداوسیما وجود دارد که مباحثی در آن طرحشده و حق به صداوسیما دادهشده است. اگر انتظارات از صداوسیما رسانهای باشد این ظرفیت در رسانهها برای پاسخگویی به آنان وجود دارد، ولی در حوزه محتوا واقعاً دغدغه ما نیز وجود دارد و این اعتراضات بهحق است.
سیستم تمایل داشته و دارد که به جلو برود و پیشرفت کند، ظرفیت نیز در آن وجود دارد که بایستی حمایت شود، اگر حمایت شود دیگر آن بحث ملی یا میلی حل میشود و از دغدغههای افراد خارج میشود. انتظارات ما اگر از صداوسیما رسانهای و حمایتها ملی باشد، رسانه نیز ملی میشود. بحثی را هم باید عرض کنم که بعضی افراد سازمان را به رسانه میلی متهم می کنند، ولی اتفاقا چون رسانه ملی به میل آنها پیش نمی رود چنین سخنانی را می زنند.
تفاوت خبر در تهران و تبریز را در کجاها میدانید؟ بسیاری این انتقاد را به عملکرد سازمان در استان مطرح می کنند که گاهی اوقات مسائل محلی و بومی را باید از طریق برنامه های پایتخت نشین مثل ۲۰:۳۰ نظاره گر باشیم و…
در کل کشور یک ۲۰:۳۰ و سایهروشن در شبکه خبر وجود دارد و همین ها است. امیدآفرینی و اخلاقمداری و ارتباطات درونسازمانی و برونسازمانی در این ساختار وجود دارد. مثلاً چند سال پیش چندین نفر بهصورت متوالی با ما تماس گرفتند که شهرداری اقدام به گذاشتن بلوکی بتنی در خیابان گذاشته و موجب اغتشاش و دعوا خواهد شد، شما برای پیگیری اکیپی به اینجا بفرستید. بنده به شهردار آن منطقه زنگ زدم که در فلان محله چنین مسئلهای وجود دارد، وی از مسئول مربوطه پرسید و تائید کرد که بله این مسئله وجود دارد و بلوک در آن مکان قرار نگرفت و درنهایت مسئله ختم به خیر شد .
اگر موضوع حل مسائل و مشکلات است که خب مسئله حل شد، اما من میتوانستم در ابتدا این مسئله را بهصورت سریع و تند منتشر کنم و این سادهترین راه بود. برخی مشکلات بهصورت درونی از این طریق قابلحل است اما در برخی دیگر امکان حل عادی وجود ندارد و نیاز به فرهنگسازی دارد و چه اشکالی دارد با تلنگر وارد این مسئله شویم؟
یکی از استاندارانما بهطعنه به مدیرکل وقت صداوسیمای استان گفت که چرا نمیشود برنامهای همچون “شب شیشهای” آقای رشیدپور در تبریز ساخته شود؟ و او نیز به استاندار پاسخ داده بود آیا برای چنین برنامهای ظرفیت دارید؟!
رسانه در پرداخت به این مسائل مشکلی ندارد و من نیز همچون سردبیر ۲۰:۳۰ چنین دورههایی را دیدهام، منتها ۲۰:۳۰ در ایران یکی وجود دارد و سیاست تأکیدی سازمان صداوسیما نیز بر اخبار مردم محور است ولی متأسفانه جو خبری ما شهرت محور است. البته صداوسیما برای پخش برنامه مشارکتی صداوسیما منع قانونی ندارد و میتواند انجام دهد اما اینکه سازمان مربوطه به هر نحوی برنامه را اجرا میکند، چیز دیگری است.
به نظر من رسانه برای حرکتی همچون ۲۰:۳۰ در تبریز بهصورت قوی ظرفیت دارد و پیشازاین نیز به یاد داشته باشید بخش خبری ۲۰ را داشتیم که ظرفیت خوبی داشت. رسانه استانی میتواند با اجازه ظرفیت استانی همانند ۲۰:۳۰ با قدرت و انتقاد صریح به جلو رود.
رتبه صداوسیمای استان در بین مراکز چندم است؟
جزء مراکز درجهیک هستیم و در برخی حوزهها همچون فنی وضعیت خوبی دارا می باشیم و اکنون نیز رتبه چهارم تلویزیون را در بین مراکز داریم. تحرک در سازمان زیاد شده و این تحرک را آقای علی عسگری کلید زده و اگر این سیستم به جلو رود میتوان اقدامات خوبی انجام داد.
آقای سرافراز آمده بود کار کند ولی وقتی دید که کارها به هر دلیلی جلو نمیرود و ایده آلهای وی اجرا نمیشود، استعفا داد تا جایگزین نفر دیگری شود.
البته هر چیزی که امروز از من پرسیدید را باید از آقای لطیفی مدیرکل صداوسیمای استان میپرسیدید، (خنده)

دعوت ما بیشتر بهعنوان یک فعال رسانهای برای ارزیابی عملکرد صداوسیما به مناسبت تغییر و تحولات اخیر بوده است. در سابقه شما کاندیداتوری برای مجلس دانشآموزی وجود دارد. آیا انگیزه ی خاصی در شما وجود دارد که برای انتخابات مجلس یا شورای شهر قصد ورود داشته باشید.
تاکنون بیش از ۱۰ پیشنهاد برای سمتهای اجرایی تا سطح فرمانداری برای من وجود داشته است؛ منتها ۲ دغدغه در این زمینه برای حضور دارم؛ اولی اینکه خودم دغدغه حضور و شرکت داشته باشم. برای مجلس شورای اسلامی سن بنده نمیرسید تا حضور یابم ولی دغدغه شرکت در انتخابات در من نیست.
اما درباره شورای شهر، شما انتظار داشتید من یکی همچون این اعضای شورای شهر میشدم؟ بهتنهایی چهکاری میتوانستم انجام دهم؟ آقای اسوتچی بهتنهایی چهکاری میکند؟ اگر بهصورت تیمی برای خدمت به مردم قصد ورود به شورای شهر را داشته باشیم بله این قابلتأمل و برنامهریزی است ولی بر اساس نظر شخصی، من فکر انتخاباتی ندارم.
درباره انتخابات مجلس اعتقاددارم که این قانون انتخابات باید تغییر یابد و این روند انتخابات آبرومندانه و درست نیست و اصفهان با ۱۳ نماینده کل امکانات کشور در آنجاست ولی ظرفیت ۱۹ نماینده آذربایجان شرقی کجاست؟ میخواهم نماینده این مجلس باشم چه کنم؟!
تنها مسئولیتی که خودم نیز علاقه به حضور در آنجا را داشتم حوزه سازمان جوانان بود که سازمان صداوسیما اجازه انتقال را نداد و در دیگر موارد نیز به این نتیجه نرسیدهام از صداوسیما خارج شوم.
البته این راه را نیز نمیبندم که اگر بر اساس شرایط در انتخابات شرکت کنم برخی بگویند اینکه تا دیروز حضور در انتخابات را رد میکرد ولی الآن آمده است؛ اما دوره پیشین برخی نظرسنجیها میگفتند که در صورت حضور در انتخابات شورای شهر نفر چهارم یا پنجم خواهی بود ولی دیدم که خودم نیز انگیزه انتخاباتی برای حضور ندارم و اکنون می دانم که چهکار خوبی کردم که وارد گود انتخابات نشدم. حضور یا عدم حضور در انتخابات شورای شهر سال آینده را نه تائید و نه تکذیب میکنم؛ هرچند که رد آن بر تائید آن میچربد!
شما روحیه خاصی در صراحت لهجهدارید و در کنار آن علقه فراوانی از سوی نیروهای ارزشی به شما وجود دارد. چه حرکتی از سوی شما بوده که روحالله دهقان نژاد در میان قشر حزباللهی و بسیجی جامعه تا این اندازه محبوب است؟
اولین دلیل آن لطفی است که به بنده وجود دارد، دومین نیز این است که بنده در چند چیز با هیچکس شوخی ندارم، من ۲ خط قرمز در زندگی بیرونی و درونی دارم؛ اولی مقام معظم رهبری و دومی شهدا است. بنده افتخار دارم به یادوارههای شهدا در سراسر کشور با اتومبیل شخصی خودم رفتهام و ریالی نیز پول نگرفتهام و بزرگ شدنم را مجریگری و قرائت زیارت در یادواره شهدای محله مارالان در سال ۷۴ میدانم.
با فرزندان شهدا دوست بودهام و با لباس بسیجی سخنم را گفتم وهر کس دوست ندارد، نداشته باشد. من در چارچوب قانون هر سخنی را در رسانهها گفتهام و انتقاد کردهام و هیچکس نیز در جمهوری اسلامی به من نگفته است چرا این مواضع را گرفتهای؟
علاقه من به این دو بخش علاقه قلبی است و در عمل نیز ثابت کردهام. من بیش از هزار وصیتنامه شهدا را خواندهام، در شهر سراب گفتم که چه کسی وصیتنامه فلان شهید بزرگوار را خوانده حتی پسرعموهایش آن را نخوانده بودند، ولی من خوانده بودم.
تاکنون به هرچه برنامهریزی کردهام به لطف خدا رسیدهام؛ رشته حقوق را دوست داشتهام فوقلیسانس آن را گرفتهام، به صداوسیما علاقه داشتم، استخدام شدم و در دبیری خبر مشغول بهکار شدم، سال ۸۴ با خانوادهای وصلت کردم که بر اساس ویژگیهای مدنظر من بود. افتخار دارم فرزندان شهدا پس از ۱۸ سال به من تابلویی با عنوان “مجری آسمانی” اهدا کردند که تابلو در بهترین مکان خانهام وجود دارد.
بسیار ممنونیم بابت وقتی که در اختیار ما قراردادید.
خواهش میکنم. من هم از شما سپاسگزارم.
