سرویس فرهنگی تبریزبیدار؛
عید که می شود حال و هوایت دو گانه می شود، شادی رسیدن عید و پیروزی پشت سر گذاشتن یک ماه تلاش و بندگی و غم از دست دادن روزهای مهمانی خوب خدا. دلت برای میزبان خوبت تنگ می شود، دلت می خواهد میزبان از تو راضی باشد و باز هم دعوتت کند، دلت می خواهد این روز آخری و این عید را هم کنار میزبانت باشی. دلت برای شب های دعا تنگ می شود، برای شب زنده داری ها و روزهای خوب خدا و درددل ها و نیایش هایت. حالا شب و روزهای خوب ماه خدا تمام می شود و باید دوباره برگردی، برگردی به خودت ولی یادت باشد که این روزها مهمان چه کسی بودی. عید بندگیت مبارک
نغمه ریزید غیاب مه نو آخر شد/ باده خرم عید است که در ساغر شد
روز عید است ، سوی میکده آیید به شکر/ که ببخشند هر آنکس که در این دفتر شد
پروردگارا!
زنگارهای سیاه دل را در جام طلایی رمضان شست وشو داده و با روحی تطهیر شده از هر آنچه ناپاکی،
به سویت میشتابیم.
خدایا! در نابترین ثانیه های راز و نیاز با تو،
میهمان سفره های رنگینت بودیم و در تپش نبض تند زمان،
چه زود، بدرقه کردیم روزهای روزه داریمان را و حالا با روحی سرشار از معنویت و دلهای لبریز از مهر تو،
دست های در هم گره شده ای که بوی وحدت می دهند و شعارشان همدلی است،
با قدمهای استواری که مقصدشان یکپارچگی است،
به استقبال روز موعود میشتابیم؛
در شکوه و عظمت نماز عید،
غرق شده و با رمضان وداع میکنیم.
فرشتگان آسمان،
رشک میبرند به این همه یکرنگی و اتحاد ما.
عید فطر، روز جشن است، جشن نزدیکی و قرب به بارگاه الهی، جشنی که به مناسبت پایان یک ماه عبادت مخلصانه برگزار می شود. به راستی که عید فطر، روز بازگشت به فطرت، بازگشت به خدا، اتصال به آسمان و مروج به عرش اعلی است. عید فطر نمادی از پرواز انسان به ملکوت معنویت است.
بارالها! پایان یافتن این ماه را پایان یافتن خطاهایمان قرار ده
و به دنبال خارج شدنش، ما را از بدیهامان خارج کن
و ما را از سعادتمندترین اهل این ماه به آن و پرنصیب ترین آنان
در آن و بهره مندترین ایشان از خودت قرار ده
مرا فرا میخوانی …
روز عید، روزی است که خداوند درهای احسان خود را به روی همه میگشاید و کرم و بخشش خویش را آشکار میکند. حال که خداوند کریم و بخشنده سفره عطا و بخشش گسترده، چه خوبست که هم نیکوکاران و هم گنهکاران با اعتراف (به نیاز و تقصیر خویش) و حیاء و شرمساری و امید بر سر این سفره جمع شوند که یقینا در این صورت آنان از لطف و احسان خدا بیبهره نخواهند ماند.
حال که به در خانه خدای خود آمدهایم، با او چه بگوییم و او را چگونه بخوانیم؟
امام سجاد علیه السلام چه زیبا به ما میآموزد که به خدایمان چه بگوییم و چگونه سفره دل به درگاه عظیمش بگشاییم:
«ای کسی که رحم میکنی بر کسی که بندگانت بر او رحم نمیکنند.
و ای آنکه میپذیری کسی را که سرزمینها، او را نمیپذیرند.
و ای کسی که نیازمندان آستانت را خار و کوچک نمیکنی…
و ای کسی که دست رد بر سینه روی آورندگان به بارگاهت نمیزنی.
و ای آنکه تحفههای کوچک را میپذیری و در برابر کارهای اندک سپاس میگویی…
و ای کسی که به هر که به تو نزدیک شود نزدیک میشوی.
و ای آنکه کسانی را که به تو پشت میکنند، خودت میخوانی…
هر بزرگی در نزد تو کوچک است و هر شریفی در کنار شرافت تو حقیر و ناچیز. آنها که بر غیر تو وارد شدند، بحق ضرر کردند و آنانی که به جز تو به سوی دیگران رفتند، دچار خسران گشتند و آنها که در آستان غیر تو گرد آمدند، تباه شدند…
درگاه تو به روی علاقهمندان گشوده و جود و بخشش تو برای درخواست کننده آستانت جاری است و یاریت نسبت به یاری جویان نزدیک. آرزومندان هرگز از تو ناامید نمیشوند و آنها که به سوی تو میآیند، هیچگاه مأیوس نمیگردند…
پس اینک این من عاجزم که قصد ورود به محضر تو دارم و از تو حسن عطا و بخشش طلب میکنم، پس بر محمد و آل او درود فرست و راز و نیاز مرا بشنو و دعایم را مستجاب گردان و روزگار مرا با ناامیدی به پایان مبر و درباره خواستهام دست رد بر پیشانی من مزن…» (فرازی از دعای ۴۶ صحیفه سجادیه)
دستانِ بینهایت خداوند، سفره مهمانی یک ماهه را جمع میکند تا گسترهای نامتناهی را بر اشتهای انسان، عرضه دارد. تصرّف در متن فطر، امضایی است که بر کارنامه رمضانی هر عاشق زده خواهد شد. سایبان مهربانی خداوند؛ گسترده تر خواهد شد و روشنای ازلی هدایتش، تداوم خواهد داشت. این، همان بشارتی است که پیامبر فطر، به ابلاغش مبعوث شده است.
به نماز می ایستم و پنج تکبیر میزنم بر دنیا و هر آنچه مرا از نوازش نسیم رحمتت دور می سازد. میخواهم حسن ختام میهمانیات، ابتدای آشنایی تازهام با تو باشد.
اکنون به مدد عبورم از باغ صیام، عطر گلهای تازه عبودیت را آنچنان در سر دارم که بیدارتر از همیشه، میبینمت. چه شیرین است طعم میوه های آسمانی تو، آن هنگام که دست بر قنوت نماز عید بر میداریم و تو را زمزمه میکنیم: «اَنْ تُدْخِلَنی فی کُلِّ خَیر…» «دارد به خنده چشم جهان باز میشود یعنی که عید فطر تو آغاز میشود»
نمیدانم در امتحان تو از قبول شدگانم یا نه؟ اما کارنامه لرزان چشم ترم را بر گونه هایم ببین که توان سیلی خشم تو را ندارد. اکنون که نشستن بر خوان روزه تو، قلبم را شکننده کرده است، بازگشته ام تا به مُهر تأیید، مِهر و امید را از تو طلب کنم. مبادا پس از امروز، در روزمرگی ها غرقه شوم و عهدم را با تو تا رمضانی دیگر نگاه ندارم! عید فطر، منزلی است برای پوشیدن بهترین لباس روح در موسم دیدار تو، تا مگر پسندت افتم و در بند بندگیات اسیر شوم.
بارالها! عید مرا، میهمانی خداحافظی با ملکوت قرار مده که من برای ادامه تحصیل تو، امروز را قرار داده ام تا برای معراج روحم، پلکانی از روزهای عمرم بسازم. چه شیرین است رسیدن به بام رضایت تو، آن هنگام که زیر آسمان، در قنوت نماز عیدم دست نیازم را پر از شفقت میکنی و مرا تهیدست باز نمیگردانی! میدانی که دستاویزی جز تسبیحات فاطمه علیهاالسلام در تعقیبات نمازهایم ندارم که از تهیدستان، جز وام گرفتن از آبروی محمد و آل او کاری برنیاید.
ویژگی های عید فطر از زبان مولا علی(ع)
امیر المؤمنین(ع) در خطبه عید فطر می فرماید:
«الا و ان المضمار الیوم و السباق غدا الا و ان السبقه الجنه و الغایه النار». (من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۵۱۶)
«مر الحسن (ع) فى یوم فطر بقوم یلعبون و یضحکون فوقف على رؤوسهم، فقال: ان الله جعل شهر رمضان مضمارا لخلقه، فیستبقون فیه بطاعته الى مرضاته، فسبق قوم ففازوا، و قصر آخرون فخابوا، فالعجب کل العجب من ضاحک لاعب فی الیوم الذی یثاب فیه المحسنون و یخسر فیه المبطلون و ایم الله لو کشف الغطاء لعلموا ان المحسن مشغول باحسانه و المسىء مشغول باسائته. ثم مضى». (تحف العقول، ص ۱۷۰)
لذا حضرت على (ع) در ویژگىهاى عید فطر می فرمایند:
«هذا یوم یثاب فیه المحسنون».
«و خسر فیه المبطلون»
«فاذکروا بخروجکم»
وقتى از منازلتان براى خواندن نماز عید خارج می شوید، به یاد آورید زمانى را که از منزل بدن خود خارج خواهید شد و سوى خداى خود خواهید رفت.
وقتى از نماز به منازلتان بر می گردید به یاد آورید زمانى را که به منازل خود در بهشت خواهید رفت.
«ابشروا عباد الله فقد غفر لکم ما سلف من ذنوبکم».
