سرویس فرهنگی تبریزبیدار:
قریب ۳ سال پیش که بسیاری با روی کار آمدن حسن روحانی، وعده گشایشهای مختلفی در سیاست، اقتصاد، فرهنگ و هنر را در دوران”روحانی مچکریم” میدادند، یکی از مراکز مهم برای بازسازی دوباره جریان شبه روشنفکر طبقه متوسط شهری را وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میدانستند.
وزارتی که در دوران ایدئولوژیک محوری احمدی نژاد تبدیل به یکی از نقاط انتقادی منتقدین از وی و سانسور، |ِراهن عثمانی برای انتقاد از اصولگرایان میدانستند. اما سال ۹۲، دوران”تدبیر و امید” آغاز شده بود و اینک باید شعار امیدمحورانه به تعبیر روحانی داده میشد.
براین اساس بود که روحانی برای وزارت فرهنگ ارشاد فردی را برای وزارت فرهنگ در نظر گرفت که در اولین مصاحبه پس از معرفی خود، قول داد که ممیزی پیش از چاپ کتاب (یا همان سانسور خودمان) را برمی دارد. وعدهای که برای بسیاری در ساختار جمهوری اسلامی تعجب آور بود اما گویی این سخن چنان به مزاق روشنفکران اعتدالی و مدیران اعتدالیتر نشست که این سیاست را در مراتب مختلفی به گونههای مختلف به نمایش گذاشتند.
زنده شدن عباس میرزا در زمان مظفرالدین شاه!
سخن را کوتاه کنیم، ِ یکی از کتابهایی که در دوران اعتدال توسط یکی از تاجران تبریزی نوشته است، اینک پس از دو سال از انتشار آن به محل بحث و نقد و نظر صاحب نظران تاریخ تبدیل شده است.
جلد اول کتاب “شناسنامه تبریز و پیرامون” نوشته علی پولاد در نیمه اول سال ۹۳ در تیراژ ۵۰۰۰ عدد با کاغذی اعلا منتشر شد. اما بیش از آنکه قطع و وزانت این کتاب چشم صاحب نظران و منتقدین را به خود جلب کند، محتوای کتاب بود که محل نزاع اندیشهای موافقین و مخالفین را فراهم آورد.
تبریزبیدار پیشتر در نوشتههای مختلفی به برخی اغلاط تاریخی این کتاب همچون مرگ عباس میرزا در زمان فتحعلی شاه و زنده شدن در زمان مظفرالدین شاه!(ص ۹۹)، امپراطور بودن محمدرضا شاه (ص ۱۱۴)، تشکیل فرقه دموکرات در ۲۱ آذر ۱۳۲۴(۱۱۲) اشاره کرد.
اما این انتقادات باعث نشد علی پولاد از پای بنشیند و و گفت”کتاب فوق در سال ۱۳۹۳ چاپ شد، اما نظرات و اعتراضاتی را در پی داشت و من هر نظری را که میشنیدم سعی میکردم اشکال موجود در کتاب را به نوعی رفع کنم. لذا همین اعتراضها باعث شد ما بفهیم که همه دوست دارند این کتاب تکمیل و عامه پسند شود، تا اینکه این موارد در چاپ دوم لحاظ شد.”
پس از آن پولاد جلد دوم کتاب ۶۰۰ صفحهای اعلای خود را در حالی روانه چاپخانه کرد که علی رغم یدک کشیدن لقب “پروفسور”، این بار نیز موارد دارای خطا و نقس در جلد اول نه تنها برطرف نشد، بلکه به صورت غلیظتر خود را نمایان ساخت.

برای نمونه به چندین نمونه از اشتباهات و واژگونیهای کتاب اشاره میکنیم:
«قیام بابک نقطه عطفی درتاریخ آذربایجان محسوب میشود چراکه مبارزات این مرد عدالتخواه، پردامنهترین، طولانیترین و تاثیرگذارترین قیام بوده است»(ص ۷۱)
«میرزا فتحعلی آخوندزاده…منادی تغییر الفبا و پیشرو مکتب سکولاریسم بود و در نمایشنامههای خود، از حکام، خرافات، موهومات، باورهای ضدعلمی و غیرمنطقی که در ذهن مردمان ریشه دوانیده انتقاد کرده و پرده برداشته است»(ص ۹۵)
معرفی ۸ تن از شهدای والامقام دفاع مقدس که در کنار آرامگاه عون بن علی آرمیدهاند، به عنوان “کشته شدگان ایرانی جنگ ایران و عراق” (۳۷۰) و استفاده از واژه مجعول آذربایجان جنوبی (۸۶)، از دیگر اغلاط فاحش و تحریفات تاریخی در این زمینه است.
در بخشهای دیگر این کتاب از جمله در صفحات ۳۱۷، ۳۲۲، ۳۲۵ و ۳۲۵ تعاریف متعددی از برخی چهرههای روشنفکر زده همچون احمد کسروی، جواد هیئت، غلامحسین ساعدی، صمد بهرنگی و محمد جواد زهتابی میپردازد.
هویت لائیسیته مردم آذربایجان!
پس از انتشار این اغلاط فاحشی تاریخی، تبریزبیدار با انتشار گزارشو فیلمی مستند به زوایای این اشتباهات تاریخی در این کتاب پرداخت و واکنشهای مختلفی چه به صورت علنی و چه در خفا از سوی مسئولین و صاحب نظران تاریخی ایراد شد. اما یکی از این واکنشها نسبت به انتشار این کتاب و غلطهای تاریخی آن از سوی دکتر علی قادری، جانشین سپاه عاشورا در گفتگوی اردیبهشت ماه خود با تبریزبیدار، صورت گرفت که وی در آنجا، به صورت شفاف لب به انتقاد از این کتاب گشود.
«اخیراً شاهد انتشار کتابی در بخش فرهنگ و تاریخ به نام “شناسنامه تبریز و پیرامون” بودهایم که هویت انقلابی و مذهبی مردم آذربایجان به هویت لائیستی معرفی کرده و اگر به پیشینه آن مسئله برگردیم، میبینیم که اداره ارشاد مجوز چاپ آن را داده، فلان مسئول بر آن مقدمه نوشته و فلان مسئول برای آن جلسه رونمایی برگزار کرده و جلسهای برگزار کردهاند و آن را برای ۸۰ نفر هدیه دادهاند، زمانیکه با مدیرکل نیز صحبت میکنید میگوید کتاب خیلی خوبی است، وقتی میپرسیم اصلاً کتاب را خواندهای؟ میگوید نه من فقط ظاهر آن را دیدهام!
این نشان میدهد دشمن با برنامه ریزی جلو آمده است و در داخل کشور نیز نهادهایی که باید در جهت تقابل با سیاستهای دشمن حرکت کنند، در راستای تعامل با آنان حرکت میکنند ما به عنوان سپاه نمیتوانیم جلوی چاپ آن را بگیریم، خب اشتباه بزرگی درباره این کتاب انجام شده است که این کتاب بدون نظارت زیر چاپ رفته و روی میز فروش رفته است و مجموعههای حاکمیتی و دولتی ما باید روی این مسئله حساس باشند، کافی است تنها یک کتاب توقیف شود و آن زمان است که زمین و زمان را به هم میدوزند ولی کسی نمیگوید و نمیپرسد که وزارت ارشاد باید درباره انتشار این کتاب نظر دهد و آیا وزارت ارشاد روی کتاب کار کارشناسی انجام داده یا با دستور چاپ شده است؟! تا جایی که ما می دانیم سیر معمول چاپ این کتاب رعایت نشده است و با درخواست یک مسئول این کتاب زیر سؤال رفته است.»

معرفی تبریز در ۵۴ سالگی!
پس از این اظهار نظر قادری بود که انتقادات نسبت به این کتاب تداوم یافت، تا اینکه اخیراً یکی از سایتهای خبری استان با برگزاری نشستی پیرامون بررسی محتوایی این کتاب با حضور علی پولاد و یکی از پژوهشگران تاریخی برگزار شد.
مجری-کارشناس این نشست که در ابتدا برای خوانندگان و حاضران میگوید “قصد مچگیری و تخریب کتاب را نداریم”، جلسه مذکور را برای نقد به معنی علمی، یعنی جدا کردن سره از ناسره میداند و سپس علی پولاد پس از معرفی انگیزه خود از تدوین کتاب در ۵۴ سالگیش را اینگونه ابراز میکند «از سن ۵۴ سالگی، کارهای تجاری و صنعتی را تعطیل کرده و تصمیم گرفتم به مردم خدمت کنم. تا اینکه ۶ سال قبل بر آن شدیم با تشکیل گروهی از نویسندگان کتابی را متشکل از متن و تصویر در زمینه معرفی تبریز به تألیف درآوریم…علم موسیقی یکی دیگر از موضوعاتی بود که مرا به سمت تألیف این کتاب سوق داد»
پولاد علت تدوین جلد دوم کتاب را نیز اینگونه میگوید که «کتاب فوق در سال ۱۳۹۳ چاپ شد، اما نظرات و اعتراضاتی را در پی داشت و من هر نظری را که میشنیدم سعی میکردم اشکال موجود در کتاب را به نوعی رفع کنم، تا اینکه این موارد در چاپ دوم لحاظ شد.»
وی در ادامه مطلب به نوشته خود درباره کسروی اشاره کرده و میگوید «در طول عمر خود هیچ گاه، هیچ علاقهای به احمد کسروی نداشتهام ولی وجدانم اجازه نداد که نام او را در کتاب ذکر نکنم. چون حتی اگر شخصی باب میل من هم نباشد باید مطلب مربوط به تاریخ شهر را در کتاب خود میگنجاندم»
از مغز ریاضی و مهندسی، تا نظرات تازه به دوران رسیدهها!
پولاد در پاسخ به پرسش پرغو، پیرامون تخصص خود میگوید: «بنده مهندس هستم، مغز ریاضی و مهندسی دارم و از بچگی و ۲۰ سال قبل به بحث کتاب علاقمند بودم و در ترکیه کتابی بنام “سخنان بزرگان” نوشته و اولین نشر آن را به زندانیان ترکیه هدیه دادم. تا کنون ۱۷ جلد کتاب نوشتهام و هیچ وقت نخواستم آنها را به پول بفروشم و بلکه همه آنها را هدیه دادم.»
پرغو نیز از نگارش ۱۲ صفحه اشتباه تاریخی در کتاب “شناسنامه تبریز و پیرامون” میگوید و از “عدم پیوستگی علمی” کتاب انتقاد میکند و درباره رفرنسهای کتاب میگوید: «بر اساس اسناد و مدارک دست اول تاریخی، متنی که شما نوشتهاید صحیح نمیباشد و نویسندهای که این مطالب را نوشته است احتمالاً از نظرات مأخذشناسی استفاده کرده که این نظرات، نظراتی تازه به دوران رسیده و دگر اندیشانه میباشد.»
این پژوهشگر تاریخی انتقاد دیگر خود از کتاب را “عدم پرداختن به ارزرش های حماسی تشیع میداند» که پولاد نیز در پاسخ گفت: «بنده ۱۳ یا ۱۴ سال قبل کتابی به نام “یاعلی” نوشتم که در ترکیه چاپ شده است و بعدها همان کتاب را در باکو نیز چاپ کردهام…این موضوع تشیع را بنده در کتاب حضرت علی (علیه السلام) بسط داده و به آن اشاره زیادی کردهام، ولی در “شناسنامه تبریز و پیرامون” این موضوع ناقص میباشد و یک صفحه یا یک و نیم صفحه را به این مورد اختصاص دادهام. در واقع ما نمیتوانستم به هر موضوعی بیشتر از این مقدار بپردازیم.»
تاریخ شوخی بردار نیست!
در ادامه نقد تند پرغو بر کسروی و نام برده شدن وی در کتاب”شناسنامه تبریز” و نقل قولی از امام خمینی (ره) مبنی بر مرتد بودن کسروی مطرح شد و پس از آن پرغو با انتقاد دوباره از نام نبردن از شخصیتهایی همچون آیت الله العظمی شهیدی یا آیت الله قاضی طباطبایی، پاسخ پولاد را شنید که اظهار کرد: «به نظر من با ۵۰ جلد کتاب نیز نمیتوانیم حق آن را ادا کنیم، هدف من نیز تألیف کتاب مرجع نبود و در مقدمه و مؤخره کتاب نیز قید کردهام که این، کتاب خبر رسانی است و آرزوی من این است که از مطالب این کتاب صد یا دویست عدد تز دکترا نشأت بگیرد…کتاب مذکور حتی اگر اصلاحات زیادی هم نیاز داشته باشد و آن اصلاحات انجام شود، باز در ذهن من ناقص العمر است چون یک مرجع علمی نیست بلکه وجهه خبررسانی دارد.. شاید بسیاری از مطالبی که شما گفتید در نوشتههای ما بود ولی زمانی که میخواستم صفحات کتاب را کاهش دهیم، مجبور به حذف آنها شدیم.»
انتقادات علمی پرغو به کتاب علی پولاد در محورهای “تغییر جریانات ارامنه در آذربایجان”، اشتباهات فاحش در جنگهای ترکمنستان و گلستان”، “غفلت از ولیعهد نشین بودن تبریز” و “مبارزه امیرکبیر با فرقه گرایی” از جمله موضوعاتی بود که پرغو بدانها پرداخت.
در پایان پولاد ابراز امیدواری کرد که «با اعمال این موارد غالب اشکالات رفع شده و کتاب به حد کاملاً مطلوب برسد» و پرغو نیز اظهار داشت که «تاریخ شوخی بردار نیست؛ زمانی که مطلبی ابهام داشته باشد، شائبههایی را نیز به دنبال خواهد داشت که نباید چنین باشد.»
پولاد که زمانی پس از انتشار این کتاب در وصف خود گفته بود «در دنیا سه هزار شهر بزرگ وجود دارد که تبریز هم یکی از آنهاست اما در دنیا هیچ شهری وجود ندارد که شهروند آن کتابی را به پنج زبان چاپ کرده باشد، مگر دیوانهای چون من.»! اینک باید در جلسات نقد بنشیند و از کارنامه ” شناسنامه تبریز و پیرامون” دفاع کند.
