کنکاشی در نسبت تحقیر ایران و غرب به مناسبت کودتای 28 مرداد؛

از سرکنگبین اعتماد تا صفرای برجام!

تجربه کودتای سال ۳۲ و هزاران توطئه و خیانت از سوی دولتمردان دشمن آمریکا نشان داده است که در مقاطع مختلف، سرکنگبین اعتماد افراد و دولت‌ها به غرب در دهه‌های اخیر، صفراهای زیادی همچون کودتای ۲۸ مرداد و برجام را فزوده است!

سرویس سیاسی تبریزبیدار؛

تاریخ سیاسی کشورمان در دو سده اخیر به نزاعی میان تمدن در حال رشد غرب و اقطاب مستکبر آن در قالب‌های کمونیستی-لیبرالیستی با کشور ایران با انباشتی از تاریخ چند هزارساله مصافی را پدید آورد که جامعه حال حاضر ایران در حال دست‌وپنجه نرم کردن با تبعات آن است.

موقعیت ژئوپلتیک برتر ایران در منطقه مهم خاورمیانه و تلاقی استراتژیک در منطقه هارتلند (قلب زمین)، سبب شد تا لایه‌های تقابل ایران و اقطاب و استعمار کنندگان غربی که تنها و تنها به سود و توسعه خود می‌اندیشیدند بیش‌ازپیش فراهم شود.

بی‌کفایتی برخی از شاهان وقت ایران و دوری از سنت چند صد ساله پیشین کشور که حکومت‌هایی مقتدر همچون صفویه را به منصه حکمرانی کشور رسانده بود، سبب سیطره‌ای از سوی غربیان در قالب کشورهای روسیه تزاری، فرانسه و انگلیس شد که عمق سیاست آنان برعلیه مردم ایران در تاریخ جمعی ایرانیان باقی‌مانده است.

تحقیر عنصر هویت ایرانی
واقعیت مسئله آن است که کشور ایران و به‌تبع مردم و دولت آن، تا زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۸، طرف مقابل و رقیبی برای غرب نبودند، بلکه به‌عنوان موضوعی برای تصرف و سیطره غرب در ۲۰۰ سال مطرح شد.

عمق سیطره و تسلط غربیان بر ایرانیان در تمامی ساحات زندگی آنان، منتج به‌تحقیر و استبدادی در جامعه ایرانیان شد که نتایج آن در زمان‌های گوناگون در تکه‌تکه شدن کشور و چپاول ثروت و دارایی‌های ملی خود را نمایان ساخت؛ بی‌آنکهحاکمیت‌ها پاسخی کوچک بدان‌ها دهند.

دگر ستیزی غرب و ایران تا زمان انقلاب اسلامی در کفه غرب سنگینی می‌کرد اما پیروزی انقلاب الهی به رهبری یک چهره مذهبی که درصدد بود به نام خدا و درراه خدا خدا برای مردم حکمرانی کند، این نسبت واژگونه شد و این بار انقلابیونی مستضعف درصدد تحقیر غرب و ایادی آن برآمدند.

فی‌الواقع انقلاب اسلامی و تاریخ ۳سده ایران را باید در این نسبت‌ها جستجو کرد؛ در نسبت تحقیر ایرانی و استکبار و چپاول غربی‌ها در کشور ایران.

کودتای 28 مرداد

سیاست کلنگی دفع افسد با فاسد!

یکی از بارقه‌هایتک‌سویه امید بازیابی هویت ایرانی و ملی، ۲۵ سال پیش از پیروزی انقلاب ۵۷، توسط نیروهای ملی در آغاز دهه ۳۰ شمسی رقم خورد. حکومت ملی دکتر مصدق با پشتیبانی مردم دست به ملی کردن صنعت نفت زد و برای اولین بار در مبارزه با بیگانگان گامی در جهت تقویت حکومتی با عناصر هویت ایرانی برداشت.

 اما سیاست کلنگی (در ظاهر نو و از درون زوال یافته) دکتر مصدق که ناخواسته از هول حلیم در دیگ افتاد و برای ملی کردن صنعت نفت، به کمک کشور فاسد ایالات‌متحده، با کشور افسد بریتانیا درافتاد تا یک‌بار برای همیشه پای انگلیسی‌های چپاول گر را از ایران خارج کند.

اما گویی مصدق فراموش کرده بود که آمریکایی‌ها نوادگان بریتانیایی‌هایی بودند که این بار پس از تضعیف کشورهای اروپایی، توهم رهبری جهان در پس از جنگ جهانی دوم را در سر می‌پروراند.

همین آمریکا با خالی شدن پشت مصدق از حامیان مذهبی خود در پس اختلاف با مرحوم کاشانی، کودتایی را در ۲۸مرداد۳۲ ترتیب داد که علی‌رغم گذشت بیش از ۶۳ سال از آن و عذرخواهی وزیر خارجه آمریکا (مادلینآلبرایت) از آن، تلخی آن تاریخ سیاسی و اجتماعی مردم ایران را آزار می‌دهد.

روحانی ظریف

تجدیدنظرطلبان وارد می‌شوند!
اما ۲۵ سال پس از یکه‌تازی استبداد و دیکتاتوری در ایران و جولان استعمارگران نوین آمریکایی در کشور، قیامی صحنه معادلات منطقه و جهان را تغییر داد و مردمانی به نبرد با این استعمارگران حامی شیطان بزرگ (تعبیر بنیان‌گذار انقلاب اسلامی) فرستاد که ۳۵ سال پس از پیروزی آن عده‌ای در خیال واپس‌گرایی برآمدند.

شرایط سیاسی ایران ۹۲، جبراً یا اختیارا کشور را به اتخاذ سیاستی کشاند که با ورود تجدیدنظرطلبان خواهان رابطه با غرب، درصدد گشایش درهای ارتباطی با کشور و کشورهایی بودند که ۲۰۰ سال تحقیر و چپاول را نثار ایرانیان کردند.

بخشی از بلوک‌های قدرت در ساختار سیاست ایران که هم‌اکنون زیر بیرق اعتدال و خصوصاً اکبر هاشمی رفسنجانی سینه می‌زنند، با تجدیدنظرطلبی در افکار دهه ۶۰ و ۷۰ خود درباره انقلاب گری و مبارزه با آمریکا، آینده کشور و ایران را نه در داخل کشور و تلاش درون‌زای مردم برای پیشرفت، بلکه در وابستگی به غرب و ذوب شدن در نظام منحط غرب می‌دانسته و می‌دانند.

شعارهای پوپولیستی حامیان شبه گفتمان اعتدال که آینده کشور و ایران را وابسته به مذاکرات هسته‌ای و غرب می‌پنداشتند، آنان را وارد سیکلی از مذاکرات و توافقات کرد که بار دیگر عمق پیش‌بینی‌های حکیمانه رهبر معظم انقلاب درباره “خوش‌بین نبودن” و “بی‌اعتمادی به غرب” برای همگان روشن ساخت.

سرکنگبین صفرا فزود!
عدم نتیجه ملموس از خیالات برجامی دولت بنفش‌پوش اعتدال و بیانات اخیر رهبر بزرگوار انقلاب درباره اینکه “برجام، به‌عنوان یک تجربه، بی‌نتیجه بودن مذاکره با آمریکایی‌ها را ثابت کرد” نشان می‌دهد که علی‌رغم تلاش برخی برای احیای برجام، تجربه‌ای گران‌سنگ عاید ملت ایران شد که غربی‌ها بر اساس قرن‌ها سابقه استبداد و استعمار، به‌هیچ‌وجه قابل‌اعتماد و تکیه به آن نیست.

واقعیت آن است که برخلاف مدعیان ملی‌گرایی و وطن‌دوستی که یکسر آنان در ایران و هزار سودایشان در غرب و آمریکا است، انقلابیون ایدئولوژیکی که متهم به “بی‌سوادی”، “بی شناسنامه” و “متحجر” می‌شوند، بیش از همه در فکر و عمل تقویت گفتمان هویت ملی ایرانی در خوداتکایی داخلی و دگر ستیزی با دشمنانی که قرن‌ها ایرانیان را تحقیر کردند، هستند.

تجربه کودتای سال ۳۲ و هزاران توطئه و خیانت از سوی دولتمردان دشمن آمریکا نشان داده است که در مقاطع مختلف، سرکنگبین اعتماد افراد و دولت‌ها به غرب در دهه‌های اخیر، صفراهای زیادی همچون کودتای ۲۸ مرداد و برجام را فزوده است.

*لازم به توضیح است تیتر مربوط، متعلق به بیت شعری از مولوی با عنوان «ازقضا سرکنگبین صفرا فزود روغن بادام خشکی میفزود» که کنایه‌ای است از نتیجه معکوس دادن یک امر و اقدام.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *