سرویس فرهنگی تبریزبیدار؛
واقعه محرم و عاشورا در طول تاریخ بیش از هزارساله تاریخ تشیع در سوگواری برای سید و سالار شهیدان، همواره نشاندهنده تعلق و ایمان عمیق مردم شیعه به ساحت سیدالشهدا بوده است. اما در یک قرن گذشته با بروز لوازم تکنولوژی غربی در کشور و تشکیل طبقه متوسط بورژوا و خردهبورژوا، شاهد نوعی اصطکاک میان اندیشه دینی اکثریت مردم و اقلیت کوچک شبه روشنفکران بورژوا بودهایم.
این اصطکاک و تقابل که خود را در دوگانه عمده هویت اسلامی- هویت غربی نشان داد و دستاویز عینی تقابل این شبه روشنفکران یا به تعبیر بهتر پرولتاریای بورژوا مسلک، در حمله به اندیشه دینی و مناسک مذهبی مردم جلوهگر شده و باعث ایجاد طبقهای نق زن، اعتراضی، هنجارشکن و دمدمیمزاج شد.
عرف گرایان در برابر مناسک دینی
این طبقه شبه روشنفکر که خود را از دماغ فیل افتاده دیده و ساختارشکنی اجتماعی و فرهنگی به بخشی جداییناپذیر از زیست آن بدل شده است، در یک دهه اخیر خصوصاً پس از ایجاد شکاف مرکز-پیرامون در دولت گذشته و شکست مفتضحانه پیادهنظام آنان در فتنه سال ۸۸، جریتر شده و با حمله به اصول و مناسک دینی، مامنی برای ساختن ایده آلهای خود در قالبهای پوشالی فراهم دیده است.
به همین دلیل است که هر از چند گاهی در مراسماتی که در تقویم ایران رنگ بویی قدسی به خود میگیرد، عرف گرایان سکولار و شبه روشنفکران پرولتاریا که جاهلانه نجات خود را در گرو حمله به مفاهیم دینی و ترویج لایف استایل غربی میبینند، به این مراسمات حمله کرده و آنها و کنش گران مذهبی که اکثریتقریببهاتفاق جامعه ایران را تشکیل میدهند، به سخره میگیرند.
مراسماتی قدسی همچون حج ابراهیمی، بازسازی عتبات عالیات، پیادهروی اربعین، کمک به جبهه مقاومت و در آخرین مورد، مراسمات عزاداری محرم ازجمله برنامههایی است که این عرف گرایان سطح اندیش با حملات دگرستیزانه سعی میکنند باورهای اعتقادی مردم ایران را مورد هجمه و تردید قرار دهند.
خیزش مجدد خردهبورژوایِ سکولارِ نق زن
انتشار اخبار و گزارشاتی نظیر با عناوینی همچون با پول نذری محرم جه میتوان کرد یا مقایسه رقم نذری و احسان در راه خداوند در این ایام، ازجمله تلاشهای آگاهانه و ناآگاهانه در این راه اعوجاجی شبه روشنفکر زدههای سکولار بود، اما در میانه محرم امسال در زوهای منتهی به تاسوعا و عاشورای حسینی، اتفاقی در تبریز افتاد که بار دیگر به پیراهن عثمان و دستمایه درشتگوییهای مدعیان ادب و دروغگویان حقیقی شد.
انتشار خبر مسمومیت خانواده یک پزشک تبریزی و درنهایت فوت همسر و مادربزرگ وی بهقدری تأثربرانگیز بود که بر اذهان مردم و عزاداران حسینی تأثیر گذاشت و سبب ارسال موجی از تسلیت به این پزشک شد، اما پسازآن بود که موجی از ادعاهای “مسمومیت با غذای نذری” در گروههای تلگرامی و فضای مجازی دستبهدست شد تا در ایام محرم، خردهبورژوایِ سکولارِ نق زن، بار دیگر به مناسک دینی بهصورت اعم و “غذای نذری” بهصورت اخص حمله برند.
سخنان معاون سیاسی امنیتی استانداری آذربایجان شرقی بر تردید در علت مسمومیت خانواده این فرد، مؤید بخشهای ناگفتهای از این پرونده است. سعید شبستری خیابانی دو روز پیش در گفتگویی ابراز داشت: «اینکه گفته میشود علت فوت همسر و مادربزرگ پزشک تبریزی مصرف غذای آلوده بوده هنوز مسجل نشده و حتی نذری بودن غذای مصرفی توسط خانواده فرد مذکور هممحل تردید است. نامزد، پدر، مادر و برادر این فرد نیز از این غذا استفاده کرده بودند و نمیتوان مطمئن بود علت مسمومیت و فوت غذای آلوده باشد.»
اما آنچه در این میان مهم است، کنش سیاسی و اجتماعی خردهبورژوای سکولارِ نق زن همیشه معترض به وضع موجود و نمادهای مذهبی و سنتی است که با استهزا و تمسخر مناسک آن، از هر فرصتی برای حمله به آنها دریغ نمیکنند.
البته طنز تلخ تاریخ آنجاست که میعادگاه چنین حملاتی، مناسبتهای قدسی همچون محرم و عزاداریها و نه مناسبتهای عرفی همچون نوروز یا شب یلدا است.
از سوی دیگر سوال از مسئولین اینجاست که چرا برای این گونه وقایع با سیل پیام تسلیت واکنش نشان می دهند؟ صرف اینکه این واقعه جدای از تاثر برانگیز بودن آن به واسطه ابزارهای رسانه ای برخی که همیشه در پی گرفتن ماهی از آب گل آلود هستند تیتر اخبار چند روز گذشته شده موجبات این گونه واکنش ها را از سوی مسئولینی در پی داشته باشد جای تعجب دارد، مسئولینی که در وقایع نظیر آن هیچ گونه عکس العملی از خود نشان نداده اند؟ چرا وزیر و وکیل به صرف هم حرفه بودن پیام تسلیت حکومتی ارسال می کنند؟ چگونه است که در برابر حوادثی دیگر که بر اثر کمبود امکانات پزشکی جان هموطنی از دست رفت پیام تسلیت و عذرخواهی ارسال نشد!
