یادداشت میهمان تبریزبیدار؛مسعود صدر محمدی
ابراهیم کاراگول ، از سرشاخه های جناح عربی – سعودی در مطبوعات و سیاست ترکیه در سرمقاله امروز خود خواستار الحاق شمال عراق و سوریه به ترکیه شد!
یکی از مشکلات ما در مورد فهم سیاست های دولت ترکیه این است که به جناح بندی های موجود در داخل حزب حاکم آشنایی نداریم. در واقع حزب عدالت و توسعه آن چنان که ما در ایران تصور میکنیم سرباز گوش به فرمان اردوغان نیست بلکه تیم های قدرت مختلفی در داخل حزب سعی میکنند با در دست گرفتن سکان و البته نزدیکی به اردوغان فرآیند حرکت و سیاست های حزب را تحت نفوذ خود بگیرند.
یکی از این جناح ها ی قدرت در داخل حزب جناح عربی – سعودی است. این جناح که در این اواخر نفوذ قابل توجهی به سرکردگی “وداح خانفر” از روسای سابق شبکه الجزیره در میان اهالی سیاست و مطبوعات ترکیه به دست آورده است از مهمترین گروه هایی است که در مالیخولیایی کردن اردوغان و ایجاد تصویر رهبری امت اسلام و پدری ملت ترکیه نقش عمده داشت است.
شیوه فعالیت ها و جو سازی های این جناح خود قابیلت مطالعه در سطح یک رساله دانشگاهی را دارد.
فعالیت های چند روز اخیر این جریان که با همراهی تمام عیار رسانه ها و سیاسیون آمریکایی همراه است نشان میدهد که این جریان تصمیم قاطع دارد تا پای اردوغان را در سوریه و عراق به تله بیاندازد. شاید باور نکنید، اما به نظر من یک تله بزرگ به طول دریای مدیرانه تا مرز ایران برای اردوغان تدارک دیده اند تا با سر به زمینش بزنند. و او مست توفیقات داخلی به بدمستی خارجی دست خواهد زد.موصل و کرکوک و جرابلس و احتمالا رقه، برای اردوغان همان خواهند شد که کویت برای صدام شد.
البته این یک احتمال بدبینانه است و احتمال دیگر هم این است که جناح های معقول تر در داخل حزب بتوانند بر این فرآیند تاثیر بگذارند و مانع تعمیق بحران شوند.
مشکل اینجاست که ارتش دیگر توان مقابله با اردوغان را ندارد، نخست وزیری هم بر خلاف داوداوغلو مطیع کامل اردوغان است. بنابراین تنها امیدی که وجود دارد فعال شدن لابی های وطنی در داخل و خارج حزب برای توجیه اردوغان و تیم کاخ ریاست جمهوری است.
یکی از نقدهای بسیار بسیار جدی به سیاست خارجی جمهوری اسلامی در قبال حزب عدالت و توسعه عدم توجه به توان لابی گری در داخل حزب در ۵ سال اخیر است.
جمهوری اسلامی بر خلاف رقبای خود همچون آمریکا،اسرائیل، عربستان و روسیه به جای این که برای فشار بر اردوغان و حزب از اهرم لابی درون حزبی و فشار از درون استفاده کند دست به همکاری و همراهی با احزاب مخالف پرداخت.
این همکاری ها شاید با این چشم انداز انجام میشد که به زودی اردوغان تضعیف خواهد شد و ما برای فشار آوردن به او باید با جناح مخالف او همکاری کنیم، که این رویکرد نیز ناشی از فهم اشتباه مختصات درونی سیاست ترکیه بود.
جمهوری اسلامی به صورت تاریخی افراد طرفدار و حتی دلداده و حتی برخی اوقات وابسته به خود در درون حزب عدالت و توسعه داشت اما در ۵ سال اخیر که بایستی از هر وسیله ای برای تاثیرگذاری بر سیاست گذاری ها استفاده می شد از این شیوه غفلت شد.
این در حالی است که روسیه، عربستان، اسرائیل و آمریکا در این موضوع به شدت فعال شدند و عربستان به دلیل پول بهتر تاثیرگذاری بیشتری به دست آورد، روسیه با وجود وضع وخیمی که در چند ماه گذشته بین دو کشور حاکم شد از طریق لابی های خود در آنکارا پل ارتباطی برقرار کرد و اسرائیل هم توانست سر شاخه های لابی خود را تا حد معاونت وزارت خارجه ترکیه ارتقا دهد. در این میان این تنها ایران است که به دلیل سیاست خارجی اشتباه خود نتوانست جای پایی برای خود بیابد.
اگرچه در شب کودتای ۱۵ جولای یعنی سه ماه پیش ایران حمایت تمام عیاری را از دولت ترکیه کرد اما این هم نتیجه ای نداشت و اکنون رسانه ای ترکیه تبدیل به منبع اصلی پمپاژ خبر علیه ایران شده اند.
مشکل سیاست خارجی ایران در ترکیه – و حتی برخی کشورهای منطقه – این است که هیچ گاه نتوانتسه است اهرم فشار بالفعلی علیه دولت ها ایجاد کند و تنها تلاش دارد با کارهای نمایشی مانند آنچه در هفته گذشته شاهد آن بودیم یعنی فراخواندن سفیر ترکیه به وزارت کشور موجودیت خود را اثبات کنند.
