سرویس شهری تبریزبیدار؛
یک وقت خلیفه دوم، به جناب سلمان گفت: «أملک انا ام خلیفه؟»؛ به نظر تو، من پادشاهم یا خلیفه؟ سلمان، شخص بزرگ و بسیار معتبری بود؛ از صحابه عالیمقام بود؛ نظر و قضاوت او خیلی مهم بود. لذا عمر در زمان خلافت، به او این حرف را گفت. «قال له سلمان»، سلمان در جواب گفت: «ان انت جبیت من ارض المسلمین درهماً او اقلّ او اکثر»؛ اگر تو از اموال مردم یک درهم، یا کمتر از یک درهم، یا بیشتر از یک درهم برداری، «و وضعته فی غیر حقّه»؛ نه اینکه برای خودت برداری؛ در جایی که حقّ آن نیست، آن را بگذاری، «فانت ملک لا خلیفه»، در آن صورت تو پادشاه خواهی بود و دیگر خلیفه نیستی. در روایت «ابن اثیر» دارد که «فبکا عمر»؛ عمر گریه کرد.
روایت فوق بخشی از سخنرانی رهبر معظم انقلاب در سال ۷۷ است. روایتی که به تعبیر ایشان، معیار است، شاخص است، میزان است.
این روایت را مقایسه کنید با منش مدیریتی برخی از مسئولان. همین چند روز گذشته یکی از مسئولین شهری تبریز، در اظهار نظری گفته: “اگر حواشی اخیر شورا نبود، عملکرد شورای چهارم فوق العاده بود.”
منظور ایشان از حواشی، سلب عضویت ۴ تن از اعضای شورا و دستگیری چند تن از معاونان شهرداری است. برآورد آقای مسئول از اتفاقات تلخ چند ماه اخیر تبریز، حاشیه است نه بیشتر.اما اگر روایت فوق و موعظه جناب سلمان(رحمه الله) را معیار قرار دهیم[که معیار هم هست] آیا باز هم می توان این اتفاقات را تنزل داد و گفت حاشیه بود؟!
موعظه سلمان (رحمه الله) نشان می دهد اتفاقات اخیر فاجعه بود نه حاشیه.
کوچک دیدن فساد و سعی بر سرپوش گذاشتن بر آن، جز باز کردن راه برای تخلفات بعدی، ثمره دیگری ندارد.
