سرویس سیاسی تبریزبیدار؛
نمیدانم که چه سرّی است که در زمانهای بروز بحران و تحولات اجتماعی، اپیدمی شایعی در میان برخی از اقشار مردم و سیاسیون رخ میدهد که عده قلیلی از این جمع، با موجسواری بر دریای خروشان احساسات مردم، برای آن واقعه و اتفاقات پیرامونی آن دایه عزیزتر از مادر میشوند.
این اپیدمی شایع که به دلیل ساختارهای ضعیف سیاسی در طی قرون متمادی و بروز سبک جدیدی از زندگی اجتماعی، در کشورهای درحالتوسعه عموماً، و در کشور ما خصوصاً وجه افراطیتری به خود گرفته است، در سالهای اخیر نیز نمودهای عینی فراوانی به خود گرفته است.
در زمان بروز تحولات اجتماعی و بحرانها، جدای از مثلث کنش گران میدانی واقعه، هیئت حاکمه سیاسی و عموم مردم، یک دسته دیگر نیز به یاری این مثلث میشتابند تا آن را به مربعی تأثیرگذار تبدیل کنند و با نزدیک به دو سر طیف کنش گران و دولت، درصدد تحمیل اراده معطوف بهقدرت خود برآیند.
این طیف تأثیرگذار که با دارا بودن قدرت رسانهایمیتوانند اراده خود را به انحا مختلف تحمیل کرده و درصدد تأثیرگذاری در بخشهای مختلف زیست مردم برآیند، در مقاطع مختلف نمودهای اجتماعی خود را نشان دادهاند.
بخشی از این جریان که در کنشگران سیاسی و سیاست پیشگان پوپولیست و موجسوار خلاصه میشوند که تا دیروز نسبت به یک اتفاق اجتماعی بیتفاوتبودهاند ولی این بار برای امیال سیاسی به یکباره رادیکال ترین اظهارات شعاری را ابراز میدارند. در سوی دیگر میدان نیز برخی دیگر از مردم، براساس موج اجتماعی دیگران و شور و احساس باهم بودن، عموماً بدون درک و آگاهی از موضوع بدان اعتراض میکنند.
این دو طیف خصوصاً سیاست پیشگان، در مقاطع مختلف همچون ماجرای گودبرداری برای احداث پارکینگ در کنار ارگ تبریز و یا برنامه فیتیله که احتمال کسب رأی توسط آنان بسیار زیاد بوده، کنش سیاسی خود را نشان دادهاند. کنشی که نشان میدهد بیش از آنکه بر مبنای منطق علمی و داشتههای پیشینی از اتفاقات باشد، برمبنای احساسات و گرایشات سیاسی انجام میپذیرد.
البته در این میان نیز بودند و هستند افرادی که با تکیه بر شعارهای صرف پوچ قوم گرایی، بر طبل تفرقه و ایجاد دوگانگی می کوبند تا با گل آلود کردن آب، از آن ماهی صید کنند.
