به گزارش تبریز بیدار ، دستگیری های شورای شهر و شهرداری تبریز سبب شد تا ۴ تن از اعضای علی البدل منتظر در پشت درهای این شورا، رخت عضویت شورای شهر را در سال آخر عمر آن به تن کنند و بر کرسی ۴ عضو معلق شده بنشینند.
علی فخرآذر یکی از این ۴ عضو است که در هنگامه دستگیری های اعضای شورای شهر و مدیران شهرداری تبریز، در کلیبر درگیر رقابت های انتخابات مجلس بود و صحنه رقابت های انتخاباتی را به رقیب خود، قلی زاده واگذار کرد.
او ۶ ماه بعد در شهریور امسال با سوگند بر کرسی عضویت شورا تکیه زد و در انتخابات امسال هیئت رئیسه به شهرام دبیری رای داده و بعدها ریاست کمیسیون خدمات شهری را بر عهده گرفت. وی پس از این مدت به پای گفتوگو باتبریزبیدار نشسته است.
بسم الله الرحمن الرحیم. این بار شما میهمان پرسشهای صریح و شفاف ما هستید. شما ازجمله اعضای علیالبدل شورای شهر تبریز بودید که امسال وارد شورای شهر شدید، از خودتان برایمان بگویید. متولد چه سالی و کجا هستید؟
بانام و یاد خداوند متعال و تشکر از شما بابت ترتیب انجام این گفتگو و انشا الله اهداف و رسالت شما در جهت پیشرفت و توسعه کشور و شهر به خوبی انجام گیرد. رسانههابهعنوان یکی از مهمترین عناصر پیشرفت و توسعه کشور هستند و امیدوارم سایت تبریزبیدار نیز در انجام اینهمهبیشازپیش موفق باشد.
بنده علی فخرآذر متولد سال ۱۳۴۶ در روستای باستانی کیقباد کلیبر هستم، دوران تحصیل راهنمایی تا دانشگاه را در تبریز بودم و لیسانس خود را در رشته مدیریت صنعتی در سال ۷۰ کسب کردم و پس از کار در آموزش پرورش بستانآبادبهعنوان دبیر، کارخانه فتح صنایع خودکفایی سپاه، فرمانده پایگاه بسیج و مسئولیتهای گوناگون مشغول بهکار بودم.
در سال ۷۵، علیرغم میل باطنی و پیگیری از سپاه برای تداوم حضور در این نهاد، بهناچاربهصورت موقت بهعنوان حسابرس در اداره پست استخدام شدم اما به دلیل بروز برخی مفاسد مالی در آن سازمان سبب شد در اداره پست بمانم. آن فساد منجر به کشف شبکه فساد و اختلاس شد و پس از آن مرا بهعنواننامهرسان به باسمنج تبعید کردند که ناچار شدم ۱۹ ماه به مرخصی بدون حقوق بروم.
در انتخابات دور اول شورای شهر نیز حضور داشتم و از میان ۱۲۰۰ نفر، فرد شصتودوم بودم و پسازآن در اداره پست رئیس شهرستان، معاون استان و نواحی شدم. در دور هشتم انتخابات مجلس شورای اسلامی از سمت خود در اداره پست استعفا دادم و در انتخابات دور هشتم کاندیدا شدم.
قطعاًمیگویم که اگر کاندیدای انتخابات مجلس نمیشدم، سمتها و مشاغل استانی پاسخگوی من نمیبود و من هرجا که میروم بسیار زود به چشم میآید، در جهاد خودکفایی در عرض یک ماه بهعنوان معاون مدیرعامل در امور بازرگانی انتخاب گردیدم که متأسفانهعلیرغمسمتهای اداره کل و فرمانداری این درخواستها میسر نشد و هماکنون نیز بازرس در اداره ارتباطات و فناوری اطلاعات هستم.
نمیدانم چرا هرجا که میروم بازرسی ادارات را به بنده میسپارند، بازرس در حوزه مسکن، بسیج، شرکت فضای سبز، انجمن خیریه و شورای شهر به بنده بازرس بودن را محول میکنند(با خنده). خوشبختانه در اکثر زمینهها همچون هنری، ورزشی و فرهنگی و هیئات مذهبی فعالیت کردهام ولی بازمیگویم که از میان ۷میلیارد انسان روی کره زمین، بنده آخرین آنها هستم.
کنش سیاسی شما نشان داده که بیشتر به جناح اصولگرایی تعلق دارید. این تحلیل درست است؟
تمام دوستان و زمینههای فعالیتی بنده در حالت کلی در دایره اصولگرایی است اما اعتقاد داشته و دارم که بنده اصولگرایِ اصلاحطلب و اصلاحطلب اصولگرا هستم و علت آن آموزههای دینی و فرمایش مقام معظم رهبری دراینباره بوده و جالب است بدانید به دلیل اینکه پایاننامه کارشناسی ارشد بنده موضوع پیشآگاهی تهدیدات علیه نظام از دیدگاه مقام معظم رهبری با تأکید بر قدرت نرم بوده که اعتقاد داشته و دارم هیچکسنمیتوانستاینچنین تحقیقی در استان انجام دهد.

شما دو باربهعنوان کاندیدا از حوزه انتخابیه کلیبر و هوراند برای انتخابات مجلس شورای اسلامی، شرکت کردهاید. مرسوم است که دوگانه انتخاباتی “الله قلی-فتحی پور” در کلیبر وجود دارد، شما چگونه وارد این فضای دوقطبی و دوگانه شدید؟
برای بیش از ۲۵ سال، دو نفر بهعنواندو قطب اصلی انتخابات کلیبر مطرح بودند و فضایی دوقطبی را به وجود آورده بودند که حتی برادر با برادر بر سر این ماجراها درگیر بودند. این دوگانه و صف کشیهایبهتبع آن در شهرستان بهگونهای بود که با تغییر یکی از آنها بهعنوان نماینده، تغییرات گسترده در مدیریت شهرستان از صدر مدیران تا خدمتکاران مدرسه انجام میشد.
بنده معتقد بودم این فضای دوقطبی باید شکسته شود و باید فردی باید بهجای آنان انتخاب میشد و عدم اخذ صلاحیت، سبب شد تابنده که در حوزه انتخابیه بستانآبادثبتنام کرده بودم، با انتقال به حوزه انتخابیه کلیبر و هوراند۳ روز فرصت تبلیغات داشته باشم و پیش بینی من نیز این بود که اگر انتخابات بهدرستی انجام میشد و طراحی نمیشد، بنده پیروز انتخابات بودم.
این انتخابات در کلیبر و هورانداینگونهطراحیشده بود که در دوقطبی، اعضای صندوق بهصورت اتوماتیک به نماینده موردنظرمیرسید و از ۱۷ نفر اعضای صندوق، ما در روز آخر زورمان به این رسید که نمایندگان فرمانداری را عوض کنیم ولی افرادی نیز بودند که علیرغم تصدی ریاست ستاد انتخاباتی فرد پیروز، درعینحال عضو صندوق نیز بودند.
اعتقادم بر این است که اگر به اعتراضات ما بهدرستی رسیدگی میشد، انتخابات ما باید ابطال میشد؛ شما تصور کنید که پانصد نفر در یک شهر با شناسنامه مرده، شناسنامه بدون مهر و تعرفه اضافه ۱۰ بار رأی داده باشند! به دلیل صعبالعبور بودن برخی از حوزههایرأی گیری در کلیبر و هوراند، درصورتیکه اعضای صندوق با همدیگر این قبیل اتفاقات رخ میدهد.
به یاد دارم در سال ۸۶، شایعهایدهانبهدهان در میان مردم میگشت که شما قرهداغیهای مقیم تبریز را برای رأی دادن به آن حوزه انتخابیه میبردید. پاسختان به این مسئله چیست؟
متأسفانهدیدهشده که از حوزههای انتخابات بزرگ برای حوزههای انتخاباتی کوچک نفر بردهاند تا بدانهارأی دهند، در کلیبر نیز این اتفاق افتاده ولی سهم بنده در این اتفاق، در قالب فامیل درجهیک بوده که طبیعی است و این بردن رأی دهندگان به حوزه انتخابیه نیست.
آمار بنده از ۳۰۰–۴۰۰رأی بیشتر نبوده و بنده تابهحال برای تصمیمات بزرگ زندگی خود از هیچکس مشورت نگرفتهام و کسی نیز روی من تأثیر نگذاشته و حتی به دلیل اتفاقاتی در شرکت پست استان که بنده را تا پای تصادف ساختگی کشاند، پدرم مرا از حضور در مشاغل دولتی منع میکرد.
ماجرای تصادف چه بود؟
زمان این اتفاق و جاسوسی از بنده و پیشنهاد رشوه برای تطمیع من و تبعید گذشته است و این هزینهای است که باید برای درستکاری خودپرداختمیکردم. من روستازاده هستم و شاید دهها بار هم این قبیل اتفاقات را طراحی کنند نمیتوانند. فردی که بنده در آن زمان عزل کردم، اکنون دریکی از سمتهای مهم در وزارت خانه است و در دولت پیشین با لابیهابهقدرت بازگشتند.
در سال ۹۲ که برای انتخابات شورای شهر وارد شدید، نیز بدین گونه به نحوه برگزاری آن معترض بودید؟!
درباره نحوه برگزاری انتخابات شورای چهارم انتقاد جدی دارم و به دلیل همزمانی با انتخابات ریاست جمهوری، ۱۶۰ نفر از نمایندگان صندوق ما نتوانستند بر سر صندوق ها حاضر شوند و شما مطمئن باشید هرکس که در انتخابات شورای شهر تبریز پیروز شد، ۳۰-۴۰ رای خود را در روز رای گیری و به دلیل حضور مردم در بعداز ظهر برای رای دادن به آقای روحانی، تعرفه شورای شهر را در دست داشتند و به اجبار به افراد شناخته شده که انتخاب مردم نبودند رای دادند.
اشکال دیگری نیز در شمارش آرا وجود داشت که به دلیل خستگی تیم شمارش آرا، برای ۴۰۰ کاندیدای شورای شهر تبریز نیز باید تیک رای می زدند که شاید این شمارش گران برای کاندیداهای دارای ۱۰۰ رای به بالا، آرای آنان را تیک زدند، اما بسیاری را نیز تیک نزدند.
رای من در حوزه های مختلف شهر تبریز پخش شده بود و آقای فرماندار در اقدامی غلط، اسامی ۱۸ نفر را اعلام کرد و پس از آن سی دی آرا به بهانه تصمیم شورای تامین به ما ندادند که به صراحت می گویم اگر شورای تامین چنین تصمیمی گرفته، اقدام غلطی انجام داده است. هر استانداری که حکم دهد که شمارش آرای کاندیداها را به بهانه دانستن موضوع و رویدادی به آنها ندهید، آن استاندار نه تنها مردمی نیست، بلکه شناختی از مصالح نظام و کشور اسلامی ندارد.
کنایه سنگینی به آقای بیگی بود…. (خنده)
هرکسی میخواهد باشد. آقای جبارزاده نیز این کار را بکند همین حرف را میگویم. در آن زمان به آقای چمنی فرماندار وقت گفتم که شما سی دی آمار آرای خود را به ما بدهید، یعنی ما را از حق تجزیهوتحلیل آرای خود در صندوقهای مختلف محروم کردند. هرچند برخی میگویند ما آمار صندوقهای خود را گرفتهایم. هر دولتی اگر با ایجاد چنین محدودیتهایی برای کاندیداها، اعتماد مردم بهنظام اسلامی را دچار خدشه کرده و مردمسالاری دینی را زیر سؤالمیبرد. هرکسی باشد این اتفاقات غلط است.
در کدام ائتلافهای انتخاباتی حضور داشتید؟
متأسفانه این ائتلافهاعمدتاًائتلافهای پولی بودند که بنده به آنها پول ندادم. البته در برخی از ائتلافها همچون جبهه پایداری حضور داشتم و انتقاد من نیز به مسئولین آن ائتلافها بر سر این بود که افرادی را با رأی کمتر بالاتر از بنده در لیستهای انتخاباتی قرار داده بودند.
اگر کاندیدایی اسپانسر خاصی نداشته باشد و احزاب سیاسی نیز آنان را در لیست قرار ندهند، اینها کی میخواهند ظهور و بروز انتخاباتی و مدیریتی داشته باشند؟! ما چنان ناشناخته بودیم که افرادی پس از انتخابات شورای شهر، نزد بنده آمدند و گفتند اگر میدانستیم این اندازه رأی داری به کمک میآمدیم که بنده نیز گفتم به کمک شما نیازی نداشتم.

تلقی شما از پیش از حضور در انتخابات و اکنونکه بر کرسی عضویت شورا نشستهاید، چه تفاوتی دارد؟
ازنظر مادی و معنوی من بسیار ضرر کردهام و اگر از ابتدا میدانستم وضعیت انتخابات بدین گونه است، اصلاً وارد عرصه انتخابات نمیشدم. مساوی ریالی این موضوع برای من زیاد بود و اگر وارد عرصه انتخاباتی نشده بودم تا معاونت وزیر پیشرفت کرده بودم. البته کسانی که بنده را میشناسند شاید راضی نباشند من از این مسیر خارج شوم و اما این موضوع به فضل الهی شروع موفقیتهای بنده است. هرچند نیز از حضور سیاسی خود پشیمان نیز نیستم، اما حداقل این را برای بنده داشته است که در فضای انتخاباتی سخن و انتقاد خود را مطرح میکنیم.
اما فضای شورای شهر را اینگونهنمیپنداشتم؛ نسبت شورای شهر به رسالت خود، نوع مصوبات و مباحث را مشخص کند، مثلاً در موضوع اقتصاد مقاومتی بنده برای شهرداری و شورا چندین پیشنهاد ازجمله استفاده از اهرم تحقیق و تفحص را طرح کردم که دیدم خریداری ندارد. مثلاً در حوزههای مالی خود مشکلاتی داریم که این تعداد از مدیران ما دستگیر شدند؛ چرا یکبار برای همیشه جهت رسیدگی به این موضوع تحقیق و تفحص انجام نمیشود.
هرکس در این شهر بگوید خیابان کشیده و پارک احداث خواهم کرد، اگر ذرهای ناپاکی در پروژه وجود داشته باشد، به نظر من فاقد ارزش است؛ چراکه از درون آن فساد، ناکارآمدی سیستم و بیاعتمادی مردم را سبب میشود. در شورای شهر علاقهای نسبت به این موضوع و مصوبات وجود ندارد، در پیش از دستور نیز مطرح کردهام ولی حداقل باید ۷ امضا برای طرح جمع کرد.
نقدتان به عملکرد شورای شهر تبریز بهصورت اعم و نسبت به دستگیریهای شورای بهصورت اخص چیست؟
آنچه که بارز و مشخص بوده، مسئله سهم خواهی است. شکلگیریهیئترئیسه و شهردار براساس سهم خواهی بوده است. اخیراً یکی از دوستان به بنده ابراز داشته که میگویند که اعضای علیالبدل جدیدالورود به شورا از تغییرات جدید شهرداری منفعت بردهاند و شما یک شهردار منطقه را عوض کردهای! جالب است بدانید چند روز بعد همان شهردار تازه منصوبشده که به بنده منتسب میکنند را در جلسهای دیدم، همدیگر را نشناختیم.
اکنون اعضای شورا مراقب همدیگر هستند که فلانی چه چیزی گرفت که من جا ماندم. در دستگیریهای امسال شورای شهر و شهرداری، اعتقاددارم تخصص در کشور بسیار زیاد است اما اذهان پاک دستی برای ما نیاز است که این قافله حرکت و توسعه را بهپیش ببرند.
یعنی سهمی نگرفتهاید؟!
در دو کمیسیون خدمات شهری و تحقیق و نظارت شورای شهر خودم اعلام کردم که نام مرا بنویسند و تنها بنده هستم که در ۴ کمیسیون عضو هستم. اینها که سهم نیست چراکه اعضای شورا بابت جلسات کمیسیونها حق الجلسه ای دریافت نمیکنند.
قاعده سهم خواهی در شورای شهر این است پیمانکار معرفی کرده و در انتصاب مدیران نقش داشته باشم که خوشبختانه یا بدبختانه بنده وارد این مسائل نشدم و در انتصاب حتی یک کارگر در شهرداری نقشی نداشتهام.
نظرتان نسبت به انتصابات اخیر در شهرداری چیست؟
استاندارد برای یک پست سازمانی چه کوچک و بزرگ در دنیا ازنظرمأموریت های سازمانی و قابلیتهای فرد و … به متوسط ۴ سال رسیده است اما در اینجا به ۶ ماه نرسیده تغییر مییابد. چگونه مدیران و کارکنان در این بازه زمانی کوتاه ارتباط برقرار کنند؟ در هر حال این تغییرات گسترده و با بازه کم غلط است.
اگر فردی را بهدرستیبهعنوان مدیر یک منطقه منصوب کردهایم، اجازه دهیم وی در منطقه شهرداری کار کند. اگر هم غلط منصوب کردهایم چرا این کارشده است؟! بههرحال هرکس که تعریف مدیریت و مأموریت را بداند، قطعاً این کار را غیرمعقول میپندارد.
اگر در سال ۹۲بهعنوان عضو اصلی به شورای شهر راه مییافتید، به آقای صادق نجفی بهعنوان شهردار و به آقای شهرام دبیری بهعنوان رئیس شورای شهر رأیمیدادید؟
قطعاً و قطعاًبهگونهای دیگر تصمیم میگرفتم و اگر میتوانستمتأثیر خودم را بگذارم، ترکیب هیئترئیسه و شهردار متفاوتتر از این بود. در انتخابات امسال هیئترئیسه، عادت همیشگی بنده این است که نمیگویم من با چه کسی باشم، بلکه میگویم چه کسی با من است!
بنده از هیچکس نیز پنهان نمیکردم که با دو طیف جلسه دارم و بهراحتی اعلام میکردم که هر طیفی ۱۰رأی را جمع کنند، من رأییازدهم خواهم بود.

عملکرد آقای شهردار را چگونه میبینید؟
آقای نجفی فردی است کارنامه محور و نه محتوا محور، که بیشتر به خروجی کار نگاه میکند. عملکرد شهرداری بیشتر در حوزه زیرگذر و روگذر بوده و بنده جزو مخالفین موضوع آن هستم و در موضوع مترو نیز بحث ساختاری وجود دارد.
در حوزههای دیگر تاکنون اتفاق آنچنانیندیدهام، شهر ما تمیز بوده و هماکنون نیز تمیز است و صدالبته عوامل شهرداری تلاش کردهاند که جای تشکر دارد. بارها گفتهام که در هر پروژهای که احتمال ساختوپاخت، وجود دستهای نامرئی و سودجویان وجود باشد، نزد من ذرهای ارزش ندارد.
بنده معتقدم ۸۰–۹۰ درصد آسفالت معابر شهری در آزمایشگاه اداره راه مورد تائید قرار نمیگیرد. درمجموع معتقدم آقای نجفی عملکرد خوبی داشته و باوجوداین سیستم آلوده میتوانستبهمراتب بهتر کار کند و برای ارزیابی درست افراد باید سیستم مناسبی طراحی کنیم. بنده برای مدیریت شهری و شورای شهر با توجه به وضعیت فرسودگی سیستم نه در این دوره و در دوره پیشین نمره خوبی نمیدهم. در مقایسه با سایر کلانشهرها و سیستم فساد در آنها همچون اصفهان و مشهد، شهرداری تبریز نمره قبولی دارد، ولی بهطور مطلق ازنظر من نمره قبولی ندارد.
شمارش معکوس تا سال ۲۰۱۸به کمتر از ۳۴۰ روز رسیده است. در سال ۲۰۱۸تبریزیها شاهد چه تحولی در شهر خواهند بود؟
تبریز ۲۰۱۸ فرصتی برای شروع است که امکانی حاصل آمده تا حرکتی نو در حوزه گردشگری آغاز کنیم. گردشگران برای استفاده از ظرفیتهای گردشگری تبریز به این شهر میآیند و هر کشور و شهری که مزیتهای نسبی خود را برجسته نماید و بشناساند، توریستهاعلاقهمند به سفر به آن مکان میشود.
یکی از اهداف سفر گردشگران، جذب منابع مالی حاصل از آنان، افزایش نقدینگی و اشتغال در حوزه شهری است، اگر برای توریستهای جمهوری آذربایجان وابستگی فرهنگی ایجاد میشد و آنها به استان ما سفر میکردند، روزبهروز فزونی مییافت و اقتصاد شهری ما گسترش مییافت. در دیگر حوزهها نیز باید بهصورت جدی فعال باشیم و صرفاً به شعارها اکتفا نکنیم.
ارزیابی شما از شورای پنجم شهر تبریز چیست؟
تبریز همانند تهران سیاسی رأینمیدهد، برداشت من این است که با ۱۳ نفره شدن اعضای شورا و بیاعتمادی موجود به شورا، ترکیب نصف-نصف خواهد شد؛ یعنی نیمی از شورای شهر فعلی و نیم دیگر افراد تازهوارد خواهند شد.
البته خودتان نیز میدانید که یکسری مخارج و هزینههای انتخاباتی نیز تعیینکننده است. حتماً بنده نیز در شورای شهر آینده حضور خواهم داشت.
بابت حضور در گفتگوی تبریزبیدار بسیار متشکریم.
موفق باشید.
