سرویس سلامت و خانواده تبریزبیدار؛ بتول حیدری
شرایط زندگی افراد با ازدواج تغییر میکند و از جمله این شرایط، نقشهای فرد در زندگی جدید است. فرد علاوه بر نقشهایی که در خانواده خود داشته از جمله فرزند، خواهر یا برادر بعد از ازدواج نیز نقش همسر، عروس یا داماد را بر عهده دارد و این نقشهای جدید وظایفی را به همراه میگیرد که فرد با مدیریت مناسب میتواند از بروز اختلاف جلوگیری کند.
بعد از ازدواج و تشکیل خانواده برقرار کردن تعادل و تعامل مناسب میان والدین و همسر یکی از مهمترین تکالیف زوجین است. از طرفی نیز سوء تفاهم و اختلاف با خانواده همسر برای زوجین امری اجتناب ناپذیر است.
یکی از عوامل مهم در بروز مشکلات در زندگی زوج های جوان دخالت کردن والدین در مسائل و مشکلات خانوادگی آنهاست. این در حالی است که دخالت ها نه تنها در حل مشکلات تاثیر گذار نیست، بلکه آتش اختلافات را شعله ورتر می کند و حتی در برخی مواقع یک مساله به حدی پیچیده و وخیم می شود که طلاق و جدایی را به دنبال دارد. در اصل دخالت والدین همیشه با نیت خیرخواهی و با هدف سعادت و خوشبختی فرزند خود انجام می شود. خانواده ها با شنیدن برخی حرف ها و دیدن ناراحتی فرزندشان تحریک شده و در نتیجه به شکل یک جانبه و به دور از عدالت و فقط از سر احساسات و تعصب تصمیم می گیرند که نتیجه آن اضافه شدن مشکلات و بروز اختلافات جدید در خانواده هاست.

به طور معمول در اوایل ازدواج، خانوادهها هنوز اطمینان لازم را نسبت به همسران جوان پیدا نکرده اند، در نتیجه ممکن است در زندگی این افراد دخالت کنند که البته در طول زمان و با پیدا کردن اطمینان از توانایی زوج های جوان تا حد زیادی از میزان دخالتها کاسته می شود. این در حالی است که در برخی از ازدواج ها همسران حساسیت بیشتری دارند، چرا که خودشان هم می دانند هنوز به اندازه کافی مستقل نشده و در نتیجه به صورت ناخودآگاه هر لحظه منتظرند اطرافیان برایشان تصمیم گرفته و به نوعی در زندگی آنها دخالت کنند. البته این موضوع در افرادی که در سنین پایین ازدواج کرده اند، بیشتر مشاهده میشود. البته همه این حرف ها به معنای این نیست که والدین باید نسبت به زندگی فرزندشان منفعل باشند، بلکه والدین باید بین کمک به رفع اختلاف و راهنمایی اصولی و منطقی هر یک از زوجها با دخالت متعصبانه، احساسی و یکجانبه تمایز قائل شوند.
دخالت والدین یکی از ۱۰ عامل اصلی طلاق
کارشناسان بسیاری به تأثیر مداخله والدین در بروز طلاق پرداختهاند، به نظر آن ها یکی از ۱۰ عامل اصلی طلاق در کشور ما دخالت والدین است و زندگی در کنار خانواده برای افراد وابسته، منجر به وابستگی بیشتر و دخالت بیشتر خانواده خواهد شد؛ زیرا افراد باید یاد بگیرند خودشان از پس مشکلاتشان برآیند. با توجه به شرایط زندگی امروزی اعم از توسعه فن آوری ارتباطات و زندگی دیجیتالی، تغییر نگرشها و تغییر روش زندگی دلایل طلاق هم تغییر کرده است.

دخالت بزرگترها، نارضایتی جنسی، مدیریت مالی و اعتیاد چهار عامل اصلی طلاق در جامعه امروزی تلقی میشوند، متأسفانه زوجهای جوان قبل از ازدواج آنقدر درگیر احساسات میشوند که نمیتوانند به درستی از قوه ادراک و عقل استفاده کرده و با چشمانی بازتر در مورد علایق و خواستههای خود گفتوگو کنند. هر چند رسیدن به بلوغ جنسی و بلوغ تحلیلگر روانشناختی پایه ازدواج خوب میشود ولی متأسفانه جوانها به این بلوغ نرسیده و به دنبال ازدواج رفتهاند.
آنچه در روابط والدین و زوجها اهمیت دارد تنظیم روابط است، یعنی هر کدام از زوجها باید بدانند چطور رابطه خود را با والدینشان تنظیم کنند که ارتباطات حفظ و از دانش و تجربه والدین استفاده شود. ما بسیاری اوقات نیاز به حمایت والدین داریم. این حمایت الزاما مالی نیست، حتی حمایت عاطفی والدین هم می تواند پشتوانه محکمی برای زندگی زوجها باشد. اگر والدین جاهایی به هر دلیل دخالت می کنند باید شفاف به آنها بگوییم، اما حرمتشان را هم حفظ کنیم.
بهبود زندگی با مشورت کردن
همه ما نیاز داریم از تجربه دیگران استفاده کنیم. زوجها هم به عنوان افرادی که تازه تشکیل زندگی دادهاند، در مواردی نیاز به راهنما دارند که آن راهنما میتواند خانواده یا فرد دیگری باشد. بنابراین هیچگاه نباید خودمان را بی نیاز از راهنما و مشورت نشان دهیم. طبیعتا والدین به آن علت که ما پاره تنشان هستیم، دلسوز ما هستند و ممکن است نکته ای بگویند که ما ندانیم و به درد زندگیمان بخورد، چون آنها می خواهند که ما زندگی بهتری داشته باشیم و فکر می کنند اگر نکته ای را نگویند و دلسوزی نکنند، اتفاق ناخوشایندی می افتد. بنابراین باید به آنها اجازه بدهیم که حرفشان را بزنند. در حالی که نوع برخورد ما می تواند به گونه ای باشد که حرمتشان را حفظ کنیم و اگر پیشنهاد خوبی ندادند آن را اجرا نکنیم. اخذ مشورت با والدین می تواند کیفیت زندگی ما را بهبود ببخشد.
تنظیم روابط والدین و زوجهای جوان
در کنار پیامد مثبت استفاده از تجربیات والدین گاهی تکرار بیش از حد آن شکل دخالت به خود می گیرد، تا جایی که موجب اختلاف زوج ها می شود و گاهی ارتباط بین فرزندان و والدین را تضعیف و قطع می کند، حتی آثار روانی بدی نیز بر والدین و زوجها می گذارد، برای تمایز و تشخیص بین پند و نصیحتهای والدین و دخالت باید گفت که رابطه محترمانهای که در آن مرزها رعایت شود، تعیینکننده است. اگر در ابتدا روابط بین زوجها و خانوادهها محترمانه باشد آن وقت دختر و پسر تلاش والدین برای حل مسئله را بهعنوان نصیحت و ارائه راهکار میپذیرند اما اگر این ارتباط محترمانه نباشد، مسلما آن را دخالت میبینند.
