یادداشت میهمان تبریزبیدار؛ امیر حسین حسینی
از آنجا که قیام مردم ایران به رهبری یک مرجع شیعی بود، ماهیت دینی و اسلامی داشت و مردم نیز خواستار اجرای احکام اسلامی در جامعه بودند، در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی و تعیین ساختار حکومتی آن این مسئله همواره مدنظر بوده و جمهوریت در کنار اسلامیت بعنوان دو شاخصه اصلی نظام در نظر گرفته شده است و جایگاه، ولایت فقیه در رأس قوای کشور نقش رهبری جامعه را بر عهده دارد، این امر نشان دهنده تلفیق دین با دمکراسی و حضور فعالانه مذهب در ساختار نظام اسلامی است.
یکی از تهدیدات ناشی از همسویی محافل روشنفکری وابسته به غرب با آنسوی مرزها ناشی از حرکتی است که بوسیله نشریات روشنفکری وابسته و روشنفکر نما های مرتجع فراری از طریق محافل (به اصطلاح) آکادمیک و مجامع به ظاهر فرهنگی، تحرکات جدیدی در عرصه فکر و اندیشه و فرهنگ بوجود آوردهاند که رفته رفته دامنه آن به برخی متولیان فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و دانشگاهی گسترش یافته است.
آغاز ترویج اندیشه های سکولاریستی به زمانی باز میگردد که استعمارگران بعد از قیام تنباکو و فتوای تاریخی میرزای شیرازی(ره) قدرت و نقش دین و علمای اسلام را در جمیع شئونات جامعه مشاهده کردند و از آن پس سعی کردند از طریق روشنفکران وابسته، سکولاریزم یا تز جدایی دین از سیاست را اجرا نمایند.همچنین در طول تاریخ معاصر ایران از قیام مشروطه گرفته تاپیروزی انقلاب اسلامی روشنفکران وابسته، خصوصا روشنفکران لائیک با متأثر شدن از این نظریه در نقطه مقابل حاکمیت دینی و علماء اسلام بوده اند.
از سوی دیگر غرب و همفکران منطقه ای آنان و وابستگان داخلی آنها در راستای نظریه فوق و تحت عناوینی چون اصلاحات، حذف و برکناری روحانیت از فعالیتها و امور حکومتی و اساسا تضعیف نهاد روحانیت شیعه رادنبال میکنند و به طرق مختلف سعی در به حاشیه راندن این قشر، از مسائل حکومت را دارند؛ این جریان گاهی در غالب دلسوزی برای حفظ قداست روحانیت و گاهی نیز از سر خشم و کینه توزی، و با نسبت دادن مشکلات کشور به آن ها نمود پیدا میکند.
چنین به نظر میرسد هدف از ترویج سکولاریزم و در حقیقت جداکردن عرصه سیاست از حوزه دین ومتعاقب آن تلاشهایی که برای خارج کردن روحانیت از عرصه سیاست یا کمرنگ کردن حضور آنها صورت میگرد هدفی جز تبدیل نظام حکومتی اسلامی به یک نظامی که اسلام و دستورات آن در اداره کشور نقشی نداشته باشد، ندارد زیرا در این صورت دشمن آسانتر میتواند به اهداف خود دست یابد و آرزوهای خودرا جامه عمل بپوشاند. از این رو در حال حاضر تیر محافل روشنفکری غربگرا با ترویج این نظریه عملا حکومت دینی و ولایت فقیه و روحانیت را نشانه گرفته اند و در حقیقت نظریه پردازان سکولاریزم در دراز مدت براندازی سیاسی نظام را دنبال میکنند.
و اما مهمترین رویکرد واقدام برای براندازی نظام توسط اتاق فکرهای غربی در بحث سکولاریزم این است که: آنها با نفوذ، ارتباط و بکارگیری برخی از روحانیون و یا نزدیکترین افراد به آنها در مناصب و پست های اصلی نظام، به پیشبرد اهداف سکولاریستی خود میپردازند.
به نحوی که بیشترین تهدید های داخلی سکولاریستی علیه نظام در دولت های وقت دهه هفتاد تا پایان دولت اصلاحات؛ {و بعد از مدتی وقفه} مجدادا که فعالیت های این جریان در سالهای اخیر گسترش یافته است به گونه ای که مهمترین مسئله ی مشهود در این قضیه این است که سکان دار دولت های مذکور خود روحانی بودند!
