تبریزبیدار به بهانه فرارسیدن ایام اعتکاف بررسی می‌کند

الگوهای دین ورزی مردم تبریز و مساجد شهری

سبک‌های زیستی مردم تبریز در حال دوگانه شدن و افتراق بزرگ است، اگر مساجد مناطق کم برخوردار شهر، کوچک، با کمترین امکانات و برخاسته از سبک‌های دین ورزی مردمان اطرافش باشند، عکس این مسئله در مناطق مرفه نشین صدق می‌کند.

سرویس شهری تبریزبیدار؛

امسال نیز به‌رسم دیرینه مذهبی هرساله، با فرارسیدن ماه مبارک رجب و  ایام البیض، مردم مذهبی تبریز همگام با سایر مسلمانان برای شرکت در سنت دینی اعتکاف، روانه مساجد شهری تبریز می‌شوند تا پس از با کوله باری از استغفار و عمل صالح به منازل خود بازگردند.

مدیرکل تبلیغات اسلامی آذربایجان شرقی، روز گذشته در نشست خبری خود، از ثبت‌نام ۲۰ هزار نفر در مراسم اعتکاف استان خبر داده و از آمادگی ۱۲۴ مسجد در سطح استان و ۴۰ مسجد در شهر تبریز خبر داد. بیش از آنکه به صورت روتین به بررسی فضیلت اعتکاف و یا تعداد شرکت‌کنندگان بپردازیم، مجال را در این مقال مناسب دیدیم تا به بررسی وضعیت توزیع مساجد تبریز، عمق نفوذ و میزان اثرگذاری آن همت بگذاریم.

اگر در ادیان ابراهیمی در کنار برخی اوقات و زمان‌های مذهبی مناسک قدسی دیانت را کنار هم بگذاریم، بی شم یکی از مؤلفه های لازم در کنار آن موضوع تقدس یابی”مکان” و عنصر هویت بخشی آن است. کنیسه در یهودیت، کلیسا در مسیحیت و مسجد در اسلام، مکان‌هایی است که در کنار کارکرد قدسیت دینی، از عنصر هویت‌بخش جمعی نیز برخوردار است.

مساجد از ابتدای اسلام تاکنون به یکی از کانون‌های محوری انتقال ارزش‌ها و تعالیم دینی و آموزش‌های معنوی مذهبی تبدیل‌شده و توانسته به عنصر هویت‌بخشیک مسلمان تبدیل شود. این مساجد پس وزیدن طوفان‌های مدرنیسم بر ایران و تجدد سکولار منش فرنگی به کشور، به یکی از مرکز مهم و محوری درگیری با مظاهر سکولاریستی آن تبدیل شد.

سخن را کوتاه کنیم، تاریخ نشان داده است که در تمدن اسلامی و دینی هماره مساجد به‌عنوان کانون و دایره مدار حرکت شهروندان و ساکنان یک شهر گسترده شده است اما در دوران کنونی با شرحهشرحه شدن شهرها، تهی شدن از هویت ساختاری و معماری دیگر آن محوریت دوران گذشته کم‌رنگشده است و با گسترش شهرک‌های مدرن، بخش‌های سنتی بیش‌ازپیش به حاشیه می‌روند.

مثالی بزنیم، با نگاهی به ساختار توزیع مساجد در همین ایام اعتکاف امسال پی می‌بریم که در شهر تبریز با ساختار توزیع دوتکه‌ای در مساجد شهری تبریز و وجود یک خلاء جدی مواجه هستیم. به‌عنوان نمونه در توزیع ۴۰ مسجد برای برگزاری ایام اعتکاف در تبریز، ۴ مسجد در خارج از محدوده شهری تبریز در سردرود و خسروشهر قرارگرفته‌اند و باقی مساجد با توزیع قابل‌توجهی روبرو بوده‌اند.

در شهرداری منطقه یک، با جمعیت ۲۲۴هزارنفری۴ مسجد، شهرداری منطقه دو با جمعیت ۱۷۸هزارنفری۵ مسجد، شهرداری منطقه سه با جمعیت ۲۵۶ هزارنفری ۹ مسجد، شهرداری منطقه چهار با جمعیت ۳۳۳ هزارنفری ۶ مسجد، شهرداری منطقه پنج با جمعیت ۹۷ هزارنفری یک مسجد، شهرداری منطقه شش با جمعیت ۱۰۰ هزارنفری ۲ مسجد، شهرداری منطقه هفت با جمعیت ۱۵۱ هزارنفری ۴ مسجد، شهرداری منطقه هشت با جمعیت ۳۰ هزارنفری یک مسجد و شهرداری منطقه ده با جمعیت ۲۰۵ هزارنفری۴ مسجد در سال جاری آماده خدمت‌رسانی به مردم هستند.

مقایسه نسبت جمعیتی مناطق تبریز با توزیع مساجد در ایام اعتکاف شاید به‌تنهایی گویای وضعیت مساجد شهر تبریز نباشد، اما تعمیم زوایای آن با مقایسه پراکندگی مساجد شهری تبریز، می‌تواندنشان‌دهنده شکاف جدی در عرصه حضور جدی و فعال نهادهایی مذهبی در این عرصه باشد.

رشد نامتوازن تبریز در قالب سکونتگاه‌هایغیررسمی و حاشیه‌نشین در شمال و جنوب شهر در دهه‌هایپنجاه و شصت، و رشد متوازن سکونتگاه‌های رسمی مدرن در شمال شرق، شرق و جنوب شرق این شهر در دهه‌های۷۰ و ۸۰ شکافی عمیق در حوزه توزیع عادلانه خدمات و به‌تبع آن سبک‌های زیستی متفاوتی را پدید آورد.

الگوهای دین ورزی مردم تبریز و مساجد شهری

مثلاً به نقشه بالا که توسط سازمان فناوری اطلاعات شهرداری تبریز تهیه‌شده دقت کنید، چه شده است که شهرداری منطقه ۵ که تمام ساکنان و سکونتگاه‌های آن منطقه از میانه‌های دهه ۷۰ از زمین ناهموار اطراف کوهستان عینالیسر برآوردهاند و بر اساس آمار سال ۹۴، ۹۷هزار نفر از جمعیت شهر را در خود جای‌داده‌اند، بیش از ۶۷ مسجد را شاهد نیستیم. یا شهرداری منطقه ۲ که جزو مرفه نشین ترین مناطق شهر تبریز می‌باشد، علی‌رغم اسکان ۱۷۸هزار نفر در خود، کمتر از ۲۰ مسجد را در خودداراست.

اما مقایسه مساجد این مناطق با مناطقی همچون ۱، ۴، ۸ و ۱۰ در کنار تعلقات قومی قبیله‌ای مردم این مناطق، تراکم بسیار شدید واحدهای مسکونی و کوچک بودن مساحت مساجد که یکی از علل توزیع فراوانی در مناطق شمالی شهر تبریز است، اما این آمار نشان‌دهنده تحولات دیگری در زیرپوست جامعه تبریز است.

سبک‌های زیستی مردم تبریز در حال دوگانه شدن و افتراق بزرگ است، اگر مساجد مناطق کم برخوردار شهر، کوچک، با کمترین امکانات و برخاسته از سبک‌های دین ورزی مردمان اطرافش باشند، عکس این مسئله در مناطق مرفه نشین صدق می‌کند. آیا وقت آن نرسیده است که دستگاه‌های عریض و طویل فرهنگی همچون شهرداری، در کنار مسائل عمرانی یا آسفالت‌ریزی، به توزیع فرهنگی و تعمیق سبک زندگی موردنظر و انتظار مردم بپردازند.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *