یادداشت میهمان تبریزبیدار؛ سعید سلطان پور
در طول تاریخ،هر جامعهای برای رفع نیازهای مادی و معنوی خویش نیازمند مردمانی است که با قدرت تفکر و دانش خویش جامعه را مدیریت و رفع کننده معضلات و مشکلات اجتماعی باشند. اینان با تلاش شبانه روزی و خستگی ناپذیر در راه کسب علم و تحمل مشکلات فراوان به مراجعی تبدیل شدهاند که نه تنها عوام،بلکه خواص نیز به آنها مراجعه و طلب دردهای خویش را از آنها میکنند. اما براستی اینان قادرند همه امراض جسمی و روحی بشر را درمان کنند؟
آیا مسائل بشر دیروز و امروز شناخته شده است؟ آیا عقل بشری توان راهیابی به بطن درد های اجتماع و انسان را دارد؟ آیا میتوان با توسل به چند آزمایش و مطالعه تحقیقات گذشته جوابگوی پرسشهای بشر بود؟ این پرسشها و سوالات فراوان دیگری که ذهن هر جستجوگر متفکری را به خود مشغول می سازد، چنان اند که با هستی و تمدن جدید در ارتباط ماهوی است.یعنی بشر متمدن امروز دنیای علم و تکنولوژی به این پرسشها جواب قطعی داده است که بله دانشمندان قادرند همه مسائل بشر را در بوته آزمایش گذاشته و آنرا تحلیل و بررسی نمایند و برای هر مشکلی راه حلی خردمندانه ارائه دهند.
آنان معتقدند که همه احوالات انسان را میتوان بررسی و تحقیق کرد و بر اساس این تحقیقات گسترده و با توجه به حضور تمامی دانشمندان عالم به یک راه حل بر اساس خرد جمعی رسید.این ادعا مدعی آنست که دیگر نیازی به حضور ماوراء الطبیعت در زندگی بشر نیست و همه مشکلات روحی و روانی بشر اگر امروز پاسخ داده نشده باشد، در آینده نه چندان دور به آنها پاسخ گفته می شود.
دانشمندان معتقدند که دانشمندان، پیامبرانی هستند که از خداوند علم و تجربه مدد می جویند تا به کمک عقل جمعی خویش مشکلات بشر را رفع نمایند.بسیاری از متفکران غربی معتقدند که دیگر نیازی به خداوند نیست و آنچه بشر جاهل دیروز نمیدانست و آن را به ماوراء الطبیعت مرتبط میساخت،امروز جاهلیتش برطرف گشته و بزرگراههای نورانی علم و تجربه او را قادر ساخته است که اجتماع خویش را به مرحله تکامل برساند.آیا براستی چنین است؟آیا دنیای مدرن توانسته است انسان اجتماع خویش را به کمال برساند؟ و آیا کمال انسان، توسعه ابزاری و رفاهی اوست؟ آیا انسان تنها در محوریت مادیات و لوازم زندگی خویش تعریف و شرح و بسط داده می شود؟ اگر چنین است،پس مشکلات روحی و روانی متعدد جوامع از خدا بریده چیست؟
چرا دنیا روز به روز به سمت دلنگرانی های بیشتر پیش میرود؟ چرا روز به روز به تعداد سوالات علمی و تحقیقی او افزوده می گردد؟ و چرا بسیاری از دانشمندان بزرگ معترفند که ابعاد روحی و جسمی انسان چنان بغرنج است که هیچگاه نمیتوان به همه ابعاد وجودی او دست یافت و براستی راز ابطال بسیاری از نظریات علمی دنیای مدرن چیست؟ پاسخ در آنست که دانشمندان دنیای مدرن،پیامبران دروغین هستند و دلخوشی بشر به آنها برای رفع تمامی مشکلات بشر ،سرابی بیش نیست.
