به گزارش تبریز بیدار ، به نقل از آناج، بهمنظور آگاهی از مشکلات هنرمندان بومی و دغدغهی فعالان عرصهی تئاتر و فیلمهای تلویزیونی گفتوگویی با بهنار فتاحزاده، بازیگر تئاتر و سینما داشتیم که در آن کاستیهای موجود مورد بررسی قرار گرفت. در این مصاحبهی صمیمی به فضای تئاتر و چرایی عدم پیشرفت چشمگیر هنرمندان پرداخت شده که متن کامل آن را در ادامه میخوانید:
چه سالی وارد عرصه بازیگری شدید؟
از سال ۷۷ وارد رادیو تبریز شده و پنج سال از علم استاد مرحوم، قبّه زرین بهره بردم. در سال ۷۸ در اولین دوره آموزش هنرهای نمایشی که در تبریز برگزار شد، شرکت کردم و سپس از هنرستان هنرهای نمایشی کوثر، دیپلم نمایش گرفتم و اکنون نیز مشغول تحصیل در سطح کاردانی رشته بازیگری هستم.
برای اولین بار کدام نمایش را اجرا کردید؟
اولین کارم را با “پلنگ و آدمیزاد” به کارگردانی محمد ملکی به عنوان منشی صحنه آغاز کردم، بعد از آن نیز در تئاتر “کور اوغلی” به کارگردانی یعقوب صدیق جمالی ایفای نقش کردم.
آخرین کار تئاترتان کدام اثر است؟
آخرین اجرایم در تئاتر مربوط به اثری با عنوان “مرثیهای برای یک سبک وزن” است که، خود آن را کارگردانی و برای جشنواره پودس آماده کرده بودم اما بنا به مصلحتهایی رد صلاحیت شد. حال نیز قصد دارم مجوز اجرای آن را از ارشاد دریافت نموده و به اجرای عمومی برسانم.
از تجربههای تلویزیونیتان برایمان بگویید:
بنده علاوه بر کارهای نمایشی، در چند سریال، از جمله “آیریلیق” و “درمانگاه” به عنوان بازیگر ایفای نقش کردهام. البته اولین تجربهی من در این زمینه مربوط به سریال “قصههای کوچه سوم” اثر مرحوم طهماسبی است.
بیشتر دوست دارید در حوزهی تئاتر فعالیت کنید یا در قاب تلویزیون ظاهر شوید؟
برای من به عنوان یک بازیگر فرقی نمیکند که در تئاتر ایفای نقش کنم یا در فیلم و سریال، چون من یک بازیگرم و موظف به ارائهی بازی درستی هستم. ما بازیگران فیلم را راحتتر بازی میکنیم اما تئاتر نیز به ما انرژی میدهد؛ یعنی ما برای کار در فیلمها با تئاتر دوپینگ میکنیم! بنده ترجیح میدهم وقتی چند فیلم کوتاه بازی میکنم، در میان برنامه، یک کار قوی تئاتر را نیز اجرا کنم تا انرژی از دست دادهام را دوباره برای ادامه بازی در فیلم، بازیابی کنم. فیلم مدیوم شات است و میتوان آن را در قطعههای متعدد با اعمال ویرایش پیش برد اما در تئاتر در طول ساعتی که روی صحنه هستیم، با شخصیتی که در حال اجرای نقش آن هستیم، زندگی میکنیم.
سطح حرفهای و هنری بازیگران آذربایجانی را چگونه ارزیابی میکنید و آیا از درآمدتان راضی هستید؟
ما بازیگرانی داریم که توانایی بالایی دارند اما یکسری مسایل فرعی مانع پیشرفت آنان میشود. متاسفانه بدهبستان و عدم حمایت لازم از هنرمندان اجازهی ترقی را به آنان نمیدهد. در تبریز نباید به چنین هنرهایی به عنوان شغل نگریست؛ چون اگر اینگونه باشد خانوادهتان گرسنه میمانند! و اگر مرد باشید، زنتان طلاق میگیرد! زیرا در این شهر کسی پولی برای هنرمند ندارد؛ بودجههای موجود هم عمدتا به جیب برخی از تهیه کنندگانی میرود که پولی برای بازیگر ندارند.
به نظر شما میزان استقبال مردم تبریز از تئاتر چگونه است؟
مردم تمایل چندانی به دیدن تئاتر ندارند و بیشتر به تماشای کارهای سبک و لودگی مینشینند و طالب این نوع کارها هستند. البته تقصیر مردم نیست چون هنوز ارزش تئاتر در جامعهمان جا افتاده نیست. از سویی دیگر مردم یا از اجراها خبر ندارند و یا علاقهای به اجرا از خود نشان نمیدهند که بنده منشأ این مشکل را از مخاطبشناسی کارگردانی میبینم که ذائقهی مخاطب خویش را آنجور باید و شاید نمیشناسد.
کدام یک از اجراهایتان با استقبال بیشترین تعداد مخاطبان همراه بوده است؟
کور اوغلی که در سال ۷۹ به اجرا درآمد. این کار با ابهت تمام بیش از یک ماه به اجرا درآمد و میزان استقبال به قدری بود که مردم سرپا به تماشای آن میایستادند. البته این کار نیز هم به جهت فولکلوریک بودنش و هم به دلیل داشتن درون مایه طنز، مورد استقبال واقع شد. اما ناگفته نماند که بعد از کوراوغلی کارهای دیگری با همان ویژگیهای فولکلوریک و طنز روی صحنه رفتند ولی تا این تعداد مخاطب از آن استقبال نکردند.
تبلیغات در کار تئاتر چقدر اهمیت دارد و مستلزم چه میزان هزینه است؟
با توجه به درآمد اندکی که تئاتر در پی دارد، نمیتوان هزینه زیادی را برای تبلیغات خرج کرد؛ سادهتر بگویم که اگر بتوانیم از محل فروش گیشه هزینه دکور را تامین کنیم، جای شکر هم دارد.
متاسفانه وضعیت مالی و درآمدی تئاتر در تبریز و سایر استانهای کوچک خیلی خرابتر از تهران است. در تهران حداقل شرایطی وجود دارد که از محل گیشه میتوان هزینه دکور و پرداختی بازیگران را برداشت کرد اما در تبریز فروش گیشه تا حدی پایین است که حتی هزینه دکور را نیز نمیتوان از محل آن تامین کرد چه رسد به پرداختی بازیگران.
یک اجرا به طور میانگین مستلزم صرف چه مقدار زمان برای تمرین و کسب آمادگی است؟
نمیتوان زمان مشخصی را تعیین کرد چراکه برخی کارها ۱۰ جلسه و بعضی دیگر ۲۰ جلسه و حتی بیشتر نیاز به تمرین قبل از اجرا دارد. چنانچه بخواهیم مفهومی را در تئاتر انتقال بدهیم یا کار جذابی روی صحنه ببریم، باید ۱۰ جلسه به منظور دورخوانی، ۲۰ جلسه برای میزان و ۱۰ جلسه برای تمرین با لباس و دکور، زمان اختصاص دهیم.
بیشتر دوست دارید چه نوع کارهایی را روی صحنه ببرید؟
من قبول دارم که جامعه ما به خنده نیاز دارد اما باید به معضلات جامعه بپردازیم؛ به طوری که هم مشکلات و درد مردم را مطرح کنیم و هم موجب خنده آنان شویم. من دوست دارم چنین کارهایی را انجام بدهم.
وضعیت ساختاری و سالنهای موجود برای اجرای تئاتر را چگونه ارزیابی میکنید؟
سالنی که ساخته میشود نباید بالای کوه باشد، بلکه باید در مرکز شهر یا مکان سهل الوصول دیگری باشد که دسترسی به آن برای همه ممکن و میسر باشد، نه اینکه سینما و سالن را در جایی بسازند که حتی در آنجا مگس هم نمیپرد.
آیا تاکنون در جهت حمایت مالی از هنرمندان، مطالبهای از مسئولین کردهاید؟
ما سه کار روی صحنه بردیم که یکی از آنها “برف خون عشق” کاری ایرانی و جذاب، به همراه دو نمایشنامه خوانی “تنبل رو به سایه” و “سرزمین خورشید” بود که بنده نیز به ترتیب به عنوان مدیر صحنه و دستیار کارگردان حضور داشتم. ما در راستای تامین و جایگزینی هزینههای مصروف این کارها از ارشاد درخواست حمایت کردیم اما نتیجهای حاصل نشد. اینجا مسئولین از سبیل کلفتهای هنر تئاتر حمایت نمیکنند چه رسد به امثال بنده!
نگاه خانواده و اطرافیانتان نسبت به هنر تئاتر چگونه است؟
بنده کار تئاتر را از سال اول ازدواجم شروع کردم و در ابتدا نیز به دلیل برخی مسائل ناشی از عدم فرهنگ سازیها با مشکلاتی روبرو شدم، اما به تدریج خانواده و همسرم نیز به میزان علاقه من به این هنر پی بردند و فهمیدند که من واقعا بدون تئاتر نمیتوانم ادامه بدهم. لذا از همان موقع حمایتهایشان را از من آغاز کردند و اکنون نیز همسرم با کمال میل هزینه تحصیلاتم را تقبل نموده تا بتوانم به کارم ادامه بدهم.
آیا برای همه این فرصت پیش میآید که در فیلمی همچون اِو بازی کنند و پرآوازه شوند؟
بنده کارهای خانم محدثه حیرت را در تئاتر مشاهده کردهام و آن را در سطح عالی ارزیابی میکنم. بنده نیز در فیلمهای کوتاه زیادی مثل “سکوت” در تهران و چند کار دیگر در تبریز، شرکت کردهام اما چنین فرصتهایی خیلی کم پیش میآید زیرا هزینه فیلمهای کوتاه توسط خود شخص پرداخت میشود و اسپانسرها نیز بسیار سخت گیری میکنند. به دلیل همین محدودیتها من هرگز جرات کارگردانی فیلم کوتاه را به خود ندادهام. کارگردانی کار خیلی سختی است که فکر میخواهد و کاری که پشتوانه فکری خوب نداشته باشد، میشود مثل همین کارهای فلهای که اخیرا در استان تولید و یا اجرا میشوند.
در حال حاضر همه خود را بازیگر و کارگردان خوب و عالی میدانند و همه مدعیاند؛ البته بازیگران و کارگردانان خوبی در تبریز داریم اما شایستگان این قشر حمایت نمیشوند و آنانی که قابلیت چندانی ندارند، به زور و با رابطه بازی در کارها چپانده میشوند. اینها در ابتدا در کیسه را باز میکنند، چند تومانی از خود نشان میدهند و بعد فلنگ را میبندند.
آیا تاکنون در هنرتان مقلد کسی شدهاید؟ یا الگویی برای خودتان دارید؟
خیر، اما از دوران کودکی برخی بازیگران بزرگ نظیر شخصیت اسکارلت در فیلم “برباد رفته” را خیلی دوست داشتم چون دارای شخصیت قوی بودند هرچند که خیلیها ماریا و اشلی را بیشتر میپسندیدند. در میان بازیگران ایرانی نیز ژاله علو، فاطمه گودرزی و فاطمه معتمد آریا را بیشتر دوست دارم.
فضای تئاتر و سینما در تبریز چگونه است، راست است که میگویند برای رسیدن به شهرت باید به خیلی کارها تن داد؟
زنی که نیش دارد، خیلی طرد میشود و در عوض زنانی که اجازه میدهد خیلی راحت با آنان برخورد شود، محبوب میشوند. من خود از آن دست زنانی هستم که نیش دارم. آنان که اجازه میدهند همه مثل گربه آنان را نوازش کنند، خیلی زود مشهور و محبوب میشوند!
خانم دکتر مینا اکبرینام که خود خبره تئاتر است، مثل من نیش دارد و ما نیش دارها در حال حاضر یک جا جمع شدهایم و خودمان داریم خودمان را با تمام سختیها و فشارهای اطراف و زیرپا خالی کردنها، بالا میکشیم. اما اگر با هر شرایطشان راه بیاییم خیلی راحت حمایتمان میکنند و راه میدهند تا راحتتر به بالاها برسیم.
یعنی فضای تئاتر انقدر آلوده است؟
برای فردی بخواهد درگیر این آلودگیها بشود، بله، فضای تئاتر آلوده است.
دغدغههای اصلی شما به عنوان یک بازیگر تئاتر چیست؟
بزرگترین دغدغهام نبود درآمد در تئاتر است. من به عنوان یک بازیگر تئاتر، تا کجا میتوانم از همسرم انتظار داشته باشم که هزینه کار و تحصیلم را بپردازد و من برای مردم بازی کنم؟! با اینکه او یک معلم است و آن مقدار بضاعت ندارد که بیمحدودیت برایم هزینه کند.
اگر ما از نظر مالی حمایت شویم، قطعا میتوانیم کارهای خوبی به جامعه هنری تحویل بدهیم. دغدغه دیگر نبود فرهنگسازی در تبریز است؛ تا جایی که حتی فامیل آگاهی لازم را در این مورد ندارد که برای حمایت از هنرمند خویشاوندش، به تماشای تئاتر بیاید و پول بلیت بپردازند بلکه انتظار دعوت رایگان دارند! در حالی که اگر قرار است من بین دیگران بلیت پخش کنم، همان بهتر که کارم را در خیابان اجرا کنم.
چه انتظاری از مسئولین دارید؟
برای پاسخ به این سوال، اول باید مسئول مرتبط با هنر را به ما معرفی کنید؛ مسئولی که خود هنرمند باشد و هنر را بفهمد. اگر این اتفاق بیافتد او خود به خوبی خواهد دانست که چگونه باید از هنرمند حمایت کند. اما متاسفانه مسئولین ما اصلا نمی دانند هنر چیست بلکه با رابطه بازی روی کار میآیند، وقتی مسئول ما از هنر چیزی نمیداند، هنرمند هم مجبور می شود برای تامین معاش خود مسافرکشی بکند.
منبع: آناج
