به گزارش تبریز بیدار ، جامعه ایرانی با شتاب تندی به سوی مصرفگرایی حرکت میکند و با وجود تبیین شاخصهای الگوی مصرف در مفهوم اقتصاد مقاومتی، از نقش اساسی خانواده در ایجاد سبک زندگی ایرانی- اسلامی نباید غافل شد به خصوص در تربیت نسلهای جدید زیرا کودک از بدو تولد درون این جریان قرار میگیرد.
مفهوم سبک زندگی از عناصر پیچیده و درهمتنیدهای شکل گرفته است که در ارتباط با یکدیگر معنا و هویت مییابند. سبک زندگی یکی از موضوع های مطالعاتی جدید است اما در فرهنگ اسلامی مفهومی عمیق دارد.
مهمترین ویژگی سبک زندگی ایرانی- اسلامی اصل توحید و خدامحوری در برابر انسانمحوری فرهنگ غرب است. بنابراین شاخصههای زندگی در اسلام از ثباتی برخوردار است که در فرهنگ غرب وجود ندارد.
بر همین اساس،الگوهای فرهنگی از همان ابتدا در کودک آغاز به شکلگیری میکند، یکی از رسوم سنتی ایرانی خرید سیسمونی برای نوزاد است که هدف آن تأمین نیازهای اولیه و ضروری نوزاد در قالب هدیهای از طرف والدین و یا نزدیکان است اما امروزه این سنت رو به سوی افراط در تجملات و تشریفات غیرضروری نهاده است.
خانوادهها خود را ملزم به تهیه یک سیسمونی کامل میدانند که از طرفی هزینههای گزافی را بر آنان تحمیل میکند و از سویی پیامدهایی نیز به همراه دارد که فکر نکردن به آنها هم در کوتاهمدت و هم بلندمدت موجب بروز مشکلات متعددی میشود.
به عنوان مثال گاهی والدین صندلی ماشین تهیه میکنند در حالی که ماشین ندارند و این صندلی عملاً بدون استفاده خواهد ماند و یا در میزان گنجایش و ظرفیت فضای خانه خود دقت نمیکنند و صرفاً میخواهند سیسمونی نوزاد کامل باشد.
حتی برخی از اجزای سیسمونی امروزه برای رشد و تکامل جسمی و ذهنی کودک مضر شناخته شدهاند و استفاده از آنها در برخی کشورهای پیشرفته منع و منسوخ شده است.
اینها البته موجب اسراف و تحمیل هزینه اضافی بر خانواده است اما پیامدهای بلندمدت و اثرات تربیتی آن تا سالها باقی میماند و الگوهای ارزشی و تربیتی کودک و در نهایت سبک زندگی وی را در آینده ترسیم میکند.
غالب وسایلی که در سیسمونی کودک گنجانده میشوند سوق دهنده کودک به مصرفگرایی، بیتحرکی، تنپروری و مالکیتخواهی هستند.
اختصاص داشتن تعدادی وسیله به یک کودک که دیگران حق استفاده از آن را ندارند او را با این مفهوم پرورش میدهد که «من مالک این اشیاء هستم». همینطور در اختیار داشتن تعدادی وسیله بلااستفاده سبب تقویت میل مصرفگرایی و تجملگرایی در کودک میشود، به این معنا که این وسیلهها صرفاً برای این وجود دارند که باید وجود داشته باشند نه برای رفع یک نیاز خاص، تنها نفع آنها این است که برای مالک خود اعتبار اجتماعی به همراه دارند.
به این ترتیب کودک برای کسب جایگاه اجتماعی به جای تکیه بر خود بر اموال خود و اسراف در خرید وسایل اضافی تکیه خواهد داشت. این در حالی است که در گذشتهای نه چندان دور و پیش از هجوم فرهنگ مصرف مادی، فرهنگ قناعت در جامعه ایرانی رواج داشت و این فرهنگ در نگاه داشتن البسه و وسیلههای کودکان و استفاده از آن برای فرزندان بعدی خانواده، اقوام و همسایگان نمود مییافت اما امروزه گاه مشاهده میشود که خانواده برای فرزند بعدی نیز یک سیسمونی جدید و مجزا تهیه میکند.
یکی دیگر از ابعاد فرهنگی سیسمونیهای جدید خارجی بودن این وسایل است. حال فرض کنیم نوزاد در بین تعدادی زیادی وسیله ترجیحاً خارجی به شیوهای اسرافگرانه چشم گشوده است و به همین شیوه پرورش مییابد.
این کودک در مراحل بعدی زندگی اعم از نوجوانی و جوانی همین شیوه را ادامه خواهد داد و هرجا که عاملی بازدارنده وجود داشته باشد سبب سرخوردگی، کشمکش، تعارض و دوگانگی فرهنگی در وی میشود و چنین فردی نمیتواند خود را با فرهنگ سنتی و بومی خویش وفق دهد.
نگارنده: پروین بابایی
