سرویس شهری تبریزبیدار؛
بالاخره پس از بیش از یک ماه که تبریز را با صفت شهر سرپرست ها، شهر بی شهردار و شهر بی استاندار می شناختند، شورای شهر تبریز و پس از آن استانداران مدیر ارشد استانی و شهری خود را شناخت.
به همان اندازه که انتخاب خدابخش به عنوان استاندار در ساختار معادلات سیاسی امری پیش بینی پذیر بود، انتخاب شهین باهر اتفاقی بدیع و جالب از منظر معادلات شورایی بود.
واقعیت آن است که در یک و نیم سال اخیر با راه افتادن گفتاری به نام “تکرار میکنم” و بازتولید لیستی موسوم به “امید” یک جناح سیاسی بر کشور سیطره زد که خود را نماینده تام و تمام گفتار سیاسی تمام مردم می پنداشت و بر این اساس، با تعمیم آرای چند ده هزاری خود(که بدون لیست حائز کمترین آرای مردمی بودند) خود را نماینده جمعی انتزاعی به نام مردم دانسته و طرفدار گفتمان تغییر و اصلاح طلبی می پنداشتند.
این جریان سیاسی که تمامیت خواهی سیاسی و سلب اندیشی گفتمانی به ویژگی بارز آن تبدیل شده البته در مقاطع مختلفی با ریزش هایی مثبت و مستقل روبرو بوده که به خوبی عمق استراتژی موهن و دگرستیزی نمایندگان آن را در قبال افراد مستقل به خوبی نشان داده است.
اولین استارت عدول از این جریان و اتخاذ رویکرد مستقلانه در سال ۹۲ و در جریان انتخاب محمدباقر قالیباف به عنوان شهردار تهران زده شد که یک نماینده ای که نامش در لیست اصلاح طلبان وجود داشت، با عدم پیروی از تصمیم جناحی و سیاسی برای انتخاب محسن هاشمی به عنوان شهردار به قالیباف رای داد و او را روانه ساختمان “بهشت” کرد. این اقدام مستقل الهه راستگو چنان بر جناح حزب و گروهی اصلاحات گران آمده و ماهیت برخی از همکاران سیاسی کار وی را فاش کرد که فاطمه دانشور دیگر عضو اصلاح طلب شورای شهر تهران، راستگو را به نفاق، خیانت، جاسوسی و سوگند دروغین متهم کرد.
نکته جالب تر اینجاست که دانشور ۴ سال بعد، پس از عدم موافقت با پرداخت ۲ میلیارد تومان و رسانه ای شدن این موضوع برای حضور در لیست انتخاباتی، کرباسچی و حقانی به وی گفتند که شما این خبر را رسانه ای کرده ای و اگر هم ۲ میلیارد بدهی دیگر در لیست اصلاح طلبان جایی نخواهی داشت!
این اتفاق که با نام پروپاگاندایی راستگوییسم در محافل سیاسی در بوق و کرنا شد، در انتخاب ایرج شهین باهر نیز رخ داد و درحالی که گزینه های اصلاح طلبی چون علی الموسوی و مصطفی مولوی با رای خود اعضای لیست امید کنار گذاشته و انصراف داده شدند، در نهایت با رای ۷ در برابر ۶، شهین باهرِ مستقل، شهردار آینده تبریز شد.
در جلسه یکشنبه انتخاب شهردار، ۵ عضو مستقل یعنی دبیری، بابایی اقدم، محمدزاده، آجودان زاده و اشرف نیا و ۲ عضو لیست امید یعنی نیکوخصلت و مسعودی ریحان به ایرج شهین باهر رای دادند تا رقیب به اصطلاح اصولگرای(بنا به قول مسعودی ریحان) او یعنی سلیمان پور، از گردونه رقابت حذف شود تا بار دیگر پروپاگاندای توخالی راستگوئیسم به تبریز کشیده شود.
توهین های مکرر شورانشینان اصلاح طلب شهر تهران به شورانشینان اصلاح طلب تبریز نیز سرایت کرد و برخی از افرادی که مدعی امید و تغییر و القاب خوب برای خود بودند، بی پرواترین و نارواترین اتهامات و توهین ها را روانه دو هم قطار مستقل خود در لیست امید کردند.
اولین این افراد محمدباقر بهشتی بود که با ادبیاتی که نشان دهنده زیر پا گذاشتن دموکراسی در پای امیال گروهی بود، در گفتگویی مدعی شد که “اقلیت شورای اسلامی شهر تبریز با فریبکاری و دروغ گویی دو عضو اصلاح طلب شورا را فریب دادند. متاسفانه اعضای اصلاح طلب و اکثریت شورا به دلیل عدم اجماع نظر در گودالی که اقلیت کنده بودند افتادند. بنده از روز اول پیش بینی می کردم که برخی از اعضای شورا دروغ می گویند و با این دروغ گفتن شان تلاش دارند تا افکار دیگران را فریب دهند ولی متاسفانه هم حزبی های ما صادقانه فریب خوردند.”
هرچند موج گسترده حملات سازمان یافته مجازی به رای مستقل این دو عضو شورای شهر ساعاتی پس از انتخاب شهردار جدید آغاز شد، اما این باعث نشد تا یکی دیگر از اعضای لیست امید از قافله توهین به دوستان اصلاح طلب خود بازبماند.
وی در گفتگویی با یکی از خبرگزاری ها، آنان را به “خیانت” متهم کرد و گفت “متأسفانه دو نفر از هم لیستیهای ما علیرغم امضای میثاق نامهها و تعهدهای کتبی و اخلاقی، به خاطر منافع شخصی و فشارهای خارج از شورا، به رأی و اعتماد پاک و خالصانه مردم بزرگوار تبریز خیانت کرده و به فرد توافق شده رأی ندادند. از صاحبنظران و بزرگان اصلاحات تقاضا دارم که نسبت به آسیب شناسی و ریشهیابی این گونه بد اخلاقیها اهتمام ورزند تا مردم را ناامید نکنیم. “
آنگونه که پیداست این روند آغاز رویکرد جناحی در شورای شهر است که ماهیت جریان مدعی زنده باد مخالف من و دموکراسی و آزادی بیان را به خوبی نشان می دهد. اگر این دو عضو شورا به تعبیر “خیانت” کردند، آیا این این فرد می تواند این اصطلاح را برای کسانی که اصلاح طلبانی همچون الموسوی و مولوی را حذف کرده و به سمت یک گزینه اصولگرا(به تعبیر خودشان) رفتند، استفاده کرد و آنان را خائن نامید؟!!
در پایان باید چند سوال از برخی اصلاح طلبان شورای شهر تبریز پرسید: چرا کسی از اصلاح طلبان سوال نمی کند که برای اولین بار رئیس این طیف با مطرح کردن نام فتح اللهی باعث انشقاق در ۸ نفر امید شد؟ چرا کسی پاسخ نمی دهد که علی رغم امضای مکتوب ۶عضو اصلاح طلب شورا در حمایت از الموسوی در ۱۸ شهریور که نامه در تحریریه موجود است، یک روز مانده به انتخاب شهردار اصلاح طلبان با عدم رای به الموسوی باعث حذف نام اوشدند و تنها نیکوخصلت و مسعودی ریحان تا لحظه رای به وی وفادار می مانند و الموسوی از آنان خواهش می کند تا نام وی را ننویسند و رای۲ عضو باطله نشود؟ چرا پاسخ نمی دهند که وقتی دبیری از ریاست شورا برای حفظ وحدت انصراف داد، طیف ۵ نفره کسی را متهم به خیانت و نیرنگ و فریب نکردند و امروز هم که شهردار از میان آنان است مدام بر وحدت۱۳ نفره تاکید می کنند اما به راحتی به آنان توهین و تهمت زده می شود؟ به نظر می رسد برخی اعضای اصلاح طلب شورا بایستی به سوالات زیادی پاسخ دهند و با فرار از پاسخ های لازم و ایجاد هیاهو و پروپاگاندای رسانه ای به دنبال متهم کردن نیکوخصلت و مسعودی ریحان هستند که شهین باهر را متخصص و اصلاح طلب تر از سلیمان پور می دانستند.
