به مناسبت فرارسیدن ایام فاطمیه؛

جدایی از فاطمه زهرا(س)، جدایی از خدا و رسول خدا(ص)

کسانی که چشم‌هایشان را در مقابل چراغ هدایت اهل بیت(ع) بستند، از باطن دین که ولایت است جدا شدند. این جدایی، جدایی از خدا و رسول اوست و دینی که باقی می‌ماند دین نیست. این همان است که سیدالشهداء(ع) میفرمودند «النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِم ».

گفتاری از حجت الاسلام سیدمحمد مهدی میرباقری

حضرت صدیقه طاهره(س) حلقه‌ی اتصال همه‌ی عوالم به ولایت رسول الله (ص) هستند و وجود مقدس حضرت فاطمه ی زهرا(س) طریق هدایت به آن حضرت می باشد. آنچه در پیش می آید بخشی از سخنان حجت الاسلام والمسلمین سید محمد مهدی میرباقری(رئیس فرهنگستان علوم اسلامی) می باشد. تبریزبیدار این گفتار را به مناسبت ایام محزون فاطمیه و شهادت حضرت صدیقه ی طاهره(س) تقدیم می نماید.

حضرت صدیقه و جبران تمام موانع و ظلمت ها
مقاومتی که حضرت صدیقه سلام الله علیها در مقابل دستگاه باطل کردند، راه رسیدن به مقام نورانیّت و معرفت را بر همه‌ی امت کوتاه کرده است؛ آن چنان که اگر رسالت پیامبر(ص) هدایت همه‌ی امت به سمت خداوند متعال بود، آن کسی که جبران همه‌ی موانع و تاریکی‌ها و ظلمت‌ها را کرده و جلوی دشمنان حضرت ایستاد، فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها بود. «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحی‏ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ (۱۱۲) وَ لِتَصْغى‏ إِلَیْهِ أَفْئِدَهُ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ وَ لِیَرْضَوْهُ وَ لِیَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُون». (اینچنین در برابر هر پیامبرى، دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم؛ آنها بطور سرى سخنان فریبنده و بى‏اساس (براى اغفال مردم) به یکدیگر مى‏گفتند؛ و اگر پروردگارت مى‏خواست، چنین نمى‏کردند؛ (و مى‏توانست جلو آنها را بگیرد؛ ولى اجبار سودى ندارد.) بنا بر این، آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار! (۱۱۲)

نتیجه این خواهد شد که دلهاى منکران قیامت، به آنها متمایل گردد؛ و به آن راضى شوند؛ و هر گناهى که بخواهند، انجام دهند) خداوند متعال در مقابل هر پیامبری یک دشمنی قرار داده است. این دشمن یک همآورد نیز هست؛ بنابراین آن شیاطین جنی و انسی که در مقابل وجود مقدس نبی اکرم(ص) شیطنت و إغواگری می‌کنند، رئیس همه‌ی شیاطین و سرآمد و محور همه هستند. در روایات ما از این شیاطین نام برده شده است. در بعضی از روایات نام شیاطینی که با انبیای اولوالعزم گذشته درگیر بودند آورده شده است. در مورد پیامبر(ص) نیز شیاطینی ذکر شده اندکه دشمنان خاص نبی اکرم (ص) هستند و با حضرت دشمنی می‌کنند و به تعبیر آیات قرآن و روایات معصومین علیهم السلام، نتیجه‌ی دولت آن‌ها ظلمت تاریخی است« وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها »- وبه شب، آن هنگام که زمین را بپوشانند – در روایات به دولت آن‌ها تفسیر شده است.

سرآغاز درگیری با جبهه نفاق، بعد از رسول الله(ص)
در مقابل، خداوند متعال به پیامبر گرامی اسلام نور وجود مقدس فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها را عطا کرده است و بر طبق رویات ما، این وجود مقدس حقیقت لیله القدری است که خداوند متعال به وجود مقدّس رسول الله(ص) عطا کرده و باعث کوتاه شدن راه دعوت به سوی خدای متعال شده و موانع و دشمنی‌ها با ایشان دفع شده است؛ به این شکل که سرآغاز درگیری با جبهه‌ی باطل و جبهه‌ی نفاق بعد از رسول الله (ص)، وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها است. امیر المؤمنین علیه السلام مأمور به صبر هستند؛ شیعیان اندکی هم که گرد حضرت باقی ماندند مأمور به صبر هستند چون رفتن آن‌ها در این شرایط به ثمر نخواهد نشست.

 آن کسی که مقاومت و مقابله‌اش، مسیر تاریخ را روشن می‌کند و حجت را بر همه تمام می‌کند، فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها است؛ آن هم با آن مقاومت سنگین و عجیبی که ایشان در این مدّت بسیار کوتاه داشتند؛ یعنی در یک دوره‌ی کوتاه ۷۵ یا ۹۵ روزه کاری کردند که راه جبهه‌ی تاریخی ظلمت را سد کردند و تمام تلاش دستگاه ابلیس را که محور شیطنت، استکبار و طغیان در مقابل خدا هستند، سد کردند.

هدایت بشر در پرتو نور فاطمه ی زهرا(س)
ایشان با این کار، عالم را نورانی کردند و هیچ انسان مؤمن و موحّدی نیست، مگر اینکه در پرتو این نور، به سوی نبی اکرم (ص) می‌رود. اگر این نور نبود، راه همه‌ی عوالم به سوی نبیّ خاتم(ص) و به سوی امیرالمؤمنین علیه السلام بسته می‌شد. هر کسی به سوی حضرت هدایت شده، از بستر فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها است؛ بنابراین آن کسانی که چشم‌هایشان را به روی این دوره‌ی ۷۵ تا ۹۵ روزه‌ی تاریخ می‌بندند و حوادث این مدت را نادیده می‌گیرند، بدون تردید در قدم اول از امیرالمؤمنین علیه السلام، در قدم دوم از نبی خاتم (ص) و در قدم سوم از خدا جدا می‌شوند. تنها چراغی که در دل این ظلماتی که اولیای طاغوت در عالم ایجاد کردند می‌درخشد و عالم را روشن می‌کند، فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها است.

 انوار ائمه‌ی معصومین علیهم السلام از این نور جلوه کرده و راهی به جز فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها به سوی آن انوار نیست. آن کسی که مبارزه‌ی جدی صدیقه‌ی طاهره و مقاومت او را در مقابل ظلمانی کردن تاریخ نبیند، ظلمت خود او را فرا خواهد گرفت؛ بنابراین کسانی که چشم¬هایشان را بر این نور بستند، با تمام ادّعایی که داشتند و با تمام عبادت و ریاضتی که انجام دادند زمین‌گیر شدند و صفشان را از صف رسول الله (ص) و صف امیرالمؤمنین علیه السلام گردید.

خطبه افشاگر حضرت زهرا(س)
حضرت زهرا(س) بعد از رحلت رسول الله (ص) خطبه‌ی غرّا و بی‌نظیری خواندند، که در آن کاملاً آشکار است که حق کدام سمت و باطل کدام سمت است اما حتی یک نفر از او حمایت نکرد! روشن است که اگر با وجود این افشاگری‌ها کسی چشمش را بر روی این چراغ بست خود به تاریکی رفته است. اگرچه از نزدیکان پیامبر بوده باشند.

با آن احادیث عجیبی که در مورد آن‎ها جعل شده، چه‌گونه می شود کسی اشتباه نکند؟!«ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِه »، یعنی در یک قلب دو محبّـت نمی‌گنجد پس نمی‌توان محبت اهل بیت و دشمنان آنها را در یک قلب جمع کرد، بلکه باید صف خود را روشن کنیم. آن‌هایی که چشم‌هایشان را نسبت به صدیقه‌ی طاهره سلام الله علیها بستند، از حقیقت دین جدا شدند و آنچه که پذیرفتند یک پوسته و یک نفاق است و این همان کاری است که دشمن انجام داده است. حقیقت و باطن دین ولایت ولیّ الله است. حقیقت دین، تجلّی ولایت خداست. اما عده‌ای نسبت به این حقیقت، چشم خود را می‌بندند.

کسانی که مقابل حضرت صدیقه طاهره (س) قرار گرفتند نیز چنین کردند و باطن دین را از دین گرفتند و تنها یک پوسته برای دین باقی گذاشتند و اینکار را از طریق جا انداختن «حسبنا کتاب الله» انجام دادند در حالی که پیامبر تأکید داشتند که: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی. کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ » ؛ یعنی دین با ولایت تمام می‌شود؛ باطن دین چیزی جز ولایت ولی الله نیست و حقیقت توحید از طریق تولّی و تبری حاصل می‌شود.

جدایی از فاطمه زهرا(س)، جدایی از خدا و رسول خدا(ص)
این مبارزه‌ای است که همه‌ی حجت‌هایش تمام شده است؛ از حمایت کردن تا مقاومت کردن در کوچه، تا خطبه‌ خواندن و تا جوانمرگ شدن حضرت و پنهان بودن قبر او همه آیاتی هستند که صدیقه طاهره سلام الله علیها آنها را برای مبارزه خود تدبیر کردند. مثلا رحلت ایشان در سنین جوانی یک رحلت طبیعی نیست این رحلت، رحلتی است که به درخواست خود حضرت و دعای خود ایشان رخ داده است. روایاتی در کتاب شریف کافی هست که بر این نکته تاکید دارد که معصومین علیهم السلام، نوع مرگ‌شان را خودشان انتخاب می‌کنند. دلیل رحلت و شهادت این صدیقه‌ی شهیده در جوانی این است که حجّت با او تمام شد.

طبیعی است کسانی که چشم‌هایشان را در مقابل این چراغ بستند، از باطن دین که ولایت است جدا شدند. این جدایی، جدایی از خدا و رسول اوست و دینی که باقی می‌ماند دین نیست. این همان است که سیدالشهداء(ع) میفرمودند «النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِم » ؛ دینی که در آن به اسم خدا و خلافت رسول الله (ص)، وجود مقدس سید الشهداء علیه السلام را به شهادت می‌رسانند و بعد از آن جشن می‌گیرند. این چه دینی است؟ این دین‌داری صد بار از کفر بدتر است! این نوع دین‌داری محصول چشم بستن به نور صدیقه‌ی طاهره سلام الله علیها بود.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *