به گزارش تبریز بیدار ، علی اکبر رائفی پور پیرامون خودکشی استاد جاسوس دانشگاه امام صادق (ع)! در یادداشتی آورد:
حسن جلالی عزیزیان! نویسنده ای که در حوزه های مختلف اجتماعی ، تاریخی ، دفاع مقدس ، مذهبی ، سیاسی و … آثاری از خود بجای گذاشته است ،اجازه دهید فقط عناوین برخی از کتب یا بعضا مقالات ایشان را با هم مرور کنیم :
* «قصههای نماز»
*«تاریخ آبادان در روزگار اسلامی»
*«یاس زخمی»
*زندگینامهی سیاسی شهید هاشمینژاد
*یک کهکشان کبوتر: ستاد اولین یادواره شهدای شهر دالکی و حومه
*واقعه حره
*فرزندان چهارده معصوم علیهم السلام
*بزرگان خامنه :سرگذشتنامه رهبر جمهوری اسلامی ایران
* تاریخ مرند (مرند، جلفا، زنوز، هادی شهر)
*قصههای نماز “ویژه دانشآموزان”: ۲۱۵ قصه در قالب ۲۵ فصل
*یک کهکشان اشک: ۱۱۹ قصه تاریخی وآموزنده درباره نماز
* عاشقترین پروانه: داستان زندگی و شهادت حضرت قاسم(ع)
* آفتاب بروجرد: داستانهایی از زندگانی علامه بحرالعلوم
* نگاه سبز: سی و دو حکایت از زیارت عاشقان مهدی (ع)
*دائرهالمعارف اندیمشک
* مرثیهی عاشورا
* عشق واقعی (پیرامون امام عصر (عج))
*ضیافت عشق: داستان زندگی و شهادت طفلان مسلم
و …
بله تنوع موضوعات قدری عجیب است اما عجیبتر اینکه نامبرده به یکباره به سوئد می رود و نام واقعی (فرقه ای) خود هارون وهومن (Harun_Vohouman) را فاش می سازد .
کاشف به عمل می آید ایشان از یهودیان آنوسی (مخفی) مشهدی بوده اند که عمری در میان مسلمانان رخنه کرده و با نامی اسلامی و شیعی برایشانتاریخ نگاری(بخوانید تاریخ سازی) می کرده است!
وی در سال ۸۳ در سوئد به انتشار اثر «جهودکشان » می پردازد! در این کتاب علاوه بر ترویج یهودیت و بهاییت ، در اقدامی عجیب، به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت راهزنی می دهد ! تلاش مى کند برخی شهرها و روستاهاى ایران را محل سکونت یهودیان معرفی نماید.
در دفاع از بی گناهی! علی محمدباب، امیرکبیر را وحشی نام نهاده و می نویسد :
در سال ۱۲۶۶ هـ. ق بود که داغ ننگ ابدى بر پیشانى او زده شد و به دستور امیرکبیر، سیدعلى محمد شیرازى (باب) را از زندان چهریق بیرون آورده و در تبریز، وحشیانه و بدون هیچ دلیل و گناهى دار زد…
آقاى وهومن در ذیل نام عکا (بندر زیباى عکا که در باستان سنت جین داکره نامیده شده و به همراه حیفا، به عنوان مرکز جهانى دین (!!!) بهائیت شناخته شده و در سال ۱۹۹۹ م ۴۴۸۰۰ نفر را در خود جاى داده است…) در پاورقى بهائیت را دین الهی معرفی کرده و مى نویسد: پس از سال ۸۳ به یکباره چندین کتاب تاریخی با محوریت سفرنامه ها از وی با نام جدیدش منتشر می شود.
سایتِ تبیان! (وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی) در مقاله ای ( ۱۳۹۱/۰۶/۰۴) در معرفی او میگوید : «هارون وهومن» پژوهشگر توانایى است که توانسته است سفرنامه هاى موجود در کتابخانه هاى رضوى مشهد، ملى تهران، ملک، کاخ موزه گلستان، مدرسه عالى سپهسالار، مجلس شوراى ملى و سناى سابق، مرکز تحقیقات ایران و پاکستان در اسلام آباد، مرکز احیاى میراث اسلامى و مسجد اعظم قم را به صورت لوح فشرده تهیه کند. قرار است مجموعه ى «سفرنامه هاى خطى فارسى» که در برگیرنده ى ۱۰۹ سفرنامه ى خطى فارسى است که به زبان فارسى و در عصر قاجاریه (۱۳۴۳-۱۱۹۳ه.ق / ۱۹۲۵ -۱۷۷۹م.) نوشته شده است، در ۱۹ جلد قطع وزیرى و در زمان ۵ سال (۱۳۹۱ -۱۳۸۷ه.ق) منتشر شود.
آقای حسن جلالی عزیزیان در پاییز ۱۳۸۶ کتاب “بهائیان نور مازندران” را بر اساس سه نسخه خطی عصر قاجار تصحیح میکند!
*آری یک آنوسی که تا دیروز درباره حضرت زهرا سلام الله علیها ، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نماز کتاب مینوشت ، امروز در مظلومیت بهائیان و یهودیان قلم می جنباند ! به نسخ خطی مهمترین منابع کشور دسترسی دارد! با انتشار کتابی صراحتا به پیامبر اسلام توهین میکند ،ابر مرد تاریخ ایران (امیر کبیر) را وحشی می نامد و عجیبتر اینکه با این کارنامه سیاه دوباره پای کتابهایش به کشور باز می شود!
*بنده چند سوال از مسئولین فرهنگی ، امنیتی و سیاسی کشور دارم …
*در بین این همه مبارزان دوران ستم شاهی یک یهود-بهایی آنوسی چرا باید دست بر ” شهید هاشمی نژاد “بگذارد و چرا باید در کتاب “بزرگان خامنه” به زندگی رهبرانقلاب بپردازد ؟
*یک فرد غیر ترک (غیر آذری) مشهدی چرا باید کتاب تاریخ شهرستان مرند،جلفا و زنوز را بنویسد؟
*وی که در کتاب جهودکشان بزرگترین تحریفات را انجام می دهد ، با این همه کتاب های تاریخی که می نویسد به دنبال انحراف در چیست؟
بله آقایان ، داستان نفوذ فکاهی یا افسانه نیست آنچه مثال زدم مشتی نمونه خروار بود. یکبار دیگر در ابتدای همین متن، موضوعات کتاب های “هارون وهومن” را بخوانید تا یادتان نرود نفوذی یعنی کسی که فکرش را هم نمیکنی در جایی که به مخیله ات هم نمی گنجد …
شاید کسی مانند دکتر سید امامی در دانشگاه امام صادق (علیهالسلام) که پس از خودکشی بر مبنای دیانت یهود تدفین می شود! راستی اگر “حسن جلالی عزیزیان ” نام ، هویت و هدف اصلی اش را اینگونه آشکار و هویدا فریاد نمی زد باز هم می رفتید ببینید در کتاب هایش با تاریخ و فرهنگ و هویتمان چه ها که نکرده است ؟
