به گزارش تبریز بیدار ، مجید خدابخش را میشناسید، استاندار کنونی آذربایجانشرقی از زمانِ حضورش در این منطقه به سبب فعالیت مستمرش در طول روز، بیشتر در رسانهها دیده شده است و از حق نگذریم از خبرنگاران هم فراری نیست. به گفتهی خودش اخبار فضای مجازی را کنترل میکند تا ببینید در اقصینقاط استان چهخبر است و چنانچه موردی را در تلگرام مشاهده کند، دستور پیگیری آن را میدهد.
اخیراً با استاندار آذربایجانشرقی گفتوگویی صمیمی داشتیم و بیشتر از آنکه در رابطه با کار و برنامههایش سوال کنیم، جویایِ خود و شخصیت و زندگیاش شدیم. هرچند وقت تنگ بود اما با این حال خدابخش حوصله بهخرج داد و هیچیک از سوالات آناج بیپاسخ نماند.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
آناج: در چطور خانوادهای به دنیا آمدید؟
خانوادههای ایران در دههی چهل، پنجاه، به صورت عموم مذهبی بودند، وضعیت اقتصادیمان هم متوسط بود چراکه ما ۱۰ برادر و خواهر بودیم(با خنده)
آناج: قبل از ورود به عرصههای مدیریتی ، آیا در مشاغل آزاد کار کردید؟
خیر، برای حضورم در مشاغل آزاد فرصتی نشده است، سال ۷۹ در استانداری آذربایجانشرقی معاون سیاسی بودم و تا سال ۹۲ که به وزارت کشور برگشتم، در یک سری بنگاههای اقتصادی فعالیت میکردم که این بنگاهها ۱۰۰ درصد دولتی نبودند و در آنجا توانستم با ساز و کارهای بخش خصوصی آشنا و مدیریت کنم.
آناج: چند سالگی ازدواج کردید و مهریهی همسرتان چند سکه بود؟
در ۲۶ سالگی ازدواج کردم و روند آن هم به صورت سنتی و با اقدام خانواده بود، مهریه همسرم را نیز ۱۴ سکه قرار دادند و آن زمان هم رسم بر این بود.
آناج: فکر میکردید یک روز استاندار شوید؟!
خیر، یادم میآید وقتی از پست معاونت سیاسی خداحافظی کردم، تمرکز خود را روی موضوعات اقتصادی قرار دادم، رشتهام مدیریتی بود و همان را هم ادامه دادم و از کاری که میکردم، راضی بودم. در بنگاه اقتصادی ارزیابی عملکرد واقعا ملموس است و در آن برهه مقام معظم رهبری روی موضوعات اقتصادی تاکید داشتند و ما هم در بنگاههای اقصادی سعی و تلاش خودمان را میکردیم. ۱۳ سال از کارهای دولتی فاصله گرفته بودم و فکرش را نمیکردم یک روز به دولت برگردم.
آناج: تلخ و شیرینترین خاطره سال ۹۶ برایتان چه بود؟
شاید شیرینترین خاطره این باشد که شب بود و آقای روحانی در آستانه انتخابات ریاستجمهوری به اردبیل میآمدند، آن زمان مسئولیت استانداری اردبیل را برعهده داشتم، منتهی سفرهای استانی طوری شد که شب به اردبیل رسیدند، محافظ هایشان آمدند و گفتند نمیشود در مسیرها تردد کنیم و ریسک دارد اما از سویی دیگر ستادهای انتخاباتی منتظر حضور رئیسجمهور بودند.
آنها به لحاظ مسایل امنیتی قبول نمیکردند و بعد از گفتوگو در نهایت گفتند باید خودتان مسئولیت را بر عهده بگیرید، بنده هم قبول کردم. آن شب مردم ازدحام زیادی داشتند و برای عدم بروز مشکل و ختم بهخیر شدن ماجرا یک قربانی هم نذر کردم؛ خلاصه ماجرا ختم بهخیر شد و حضور مردم در ساعت یک بامداد در نظر آقای روحانی هم تاثیر مثبتی گذاشته بود چراکه در این وقت شب استقبال خوبی شده بود.
خاطره تلخ هم این بود که ما یک بنگاه اقتصادی در اردبیل داشتیم و تلاش میکردیم که مشکلات کارخانه ذوب آهن اردبیل را حل کنیم، یک ماه حل میشد و بعد سه ماه نمیتوانستند حقوق بگیرند. البته مدیریت آن کارخانه با بخش خصوصی بود و ما به عنوان ریش سفید قضیه را حل میکردیم و وقتی یکی دو نفر از کارکنان به خاطر سختی مشکلات زندگی گریه کردند حال من هم گرفته شد.
یکی دیگر از خاطرات تلخ بنده که در هنگام حضورم در آذربایجانشرقی رقم خورد، درگذشت سردار علیاکبر دانشور بود، ایشان از رزمندگان و پیشکسوتان لشکر ۳۱ عاشورا بودند و سالها از او شناخت داشتم و واقعاً وقتی خبر درگذشتشان را شنیدم متاثر شدم.
آناج: در طول حضورتان در استان آذربایجانشرقی، مهمترین قدمی که برداشتهاید و از آن به نیکی یاد میکنید، چه بوده است؟
معتقدم اصلیترین کاری که ما در اینجا به دنبال آن بودیم و ۶ ماه هم برای آن وقت گذاشتیم، تلاش برای بهبود فضای کسب و کار بوده است. چه با کسانی که کارگاههایشان تعطیل شده و چه با آنهایی که کار میکردند جلسه گذاشتیم و حرف زدیم. خواستیم از آنهایی که موفق بودند رمز و رموز موفقیتشان را یاد بگیریم و به دیگران منتقل کنیم. اگر ما مشکلات واحدهای تولیدی را حل کنیم سرمایهگذاران جدیدی میآیند، اعتماد جلب و اشتغال هم فراهم میشود.
آناج: روزانه چند ساعت کار میکنید؟
بنده ساعت ۷:۳۰ صبح در استانداری حضور مییابم تا اینکه ساعت ۱۴:۳۰ نوبت به ناهار میرسد، بعضاً هم برای استراحت وقت نمیماند، دوباره کار را از ساعت ۱۶ شروع میکنم و تا اذان ادامه مییابد، بعد اذان هم بعضا یکی، دو جلسه دارم و حوالی ساعت ۲۲:۳۰ به خانه برمیگردم. جمعهها هم که روز تعطیل و استراحت است در خانه نمیمانم و به جلسات میروم تا باری از مشکلات بکاهم و یا در شهرستانها حضور مییابم.
آناج: از حقوق ماهیانهتان راضی هستید؟
ما راضی هستیم، الحمدلله. این را هم عرض کنم که حقوق استانداران یک عدد ثابتی است و بعد از موضوع حوققهای نجومی هم سقف تا ۱۰ میلیون تومان مشخص شد. همین حقوق هم برایمان خوب است چون دورانمان گذشته و دنبال خرید خانه و ماشین نیستیم.
آناج: اهل موسیقی و تماشای فیلم هستید؟
موسیقی هم به شجریان پدر و هم پسر گوش میدهم و موسیقی آذربایجانی را هم دوست دارم. برای تماشای فیلم هم قبلاً به پردیسهای تهران میرفتیم و در اینجا هم انشاءالله فرصت شود که هنور فرصت نشده، قطعاً به سینما خواهم رفت، شب که به خانه برمیگردم به برنامههای شبکه سهند مخصوصاً اخبار ۲۳ نگاه میکنم.
البته به تماشای ۲ تئاتر در تبریز رفتم که یکی از آنها ستارخان بود و به همه توصیه میکنم این اثر ببینید، مخصوصاً در آنجا که ستارخان در برابر پیشنهاد دشمن گفت من پرچم هفت کشور را زیر بیرق ابوالفضل و ایران میآورم، بسیار خرسند شدم.
کنسرت موسیقی هم که در اینجا برگزار نشده است تا حضور یابم؛ به هر حال معتقدم هنر لازم است و باعث نشاط میشود و دولت هم با حفظ حرائم و در چارچوب ارزشهای اسلامی از هنرمندان و خوانندگان حمایت میکند.
آناج: گفتید دیر وقت به خانه باز میگردید، اهل منزل گله نمیکنند؟
گلایه که میکنند ولی تقریبا عادت کردهاند، زمانی که در بنگاههای اقتصادی فعالیت میکردم در آنجا برای اهل منزل و خانوادهام وقت میگذاشتیم ولی در اینجا اینطوری نیست.
آناج: استاندار آذربایجانشرقی در انجام کارهای منزل به حاج خانم کمک میکند؟
شاید بتوانم بگویم ۲۰ درصد، کمک میکنم ولی چون در خانه کم حضور دارم او خودش کارها را تا من بیایم انجام داده است.(با خنده)
آناج: هنگام حضورتان در آذربایجانشرقی میگفتند گزینهی آقای جبارزادهاید، صحت دارد؟
آقای جبارزاده از دوستان نزدیک بنده بودند ولی منتهی وقتی این موضوع را مطرح کردند معاون سیاسی وزیر کشور بودند و کار معاون هم این هست که انتصابات استانداران و معاونان و فرمانداران را انجام دهند، معاون سیاسی وزیر پیشنهاد میدهد و علاوه بر وزیر باید در هیئت دولت هم رای بیاورد. آقای جبارزاده وقتی با من حرف میزدند معاون سیاسی وزیر کشور بودند و این کاملا طبیعی است.
آناج: به تقسیمات سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا چقدر اعتقاد دارید؟
تقسیمات سیاسی به هرحال در مملکت وجود دارد و نمیشود این را منکر شد. این رقابتها از جهتی خوب هستند و مخصوصا ایام انتخابات و تنور انتخابات گرم میشود. نکته اینجاست که اگر اخلاقیات را رعایت کنیم در جناح بندیهای سیاسی چندان تفاوتی نخواهند داشت، همه جناحها ارزشهای انقلاب اسلامی را قبول کردهاند ولی سلیقه اداره امور فرق دارد و این هم طبیعی است.
آناج: رابطهتان با نمایندگان مجلس و نماینده ولی فقیه در آذربایجانشرقی چگونه است؟
کاملا مطلوب است و امام جمعه تبریز هم انصافا مردی با تقوا، سیاستمدار، مردمی و دارای شخصیت اجتماعی والاست و این یک نعمت بزرگی برای استان محسوب میگردد. دائماً باهم در تماس و ارتباط هستیم و از حمایتها و هدایتهایشان بهره میبریم. با نمایندگان مجلس هم همچنین هستیم و بطور متوسط ماهی یک بار دور هم جمع میشویم و انصافا آنان صرفا مشاوره میدهند و مشکلات را طرح میکنند و هیچ دخالتی در انتصابات ندارند و از همان اول هم این را شرط کردهاند.
آناج: در برابر نقد و یا تخریب رسانهها از روی برداشتهای اشتباه چه واکنشی نشان میدهید؟
نقد امری طبیعی است و در مسائل استان هم چیزی نیست که به ما ربطی نداشته باشد و همه چیز به ما ربط دارد، برق ، آب، گاز ، آموزش و پرورش، امنیت، آسفالت و دانشگاه و… در حوزه اختیاراتی دولت است. وظیفه ما هست که برویم به مشکلات برسیم لذا با این نگاه هیچ مشکلی نیست، حتی در فضای مجازی هم اخبار را دنبال و هر اتفاقی بیفتد به مدیران ذی ربط ارسال میکنم و انتظار هم داریم عکس العملهایشان را ببینیم. وقتی هم عکس العملی ندیدیم تماس میگیریم.
در ایام عید وقتی خبر از تعطیلی خانه ستارخان دادند سریعاً با مدیرکل میراث فرهنگی استان تماس گرفتم و از فردای آن روز خانه ستارخان در معرض دید گردشگران قرار گرفت، یا وقتی تصاویر شکستگی دستگیرههای عمارت شهرداری در فضای مجازی منتشر شد، با شهردار مطرح کردم.
به یاد دارم یک شب، فردی ناشناس در تلگرام به بنده پیام داد که برادر کارگرم در ساختمانی آسیب دیده و نیاز به جراحی دارد اما در بیمارستان جراحی پیدا نمیشود، سریعاً با مدیرکل علوم پزشکی تبریز تماس گرفتم و گفتم موضوع را پیگیری و به داد آن بیمار برسد و حتی به فرماندار زنگ زدم گفتم برود بیمارستان و از نزدیک به موضوع رسیدگی کند، در نهایت هم جراح را پیدا کرده و بر سر بیمار حاضر نمودند.
منبع: آناج
