سرویس فرهنگی اجتماعی تبریزبیدار،
احسان و نیکوکاری، یکی از اصول اساسی ارزش ها در جامعه اسلامی است. براین اساس، خداوند در قرآن همگان را به انجام آن فرمان داده است. احسان، نوعی گذشت از حق شخصی و ایثار است. به همین دلیل مولای متقیان، علی علیه السلام می فرماید: «مهم ترین جزء ایمان، احسان به مردم است.»
خدمت به محرومان، از شیرین ترین عبادت ها
در جامعه ای که بر مبنای الگوی اسلامی و مکتب علوی تشکیل شده است، مسلمان نمی تواند در برابر نیازها و گرفتاری های برادران دینی خود بی تفاوت باشد، بلکه با احساس مسئولیت، در پی کمک و رفع مشکلات آنان خواهد بود. تا آنجا که در سخنان امامان معصوم علیهم السلام ، کمک به برادر دینی، با صد مرتبه طواف واجب خانه خدا برابری می کند. بر همین اساس، پس از اجرای حکم خدا و پیاده کردن احکام الهی، خدمت به محرومان، از شیرین ترین عبادت ها و سنت پیامبر و معصومان علیهم السلام بوده است.
احسان و نیکوکاریٰ در یک معنا و مفهوم خاصی خلاصه نمی شود گاه در قالب کمک های مستقیم به یک فرد خاص است به طوری که شناسایی کرده و به صورت مادی کمک حال مستمندان می شویم و گاهی نیز به صورت مخاطب عام. به این معنا که شخص خاصی مد نظرمان نیست و فقط و فقط برای رضای الهی و دستگیری از نیازمندی که شاید هم نشناسیم، اقدام به این عمل خدا پسندانه می کنیم.
غرض از نگارش این مقدمه در رابطه با فضیلت احسان و نیکوکاری، شناسایی و شناساندن یک عمل خوب و یک اقدام جالب است. از قدیم الایام بنا بر این بود که هر زمانی در محله ای یا شهری، مشکلی پیش می آمد، برای حل این مشکل، نگاه ها به سمت بازار و کاسب جماعت روانه می شد، بازاریان همیشه در خط مقدم کمک و یاری کنندگان بودند و الحق والانصاف هنوز هم در این وادی قدم بر می دارند.برگزاری جشن های گلریزان یادگاری از سنت پسندیده بازار است که در آن هر کس نسبت به وسع خود برای رفع مشکل حاجتمندان حرکتی می کرد، بازاریان تبریز نیز از همین دست افرادی هستند که همیشه در صدر صفوف مختلف چه سیاسی و چه فرهنگی و اجتماعی حضور دارند
عزت نفس مردم، تبریز را شهر بدون گدا ساخت
هفته گذشته، لابلای اخبار مختلف، خبری جالب و تاثیر، در یکی از کانال های شبکه های اجتماعی تبریز منتشر شد، خبری بود که نمی توان به راحتی فقط آن را خواند و از کنارش رد شد، بلکه باید اندکی تامل و تدبر نمود، ماجرا از این قرار بود که جمعی از کسبه بازار کره نی خانا( همان بازار سرپوشیده و قدیمی که خرید و فروش میوه و سبزیجات انجام می شود) کسیه های پلاستیکی چند کیلویی پر از سیب زمینی و پیاز و برخی میوه ها، در آخر شب کنار پیاده رو قرار می دهند تا افراد نیاز مند و بی بضاعت با حفظ عزت و احترام از آن ها استفاده کنند، هستند برخی از مردمان این جامعه که در تنگدستی و فقر زندگی می کنند ولی عزت نفس آن ها اجازه گدایی و دست درازی به مردم را نمی دهد شاید این از مهمترین دلایلی باشد که سال های سال است که تبریز را به عنوان شهر بدون گدا بر سر زبان ها انداخته است.

این اقدام جالب، مرا بر آن داشت که برای چندو چون خبر، شخصا به کره نی خانا رفته و در این باره بیشتر کسب اطلاع کنم ، به همین خاطر وسایلم را برداشتم و به طرف بازار تبریز حرکت کردم، هوای گرم نیز این روزها تبریز را به شهرهای گرم ایران بدل کرده است ، از طرفی گرمای بالای ۴۰ درجه و از طرف دیگر قطعی برق گاها چندین ساعته مردم را کلافه کرده است، از این مباحث بگذریم، در حد فاصل دفتر کارم تا رسیدن به بازار مدام در این فکر بودم که نیکوکاری و کمک به مردم چقدر قابل احترام و شایسته است، با هر تیپ و مسلکی که باشی، هروقت خبری از کمک به دیگران منتشر می شود، ناخودآگاه زبان به تمجید و ستایش باز می شود،
حوالی ساعت ۱ بعد از ظهر بود که به کره نی خانا رسیدم بازاری شلوغ و در عین حال خنک در میان این گرما، لذت قدم زدن در آن را دو چندان می کرد، بازار را یکبار از اول به آخر طی کردم، مردم در حال خرید مایحتاج خود وفروشندگان سرگرم فروش و حساب و کتاب کردن، برخی کسبه نیز برای تبلیغ میوه از آوازهای محلی استفاده می کردند که خنده را بر لب رهگذران جاری می ساخت، سعی می کردم از مغازه ای که خلوت تر است درباره این مسئله بپرسم تا مزاحم کسب و کار مردم نیز نشوم. بالاخره در میان همهمه و شلوغی دکانی را پیدا کردم که نسبت به بقیه خلوت تر و آرام بود جلوتر رفتم و مرد میان سالی صاحب مغازه بود بعد از سلام و خسته نباشید از وی درباره این خبر پرسیدم، جواب جالبی داد و گفت: این خبر تازگی ندارد و کسبه این راستا، همیشه این کار را انجام میدهند ولی چون در فضای مجازی منتشر شده، برای شما جالب است.
کسبه کره نی خانا:مردم بدلیل مشکلات اقتادی کم میوه میخورند
چند متر بالاتر، میوه فروشی بود که صاحبان آن، دو جوان پرانرژی و شوخ طبع بودند. همین سوال را هم از آن ها کردم و از یکی از آن ها خواستم در این رابطه، گفتگوی کوتاهی نیز انجام بدهم با کمال احترام پذیرفت و شروع به حرف زدن کرد، اول از گرانی و تورم نالید و این طور گفت که: افزایش نرخ دلار و سکه بر کسادی بازار ما هم اثر گذار بوده به نحوی که با افزایش قیمت کالاها توان خرید مردم نیز پایین آمده و مردم به دلیل مشکلات گرانی، کمتر میوه می خورند، از عدم نظارت بر بازار میوه و تره بار شکایت می کرد و می گفت:بزرگترین دشمن ملت ایران، تفرقه و ناهماهنگی است اگر متحد بشیم آمریکا که سهل است حتی اگر تمام دنیا دست به دست هم بدهند نمی توانند مارا شکست دهند، بعد در ادامه درباره این اقدام خداپسندانه گفت: در بین اهالی این بازار، هر کس نسبت به محتویات مغازه خود در این کار شرکت می کند ولی بانی اصلی این کار فردی به نام حاج آقای شمشیری است که مغازه اش در انتهای بازار کره نی خانا است. می گفت حتی در داخل مغازه قسمتی از میوه هارا جدا کرده ایم و برای افراد نیاز مند کنار گذاشته ایم تا اگر کسی هم توان خرید نداشته باشد به صورت رایگان در اختیار او قرار می دهیم. همه باید شرایط را درک کنند و کمک حال هم باشند.

طرف معامله ما با خداست پولش را از او می گیریم
گفتگویم را با این میوه فروش خوش صحبت تمام کردم بعد از تشکر خداحافظی ، به طرف مغازه حاج آقای شمشیری به راه افتادم در میانه راه، از چند نفر دیگر نشانی مغازه آقای شمشیری را پرسیدم و اهل بازار راهنماییم کردند، راستش را بخواهید اولش فکر می کردم حاج آقا شمشیری پیرمردی مسن و پا به سن گذاشته باشد ولی وقتی اورا دیدم، مردی در حدود ۴۵ ساله بود، اولش قبول نمی کرد صحبت کند، چون می گفت کارخاصی انجام نمی دهیم و فقط و فقط برای کسب رضای الهی این کار را می کنیم و منتی سر هیچکس نیست، طرف معامله ما خداست و پولش را از او می گیریم، بالاخره بعد از چند دقیقه حرف زدن قبول کرد که باهم گپی بزنیم، مغازه ای کوچک داشت که تره و پیاز و سیب زمینی می فروخت، از او درباره علت و هدف این کار پرسیدم، در جواب فقط یک کلمه گفت و آن اینکه فقط خدا، می گفت اگر در راه خدا قدم برداری خدا نیز به مال و اموالت برکت می دهد، بعد با حالت جدی روبه من کرد و گفت: فکر نکنید این کیسه های پلاستیکی که در اواخر شب کنار پیاده رو قرار می دهند، پسماند و اضافی مغازه ها است، محتویات داخل پلاستیک و این جعبه های داخل مغازه از لحاظ کیفیت فرقی ندارند،

خدا هیچ مردی را شرمنده اهل و عیال نکند
سبزی فروش خیر قصه ما این طور ادامه داد که برایمان فرقی ندارد چه کسی این پلاستیک ها را بر می دارد تنها هدفمان این است که افراد نیاز مند در این گرانی های کمر شکن، دست خالی به خانه خود نروند، می گفت: خدا هیچکس را شرمنده اهل و عیال نکند، هیچ چیز برای یک مرد سنگین تر از این نیست که در پیش روی اهل خانه خود سرافکنده شود و ما و همه، وظیفه مان است که نسبت به توان خود به مردم کمک کنیم، این کیسه های پلاستیکی چند کیلویی را از سیب زمینی و پیاز پر می کنیم و در کنار پیاده رو قرار می دهیم تا هرکس نیاز داشته باشد استفاده کند.
بیشتر از این نخواستم مزاحم این مرد خیر شوم، از او خداحافظی کردم و دیگر کارم در کره نی خانه تمام شد ولی خنکی بازار اجازه نمی داد در این گرما بیرون بروم ساعت ۲ بعد از ظهر بود و اوج گرما، بالاخره وسایلم را جمع و جور کردم و بازار کره نی خانا را ترک کردم. احساس خوبی داشتم، اینکه در لابلای زندگی روزمره هنوز هم کسانی هستند که بدون چشم و داشت به مردم کمک می کنند حتی اگر زیر بار مشکلات اقتصادی باشند. اینگونه کارهای خداپسندانه مختص بازار تبریز نیست در جای جای شهر از این مورد کمک به نیاز مندان بسیار به چشم می خورد. شبیه همین کار خداپسندانه در خیابان رسالت تبریز نیز اتفاق می افتد آنجا هم مغازه داران بسته های پر شده از مواد غذایی را کنار خیابان قرار می دهند تا هرکس نیاز دارد استفاده کند. مردم تبریز چه خوب مردمی هستند، حرکت خداپسندانه دیگری هم از قدیم در خیابان های تبریز انجام می شود که شاید در دیگر شهر های کشور کمتر اتفاق می افتد، در فصول گرم سال مغازه دارها و کسبه های مختلف شهر رسم زیبایی دارند که کلمن های آب سرد را در جلو مغازه ها قرار می دهند تا رهگذران تشنگی را از خود دور کنند. این اقدام زیبا و خداپسندانه برگ زرینی دیگر بر تاریخ باعزت بازار تبریز اضافه کردو ثابت کرد که شهر اولین ها در نیکوکاری و کمک به هم نوعان نیز اولین هاست.

