امسال بیست و یکمین سال تاسیس شوراهای شهر و روستا در جمهوری اسلامی ایران است. در چهلمین سال پیروزی انقلاب می توان گفت شوراها یکی از ثمرات و دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی است که زمینه و عرصه مشارکت مردم در اداره امور را بر اساس اصل ششم قانون اساسی گسترده تر کرده است.
شاید بتوان گفت اکنون با تجربه بیست ساله شوراها این زمینه تا حدی فراهم شده است که برگزیدگان مردم بار بیشتری بر دوش بگیرند و بسیاری از امور شهرها و روستاها را می توان بر عهده این نهاد مردمی قرار داد.
شوراهای اسلامی شهر و روستا به دلیل اختیاراتی که در حوزههای نظارتی و مدیریتی بر عهده دارند یکی از ارکان برجسته و مهم مردمسالاری دینی در کشور به شمار میروند. نهادهایی که شهروندان را به طور مستقیم وارد عرصههای نظارتی و مدیریتی میکنند تا بتوانند بر سرنوشت خود تاثیرگذار باشند.
شوراها طبق قانون اساسی مدیریت شهر و روستا را بر عهده دارند و نمادی دیگر از ادارهی کشور به دست مردم را در برابر چشم همگان میگذارند. اما موضوعی که همواره چالش برانگیز بوده مدیریت واحد شهری است که هیچ گاه به نتیجه ملموسی نرسید.
این موضوع همواره در چهار دوره قبلی شورای شهر تبریز و شورای فعلی تبریز مورد بحث بوده است. مدیریت شهرداری یا مدیریت شهری چالشی است که در طول این بیست و یک سال تشکیل شوراها با آن روبرو بودیم.
تبریز به مانند سایر کلانشهرها همواره از نبود مدیریت منسجم شهری رنج برده است و بارها مسئولان شهرداری و اعضای شورای شهر بر ضرورت مدیریتی همراه با تعامل میان نهادها و ارگانها برای این شهر تاکید کردهاند.
بافت فرسوده و حاشیه نشینی، طرحهای نیمه کاره، ترافیک، آلودگی هوا، افزایش جمعیت، فرسودگی ناوگان حملونقل عمومی، ساختوسازهای غیر قانونی، تراکم فروشی، نبود معماری واحد و یکپارچه و بدهیهای مالی، تنها گوشهای از چالشهایی است که در سایه مدیریتهای جزیرهای و منفک شده، تبریز را در محاصره خود گرفتار ساختهاند.
بارها در مورد راهکارهای رفع این چالشها سخن گفته شده و برخی از آنها هم تا اندازهای کاهش یافته یا تعدیل شده است اما این کلانشهر نیازمند مدیریتی یکپارچه است تا ضمن کاهش مشکلاتی از قبیل حاشیه نشینی و بافت فرسوده، به سمت توسعه پایدار حرکت کند.
اما با وجود همه کارکردهای مثبت شوراها در ایران، می توان در ارزیابی عملکرد بیست ساله این شورا به برخی اشکالات و نارسایی ها و کارکردهای نه چندان مثبت این نهاد نوپا نیز اشاراتی داشت.
شاید بتوان گفت سرریز شدن رقابتهای سیاسی و تحت الشعاع قرار گرفتن برخی از کارکردهای پارلمان محلی از جمله نارسایی های بیست ساله شورای شهر باشد که تبریز نیز همواره با ان دست و پنجه نرم کرده است.
هر چند همواره تمام اعضای شوراهای پنج گانه تبریز بر غیرسیاسی بودن شورا تصریح کرده اند، اما نیم نگاه چهره های سیاسی به این پارلمان محلی جهت خیز به انتخابات مجلس شورای اسلامی، گواهی بر تحت الشعاع قرار گرفتن منافع شهری بر مطامع سیاسی است.
همچنین نبود هماهنگی لازم با مدیریت های سیاسی و دولت ها، محدود بودن قلمرو فعالیت و اختیارات شورای شهر که آنها را تا حد شورای شهرداری تنزل داده، برخی بی دقتی ها در انتخاب شهرداران و دهیاران، امتیازخواهی برخی اعضای شورای از امکانات شهر و شهرداری در دوره های قبلی، نداشتن صلاحیت ها و توانمندی های لازم در برخی اعضا و نیز بروکراتیزه شدن آن از جمله دیگر آسیب های این نهاد نوپا بوده است.
فارغ از این مسایل، حواشی مفاسد اقتصادی شورای چهارم شهر تبریز و آبروریزی های صورت گرفته در شورای دوم تبریز نیز از جمله خاطرات تلخ کهن شهر تبریز از نهاد مشورتی و نظارتی شورا است که آثار مخرب آن تا سال ها می تواند بر پیکره شهر باقی خواهد ماند.
