سرویس فرهنگی تبریز بیدار / ابراهیم قبله آرباطان
ماه مبارک رمضان در بین مردم به ماه احسان و توبه و رستگاری معروف است و مردم استان آذربایجان شرقی نیز از دیرباز بر اساس باورها و اعتقادات دینی و قلبی خود، آیین و سنت های این ماه را به جا می آورند. در بخش اول این گزارش به ۱۲ مورد از این سنن قدیمی اشاره شد. (اینجا بخوانید)
ادامه سنت های قدیمی مردم استان در ماه ضیافت الهی بشرح ذیل می آید:
۱۳- از دیگر آیین های بسیار خوب که تقریبا از بین رفته است، این بود که حس همکاری و اتحاد در آن ماه خیلی بیشتر از سایر مواقع سال بود. همسایه ها از طریق ضربه زدن به دیوارهای مشترک و یا کوبیدن درها در زمان سحر، همدیگر را بیدار می کردند تا همسایه دیوار به دیوارشان خواب نمانده و بتوانند سحری بخورند و نماز صبحش را بخوانند. این روزها با آمدن تکنولوژی و انواع امکانات مدرن، دیگر نه از خروس صبحگاهی خبری هست و نه از کوبیدن در و دیوارها !
۱۴- بعد از صرف افطار، مردم روستاها از پیر و جوان به مسجد می رفتند و بعد از شنیدن سخنرانی روحانی مسجد، به قرائت قرآن می پرداختند. آن موقع تقریبا هر کسی خودش را ملزم می کرد تا طی ماه مبارک رمضان، یک دوره ختم قرآن داشته باشد و بعد از ختم قرآن، به روحانی خبر می داد و روحانی ضمن اعلام اینکه فلانی قرآن را ختم کرده است، دعای مخصوص را می خواند و مردم سلام و صلوات می فرستادند.
۱۵- متداول بود که اشخاصی که سواد خواندن و نوشتن نداشتند، اما می خواستند در ثواب ختم قرآن در ماه مبارک رمضان شریک بشوند، مبالغی، به صورت نقدی یا جنسی مثلا در قالب یک کیسه گندم و یا مواردی از این قبیل را به شخصی که توانایی خواندن قرآن را داشت، می دادند تا در ایام ماه رمضان، در حق اموات ایشان هم ختم قرآنی داشته باشند.
۱۶- در فصل تابستان که ماه مبارک رمضان با زمان برداشت محصولات کشاورزی مصادف می شد، مردم برای آنکه بتوانند زیر تابش آفتاب وگرمای سوزان، همزمان با برداشت محصول روزه هم بگیرند، کار درو را شب هنگام یا هنگام سپیده دمان صبح انجام می دادند تا آسیبی به روزه آنها نرسد. وقتی نیز هوا تاریک می شد و امکان دروی محصول در دل شب ممکن نمی شد، مردم فانوس ها و چراغ های روشنایی نفت سوز با خود به صحرا می بردند و در روشنایی آن به دروی محصول می پرداختند و برخی مواقع هم، وقتی مجبور می شدند تا در ماه رمضان، خانم ها را با خود جهت کمک کردن به صحرا ببرند، بچه های کم سن و سال را در همان دل شب در لحاف می پیچیدند و سوار بر الاغ و مادیان، به صحرا می رفتند و تا برآمدن خورشید، آن طفل در صحرا به استراحت می پرداخت. البته گاهی نیز کودکان را به همسایه ها می سپردند که تا برگشتن از صحرا مراقب آن بچه باشند که بیشتر مواقع، از فامیل های نزدیک بودند.
۱۷- داشتن اعتقاد و باوری راسخ به ماه مبارک رمضان و ماه محرم الحرام بین روستائیان منطقه آذربایجان از قدیم الایام بوده وهنوزهم هست !
در برخی از روستاهای استان آذربایجان شرقی، آن دسته از خانم هایی که نمی توانستند باردار شوند، در جمعه ی آخر ماه مبارک رمضان، با زبانی روزه به مسجدها رفته و بعد از خواندن نماز حاجت، به منازل هفتزن که نامشان فاطمه بود، می رفتند و از هر کدام یک تکه پارچه گرفته و از آن پارچه ها، لباس کوچک بچگانه ای می دوختند و به آن «پیراهن فاطمه» می گفتند و تا زمان فارغ و بچه دار شدن آن را نزد خود نگه می دارند و بر این باور بودند که حتما تا رمضانی آینده صاحب فرزند خواهند شد.
۱۸- ایام شب های قدر حال و هوای دیگری داشته و دارد. تعداد کثیری از مردم روستا در این شب هایی نزول قرآن به مساجد هجوم می آورند. چون اعتقاد بر این بوده و هست و معتقدند حوائج در این شب ها اگر همراه صدق و خلوص دل باشد، حتما بی برو برگرد برآورده خواهد شد.
در این شب ها مردم روستاهای آذربایجان نیز مثل سایر مسلمانان در اقصی نقاط کشور عزیزمان ایران اسلامی، ضمن آینکه با مراسم خاصی از جمله قران به سر گرفتن و دعای جوشن کبیر خواندن مراسم این شب های احیا را تا پاسی از شب پاس می دارند.
۱۹- گاهی در شب های ماه مبارک رمضان، بخصوص شب های قدر، شاهد افراد نیازمند غریبه ای در مساجد می شدیم که در اشکال و کسوت مختلفی مثل مسافر از راه مانده و سید نیازمندی که خود را منتسب به آل پیغمبر(ص) می دانست و افراد معلول و …. وارد مسجد می شدند و با ذکر مصیبت کوتاهی از ائمه اطهار (س) و واقعه کربلا و رشادت مولا علی و فرزند رشیدش حضرت عباس (ع) از مردم نذری می خواستند و مردم به احترام این ماه و حضرات معصومین (ع) با رغبت کامل با اهدا مبلغی که در نهایت جمع می شد و به مبالغ قابل توجهی می رسید تقدیم آنان می کردند!
۲۰- در روستاهای همجوار ما (روستای آرباطان) معمول نبود، اما شنیده ایم که در اطراف شهرهای اهر و تسوج و مراغه، در ایام رمضان مراسمی به نام «کیسه ابن ملجم» وجود دارد که گفتن آن خالی از لطف نیست. ظاهرا این مراسم در ۲۷ رمضان انجام می گرفت و زن ها با دوختن کیسه ای به این نام، سوزنی را بر می داشتند و با هر بار فرو بردن سوزن به این کیسه، به این ملجم مردای لعنت می فرستادند. ظاهرا در برخی جاها با این کیسه، «کیسه مراد» هم می گفتند. ظاهرا در حوالی جلفا نیز جوانان با چوب و کاه، آدمک ابن ملجم را می ساختند و آن را آتش می زدند.
۲۱- وقتی عید فطر می شد، مردم در آخرین شب رمضان، بیشترشان در مسجدها به خواندن قرآن و نماز و دعا مشغول می شدند و موقع سحر به خانه می آمدند. البته قبل از نماز عید فطر باید با آب یا خرما و غذایی روزه ی خود را شکست و به نماز رفت.
۲۲- شرکت در نماز عید فطر، از زیباترین و مهمترین آیین های ماه مبارک رمضان بوده و هست؛ نمازی که باور مردم بر این بود که باید در این نماز شرکت کرد. نماز در مسجد جامع هر روستا و شهری برگزار می شود و مردم زیباترین و تمیزترین لباس های خود را پوشیده و به نماز می روند. نمازی وحدت بخش که بعد از نماز، مردم به صورت صف کشیده در داخل و بیرون مسجد می ایستند و با دست دادن و تبریک عید فطر گفتن، برخی از کینه و کدورت ها هم از بین می رود.
۲۳- مردم اعتقاد دارند که باید قبل از نماز عید فطر، فطریه ی خود را کنار بگذارند. برخی ها آن را با خود به نماز برده و در آنجا به صندوق هایی می اندازند تا به دست نیازمندان برسد؛ اما برخی دیگر فطریه ی خود را به اشخاصی که خودشان در روستا می شناسند و می دانند نیازمند است می دهند. همچنین مردم اعتقاد دارند که فطریه را باید همان لحظه از خانه بیرون برد و به دست نیازمند رساند و اگر این امر ممکن نبود، لااقل از داخل خانه بیرون برده و در بخشی از حیاط خانه گذاشت تا در اولین فرصت به دست نیازمند رساند.
۲۴- بیشتر مواقع، اولین صبحانه ی بعد از رمضان که همان روز عید فطر است، در خانه ی بزرگتر ها خورده می شود و جوانان با پوشیدن بهترین لباس ها ، برای تبریک عید به بزرگترها سر می زنند.
۲۵- اعتقاد بر این است که شب عید فطر نباید به مهمانی رفت، چون در این صورت، فطریه ی مهمان نیز به گردن صاحب خانه می افتد؛ البته این ها اعتقاد و باور مردم است و ممکن است از نظر شرعی، وجه دیگری داشته باشد.
نتیجه سخن اینکه: رمضان از زیباترین ماه های خداوند است که اعتقاد و مهر و محبت مردم در این ماه بیشتر از ماه های دیگر می شود و کاش این خوب بودن ها و نیک اندیشیدن ها در تمام روزهای سال نیز اتفاق می افتاد؛ اتفاقی که می تواند مبنای بسیار ارزشمندی در جهت کاهش آسیب های اجتماعی باشد. همچنانکه بر اساس آمار و پژوهش های اندیشمندان، ارتکاب جرایم و ناهنجاری های مختلف اجتماعی در این ماه، کاهش چشمگیری پیدا می کند.
« فرهنگ سازی» حلقه ی گمشده ی جامعه است که در سایه سار آن می شود، تمام روزها را مثل ایام ماه مبارک رمضان تصور کرد. ایامی که مردم ما به واسطه ی اعتقاد و باور، در این ماه در نگاه و عمل خویش بسیار حساس تر هستند و باور دارند که باید دست ها و پاها و چشم ها و زبان، نباید افسارگسیخته باشد؛ کاش و کاش که بتوانیم این فرهنگ خوب بودن را در تمام سال نهادینه کنیم.
بیشتر بخوانید:
