سرویس شهروندی تبریز بیدار ،
نمی دانم نیاز به گفتن هست یا نه! چون چشمی برای دیدن مشکلات نیست! گوشی ، شنوای گرفتاری ها نیست! احساسی ، برای حس درد ها نیست!
اما باز هم می گوییم…
باز از پل عابر پیاده بلوار استاد شهریار در پشت چهار راه دانشگاه تبریز (فلکه جانبازان) می گوییم…
از پلی می گویم که شاید بتوانیم پلی از وجدان های بیدار ، به دلهای نالان از بی مسئولیتی ، مسئولان این شهر بزنیم…
از پلی می گویم که روزانه هزاران نفر از آن عبور می کنند. و تعجب و حیران از کار نکردن آسانسور آن، تعجب از نداشتن پله برقی, تعجب از این همه ندیدن ها, تعجب از این همه تبعیض ها مات و مبهوت می مانند.

صاحب تصویر فوق جانباز ۶۵ درصد موسی طالبی شاغل در باجه تعرفه زنی و شارژ کارت ایستگاه اتوبوس بلوار استاد شهریار است که روزانه برای رفت و آمد و صرف غذا چندین بار با مشقت فراوان از این پل عابر پیاده تردد می کند و شاهد عبور و مرور مشقت آور و سخت صدها نفر از عابرین پیاده معلول جسمی و ذهنی و افراد سالخورده و کهنسال و بیماران و مردم عادی و … است.
آیا کسی که جانش را برای وطنش فدا کرده، باید این چنین امکانات شهری را برایش فراهم کنیم؟
آیا کسی که معلول جسمی و حرکتی و ذهنی هست باید از حضور در شهر اجتناب کند چون در شهرسازی ما ، در اجرای پروژه هایمان، این قشر را ندید گرفته ایم؟
حرف های این جانباز شنیدنی است. شاید وجدان در خوابی بیدار شود! اما فکر نکنم چون وجدان در خواب نمی ماند مگر آنکه خودش را به خواب زده باشد.
این جانباز می گوید: دوستان و همشهریان عزیزم، نسبت به هم نوع خود بی تفاوت نباشیم. نسبت به مشکلات و آبادانی و پیشرفت شهر و دیار خود بی مسئولیت نباشیم. نسبت به مدیران و مسئولان شهر و دیار خود ، مطالبه گر باشیم نه …
وی ادامه می دهد:مدیران و مسئولان گرامی؛ نسبت به وظایف محوله بر دوشمان، پاسخگو باشیم. نسبت به وجدانمان ، سربلند باشیم نه سرافکنده!
