برای حاج محمدرضا جلالی؛

وقت گلایه نیست، اما حق او در تبریز ادا نشد

وقت گلایه نیست، اما حق شهید جلالی در تبریز ادا نشد. دنبال مقصر نیستم اما دلم آتش می‌گیرد از اینکه می‌بینم بعد چهار سال از شهادت مظلومانه‌اش، هنوز قدرش مجهول مانده است.

یادداشت وارده تبریز بیدار / احمدرضا بیضایی

دوم مهرماه، سالگرد شهادت او در فاجعه منا در حج سال نود و چهار است. مظلومیت او در دلم سنگین است. این همه شهید داریم، ولی شهادت حاج محمدرضا جلالی جور دیگری آتشم می‌زند. جزو سابقون جبهه مقاومت بود. مداحی توانا و باصفا بود. استاد دانشگاه و صاحب اندیشه و تحلیل بود. بسیار محجوب و با اخلاق بود.

هنوز ظهر عاشورای سال نود و یک را به یاد دارم که در دسته عزاداری هیأت شهدای گمنام در خیابان امام (ره) تبریز غیرتمندانه و با صدای بم مردانه‌اش فریاد می‌زد: «خانم زینب‌ین حرمی ایندی خمپاره‌لر آلتیندا تیتیریر…» (حرم خانم زینب (س‌) الان دارد زیر آتش خمپاره‌ها می‌لرزد) و نابودی وهابیت را از عمق وجود از خدا می‌خواست. و یادم هست که عزاداران با حیرت به او نگاه می‌کردند و انگار که درست نمی‌دانستند که او چه می‌گوید.

آن روزها در تبریز تعداد کسانی که می‌دانستند او بی سر و صدا و در غربت در سوریه‌ می‌جنگد انگشت شمار بود. وقتی پیکر محمودرضای ما برای تشییع آمد تبریز، حاج محمدرضا جلالی مداح مراسم تشییع بود و آن‌ روز، در تبریز، بی‌تعارف فقط او بود که می‌توانست در چنان مراسمی حق مطلب را ادا کند و ادا کرد.

وقت گلایه نیست، اما حق شهید جلالی در تبریز ادا نشد. دنبال مقصر نیستم اما دلم آتش می‌گیرد از اینکه می‌بینم بعد چهار سال از شهادت مظلومانه‌اش، هنوز قدرش مجهول مانده است.


در این لینک می‌توانید درباره این شهید والامقام بخوانید:

http://navideshahed.com/fa/print/398342

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *