سرویس اجتماعی تبریز بیدار / لیلا محمدی
داشت قیمت میوه ها را می پرسید، چشمش که به هندوانه افتاد، متعجب دوباره سوال کرد: آقا هندوانه ۶ تومنه؟!
مغازه پر و خالی می شد، اوستا مدام قیمت ها را اعلام می کرد و شاگرد مغازه با نگاهی به مرد نحیف اندام قد بلند صدایش را صاف کرد و گفت: ده بار قیمت ها را پرسیدی، وقتی نمی خواهی بخری چرا هر روز می آیی می پرسی و می روی.
حرفش کافی بود که سر مرد خم شود و جیبش را سفت بگیرد و از مغازه خارج شود.

چند قدمی از مغازه دور شد، چشمش به پسرک افتاد و در جایش میخکوب شد، فقط یک کلمه گفت: بابا جان هنوز که شب یلدا نشده، این مغازه میوه هایش خراب بود، تا عصر می خریم”
این فقط یک صحنه کوچک از شکستن یک مرد بود.
صحنه ای کوتاه از خرید های شب یلدا و نگاه های شرمگین و چشم های پر انتظار فرزندهایی که شاید هیچ درکی از وضعیت مالی و اقتصادی پدرشان ندارند.
قدم های تند در بازار تبریز و مغازه های پر و خالی از جمعیت و دست های پر، بعد از دیدن چنین صحنه هایی برایم تعجب برانگیز بود.

سراغ مردم میرویم که یکی از همشهریان می گوید: همین مناسبت های کوچک را هم اگر جشن نگیریم رسما هیچ دل خوشی نداریم، فقط برخی مناسبت ها است که کل خانواده ما یکجا جمع می شود ولی رونق قبل را ندارد.
سراغ یکی از خریداران می روم که اظهار می کند: قدیم ها همگی در خانه پدر بزرگ جمع می شدیم و سر سفره هم جا نمی شدیم ولی با وضعیت این روزها سفره ها هم مثل خانواده ها کوچک شده، این نسل دیگر طمع خاله و دایی و عمو و عمه داشتن را نمی چشند.
این مرد میانسال در ادامه می گوید: هیچ چیز شب یلدا ها جز انار و هندوانه، مثل قدیم نیست.
پای حرف مادر پیری می نشینم که با دلی پر می گوید: خانم جان ما فقط سالی دو بار دور هم جمع میشویم عید و شب یلدا. هر چیز که بچه ها دوست داشته باشند میخرم ولی وقتی هم دور هم جمع میشوند همه گوشی به دست یا در حال عکس انداختن هستند و یا با گوشی بازی میکنند. هیچکس نمیداند کدامیک از ما سال دیگر کنار هم هستیم.
فروشنده آجیل در بازار به بی مروتی برخی فروشنده ها اشاره میکند و می گوید: اکثر مردم سراغ اجناس و اقلامی می روند که ارزان باشد، افراد کمی آجیل می خرند آن هم خیلی ناچیز، بیشتر مشتریان نسیه می خواهند که ما هم چون به نان شب احتیاج داریم از برخی ها شرمنده می شویم.

شب یلدا از مناسبت های سنتی کشورمان است ولی به اسم مدرنیته، در قالب سنت گنجانده اند و هزینه های سر سام آوری را به روی دست خانواده ها گذاشته اند.
از قدیم الایام، شب یلدا به رسم دیرینه، دور هم بودند و به خانه بزرگ خانواده می رفتند و درازای شب یلدا را به دور از تشریفات کنار هم خوش بودند ولی بی پولی این روزها، شادی را از مردم گرفته و با سیلی صورت خود را سرخ می کنند.
طبعا برگزاری مراسمات مختلف ابزار و لوازم مخصوص خود را می طلبد وتهیه خوراکی برای مزین کردن این شب یکی از ملزوماتی است که هزینه هایی را به دست خانواده ها گذاشته که تامین این مخارج بر عهده مرد خانواده است.
از قدیم الایام برای رسیدن اعیاد و آیین های سنتی،کل خانواده روزشماری می کردند تا شادی ها تقسیم شود ولی اکنون شاید مدت ها است این ایام به خاطر وضعیت اقتصادی و بی کفایتی برخی مسئولان، دچار نُحوسَت شده.
عوامل مختلفی از جمله مشکلات اقتصادی و معیشتی، بیکاری، حقوق های معوقه و سایر مشکلات اقتصادی ناشی می شود که رنگ و بوی شادی و گرمی شب یلدا زمستانی و سرد و تاریک باشد.
از طرفی دیگر از رونق افتادن جمعیت خانوادگی و زیاد شدن تشریفات و تجملات، سفره مردم را همانند خانواده ها کوچک کرده و ارتباطات خانوادگی به طبع این روند کم و کمتر شده با این وضعیت نسل های دیگر نه طمع داشتن خاله و عمه و عمو را میچیند و نه خبری از آیین های سنتی خواهند داشت.
