روایتی از شهید مدافع حرم تبریزی؛

خجالت شهید بیضایی از نگاه به چهره حاج قاسم

برادر شهید بیضایی روایت می کند: “به محمودرضا گفتم: کاش می‌شد حاج قاسم را از نزدیک ببینیم. گفت: من خجالت می‌کشم وقتی به صورت حاج قاسم نگاه می‌کنم؛ چهره‌اش خیلی خسته است.”

به گزارش تبریز بیدار ،برادر شهید مدافع حرم تبریزی محمودرضا بیضایی روایت می کند: «اسفند سال ۸۸ در تالار وزارت کشور برای سالگرد شهادت شهید باکری مراسم گرفته بودند. محمودرضا زنگ زد و گفت: می‌آیی مراسم؟ گفتم: می‌آیم، چطور؟ گفت: بیا، سخنران مراسم حاج قاسم سلیمانی است. گفتم: حتما می‌آیم.

تا حاج قاسم بیاید، با محمودرضا حرف می‌زدیم؛ ولی حاج قاسم که روی سن رفت، محمودرضا سکوت کرد و دیگر حرف نمی‌زد. من گوشی موبایلم را درآوردم و شروع کردم به ضبط کردن حرف های حاج قاسم. محمودرضا تا آخر، همینطور در سکوت به صحبت ها گوش می‌داد. وقتی حاج قاسم حرفهایش را جمع بندی می‌کرد، محمودرضا یک مرتبه گفت: حاجی خیلی ضیق وقت دارد. این کت و شلواری که تنش هست را می‌بینی؟ شاید اصرار کرده‌‌اند تا این کت و شلوار را بپوشد و الا حاج قاسم همین قدر هم وقت ندارد.

بعد از برنامه، از پله‌های ساختمان وزارت کشور پایین می‌آمدیم که به محمودرضا گفتم: کاش می‌شد حاج قاسم را از نزدیک ببینیم. گفت: من خجالت می‌کشم وقتی به صورت حاج قاسم نگاه می‌کنم؛ چهره‌اش خیلی خسته است.»

«شهید محمودرضا بیضائی» متولد سال ۱۳۶۰ در تبریز است. همان ابتدای بحران سوریه به این کشور رفت و به عنوان رزمنده در منطقه ماند. وی سرانجام پس از سال ها مجاهدت ۲۹ دی ماه سال ۱۳۹۲ به شهادت رسید.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *