به گزارش تبریز بیدار ، تصویر منتشر شده از حجت الاسلام محمد مداح طلبه تبریزی که در گرماگرم جهاد در مبارزه با کرونا، همسر و طفل در بطن همسرش را از دست داده و محجوبانه و غریبانه، دور از چشم دیگران، اشک می ریزد، بار دیگر توجهات را به حماسههای بزرگ انسانی جلب کرد که در زیر پوست فضای تلخ و غمزده شیوع بیماری کرونا در جریان است.
این طلبه جوانمرد و شریف، در حالی که در حال جهاد درمانی و خدمت به بیماران کرونایی در شهر مقدس قم بود، همسر و طفل به دنیا نیامدهی خود را که در آی سی یو بودند، از دست داد و این چنین محجوب و مظلوم در گوشهای به عزاداری نشست تا تاثیری بر روحیهی کادر درمان و بیماران نگذارد.

اینروزها صحنههایی ناب از جوشش عشق و عاطفه و ایمان در کارزار مبارزه با ویروس کرونا دیده می شود که شاید تنها با حال و هوای روزگار دفاع مقدس قابل قیاس باشد.

در چنین فضایی، طلبهها و نیروهای جهادی که بدون داشتن وظیفه یا ماموریتی رسمی، داوطلب خدمت در بخش کرونایی مراکز درمانی می شوند، تجسم همان بسیجیهای داوطلبی هستند که در دشتهای فراخ و بیحفاظ خوزستان در شب عملیات، زیر رگبار جهنمی و دیوانهوار دشمن، به قصد فتح، عاشقانه در میدان به حرکت در می آمدند و شاهد شهادت را عاشقانه در آغوش می گرفتند. این تکرار حماسهی بسیجی «داوطلب»، آن هم در نسلهایی که زیر هجوم سهمگین و بی وقفهی تبلیغات و القائات سیاه ضددینی امپراتوری رسانهای نظام سلطه رشد کرده و به عرصه رسیدهاند، تنها به مدد معجزهی «ایمان» پدید آمده است اما حجتالاسلام محمد مداح، طلبه جهادگر تبریزی مقیم قم که در بیمارستان فرقانی این شهر مشغول خدمت داوطلبانه به بیماران کرونایی بود تبدیل به یک نماد شده است.
مداح که خود در بخش بیماران کرونایی مشغول به خدمت بود، همسر باردارش که در آن بیمارستان بستری شده بود، بر اثر بیماری قلبی و تنفسی به همراه ۲ فرزندش دار فانی را وداع گفت.

او وقتی خبر فوت همسر و فرزندانش را شنید، بدون اینکه دیگران از این موضوع مطلع شوند از بخش خارج شد و در گوشهای از بیمارستان نشست و گریه کرد؛ تصویری که حالا در رسانهها دست به دست میشود و تصویری تراژیک و روضهمانند از مظلومیت و مجاهدت این طلبه و دیگر طلاب جهادی را به نمایش گذاشته است. حجتالاسلام محمد مداح، طلبه جهادگر بیمارستان فرقانی جزئیات آن اتفاق و آن عکسی را که از او منتشر شده، بیان کرده است.

متن صحبتهای وی در این مصاحبه بدین شرح است: بعد از نماز مغرب و عشا بود که دیدم چند بار تلفنم زنگ خورده است، دیدم از بیمارستان بوده، چند بار تماس گرفتم گفتند خودتان بیایید اینجا. رفتم به قسمت آیسییو و به من خبر دادند خانمم به همراه فرزندانمان آسمانی شده و فوت کردهاند. خیلی ناراحت شدم [گریه میکند] چون چند روز بود که بستری بود، نگرانش بودم و با این خبر حسابی ناراحت شدم ولی سعی کردم آرام باشم. یاد فرمایش آیتالله العظمی بهجت افتادم که فرمود وقتی کسی از عزیزان فوت میکند، آیه استرجاع را بخوانید. «انا لله و انا الیه راجعون» خواندم. وضعیت بیمارستان را که میدانید، بیماران کرونایی در آنجا هستند و نهتنها بیماران، بلکه پرستاران و کادر درمانی و رفقای طلاب جهادی نیز هستند. مصیبت سنگینی دیده بودم، دیدم اگر گریه و بیتابی کنم، حال این عزیزان مخصوصا بیماران کرونایی بدتر و خرابتر میشود، چون بعضی از آنها میدانستند خانمم در آیسییو بستری بود. گفتم من الگویم حاج قاسم است که به دل دشمن میزد و از مردم دفاع میکرد که آنها راحت باشند و ناراحت نشوند، اگر من اینجا گریه و زاری کنم، روحیه بیماران و رفقای طلاب و پرستار به هم میریزد. با اینکه داغ دیده بودم سعی کردم با توکل به خدا، خودم را کنترل کنم. گریه نکردم و با حالت عادی رفتم پیش بچهها که بگویم من امشب حالم مساعد نیست و برای شیفت شب نیستم و یک نفر دیگر را جایگزین کنید، چون واقعا رفقای طلاب جهادی خیلی تلاش میکنند و خیلی زحمت میکشند.
گریه هم نکرده بودم که چشمم خیس باشد تا این عزیزان متوجه بشوند، البته احساس کردم بعضی خبردار شدهاند. از همه خداحافظی کردم و گفتم باز هم خدمت میرسم. رفتم یک گوشه خلوت از حیاط که کسی نبود نشستم. یک روضه حضرت زهرا سلاماللهعلیها در گوشی داشتم، برای خودم گذاشتم و آرام گریه کردم، چون با خانمم قرار گذاشته بودیم اسم پسرمان را محسن بگذاریم ولی…[گریه میکند].
یکی از آقایان آن عکس را از من گرفته و منتشر کرده بود. یک نکتهای که مهم است و باید عرض کنم این است که این تلاشها و زحمات طلاب جهادی عزیز خوب اطلاعرسانی نمیشود. واقعا زحمات زیادی برای بیماران میکشند ولی متاسفانه آنطور که باید مردم خبردار نمیشوند.
این یک امتحان بود که برای بنده پیش آمد و از خدا میخواهم به من کمک کند و بنده از همین جا از همه عزیزان و کسانی که از کل کشور به من لطف داشتند و پیام تسلیت دادند تشکر میکنم و امیدوارم روح خانمم و فرزندانمان با اهلبیت علیهمالسلام محشور باشند.
