یادداشت تبریز بیدار : کاوه صدق روحی/ ایام انتصابات که فرامیرسد، نبض روانی جامعه بهدست کُلُنیهای سیاسی میافتد و چشم برهم زدنی، گردوخاک رایزنیها و تائیدها و تخریبها شکل میگیرد. در روزهای ابتدایی اسامی چند گزینه سرخط خبرها را قبضه میکنند، سپس گزینهسازی به روال عادی گروههای کوچک و بزرگ تبدیل میشود.
این وضعیت کافی است تا ذهنِ تصمیمگیران با یک آشفتگی مواجه شده و فرآیند انتخاب با فرسایش و اختلال همراه گردد. زمان که سپری شد، متولیان ناچارند یک گزینه را ولو حداقلی انتصاب نمایند.
لذا تکیه بر اسامی راه تصمیمسازی و نهایتا انتخاب صحیح را مسدود مینماید. دانش سیاسی حکم میکند تا اقناعسازیِ دولتمردان بر مبنای مسائل و زیستبوم دستگاه مربوطه انجام پذیرد؛ آنگاه نشانههایِ “گزینه مطلوب” از دلِ شاخصها و شرایط موجود بیرون خواهد زد.
التهاب بوجود آمده نسبت به گزینههای استانداری آذربایجانشرقی برآمده از فضای حداقلیِ است که اشاره شد. به عبارتی بهتر سوراخ دعا معمولا گم میشود.
و اما بعد؛
آذربایجانشرقی دارای زیستبوم خاصی است. اجماعپذیری در این استان به ندرت حاصل میشود. با چالشهای امنیتی، بینالمللی و اقتصادی روبروست. افق و الگوی حکمرانی برای این استان ترسیم نشده و توفیقات قبلی مبتنی بر ظرفیتهای فردی حاصل شده است.
مدیران سابق معمولا نگاه راهبردی به مسائل نداشتند و در سطح اقدامات تاکتیکی بهسر میبردند؛ از تجربه مدیریت ملی و اجرایی بهرهمند نبودند و شناخت از لایههای اجتماعی آذربایجان برای آنها اولویت دستچندم محسوب میشد. همچنین تقیّد به آمایش سرزمینی، ساماندهی منابع انسانی و نیازهای آتی استان چندان بهچشم نمیخورد.
اگر دولتمردان برای مدیریتهای میانی، گزینههای قدرتمند و توانمندی با طراز مدیریت ارشد انتخاب کنند، بسیاری از مسائل بدون رجوع به دستگاههای بالادستی قابل حل میباشد
پینوشت:
اکنون چه کسی مدنظر ماست؟ ببینید کدامیک روی چندهزار میلیارد میبیند و امانتداری میکند، آیندهنگر و آیندهپژوه است، آذربایجان را حِصن حصین ایران نگه میدارد، خار چشم مفسدین است، “ثروت و تولید” را بهیکدیگر پیوند میزند، نسبت به آذربایجان شناخت کافی و وافی دارد، از قدرت اجماعسازی لشگری و کشوری بهره میبرد و ابتکار عمل را در بحران قفقاز بهدست میگیرد، همان بهتر است..
انتهای پیام/
