سبد کتاب تبریزبیدار؛

«هنر شفاف اندیشیدن» و «هنر خوب زندگی کردن»

آیا تا بحال زمان صرف چیزی کرده‌ای که در آینده احساس کنی ارزشش را نداشته؟ سهام خود را خیلی زود یا خیلی دیر فروخته‌ای؟ موفقیت را نتیجه‌ی کار خود و شکست را نتیجه‌ی تاثیر عوامل بیرونی دانسته‌ای؟ این‌ها نمونه‌هایی‌اند از خطاهایی که همه‌ی ما در تفکر روزمره‌ی خود دچارشان می‌شویم. با شناخت چیستی آن‌ها می‌توانیم از آن‌ها دوری کنیم.

سرویس فرهنگی تبریز بیدار /  انسان گاهی اوقات تصور می کند که راهی که دیگران برای موفقیت طی کرده اند را می‌تواند الگوی خویش قرار داده و طبق آن به موفقیت دست پیدا کند. اما باید دانست شرایط و موقعیت فرد مورد الگو قرار گرفته با شرایط کسی که می‌خواهد وی را مورد الگو قرار دهد یکی نیستند و نمی‌تواند در بسیاری از موارد طبق الگویی که آن فرد موفق آن را مطرح کرده پیش برود.

کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» توصیه می‌کند بهتر است دلایل شکست و عدم موفقیت را بررسی کنید. ناتوانی در شفاف اندیشی که این کتاب از آن به‌عنوان خطای شناختی یاد می‌کند، یک انحراف است که می‌تواند مانعی بزرگ در دستیابی به اهداف و موفقیت شود. 

«رولف دوبلی» نویسنده این کتاب در این اثر اشتباه‌های متداول و موانعی که بر سر راه منطق انسان قرار می‌گیرد را شرح داده است و خواننده را در شفاف اندیشی کمک می‌کند. «رولف دوبلی» ضمن ارائه هفت گام برای یک زندگی بی‌خطا ، کمک می‌کند چشم‌هایتان را باز کرده و با دقت بیشتری به خطاهای شناختی که سال‌هاست در وجودتان رخنه کرده است آگاه شوید.

Image title

عادل فردوسی‌پور مترجم این کتاب در مقدمه بر ترجمه‌ی فارسی این کتاب می‌گوید: «تصور کنید در زمین هیچ خطایی اتفاق نمی‌افتاد. آن وقت واژه‌ای به نام پنالتی، اخطار و اخراج هم ‌معنا نداشت. اشک‌ها و لبخندها محو می‌شدند و زیبایی فوتبال هم ‌رنگ می‌باخت. آدم‌ها شبیه ربات‌های برنامه‌ریزی‌شده بودند که وظیفه‌شان بردن بدون کوچک‌ترین اشتباه بود. حالا تصور کنید که در این جهان پهناور که هزاران زمین فوتبال را در خود جای داده، قرار می‌شد هیچ انسانی دچار خطا و اشتباهی نشود؛ آیا جهان بهتری داشتیم؟ جنگ‌افروزی‌ها به پایان می‌رسید؟ جرم و جنایت از صحنه‌ی روزگار محو می‌شد؟ انسان‌ها با یکدیگر روابط بهتری برقرار می‌کردند؟ پاسخ به این پرسش‌ها و پیش‌بینی جهانی که هرگز تجربه‌اش نکرده‌ایم، کار دشواری است؛ اما آنچه قابل پیش‌بینی است، آن است که هر چه بیشتر خطاهای خود را بشناسیم، رویکرد بهتری به زندگی خود خواهیم داشت. از آنجا که خطاهای بشری در طول حیاتش از الگوهای مشابهی پیروی می‌کنند، امکان شناختن آن‌ها نیز امری ممکن است.»

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«نیکولاس تصمیم گرفت برای کاهش وزن ورزش کند و در بین ورزش‌ها، شنا را انتخاب کرد، چون تمام شناگران بدن‌هایی خوش فرم و عضله‌ای دارند. او بعد از دو هفته تمرین فهمید دچار توهم بدن شناگر شده. شناگران حرفه‌ای به خاطر تمرین‌هایشان، بدن‌هایی زیبا ندارند، بلکه به خاطر اندام مناسب‌شان است که شناگران خوبی می‌شوند. هرگاه ما عوامل انتخاب را با نتایج آن اشتباه می‌گیریم، طعمه «توهم بدن شناگر» می‌شویم. یکی از بهترین دانشگاه‌های دنیا یعنی هاروارد را در نظر بگیرید، آیا به خاطر دانشگاه هاروارد است که افراد تحصیل کرده در این دانشگاه موفق‌اند؟ یا شاید صرفا به خاطر شهرتش افراد موفق را جذب می‌کند؟ نمی‌دانیم. نباید همه چیز را کاملا پذیرفت. برخی تحقیقات نشان دادند که افرادی که در مورد مثبت‌نگری کتاب می‌نویسند، به ذات افراد خوشحالی هستند و تلاش برای خوشحالی مثل تلاش برای افزایش قد است. در نتیجه هر وقت ترغیب شدی تا کاری را با تمام توان انجام دهی، حواست را جمع کن؛ ممکن است در دام توهم بدن شناگر بیفتی قبل از اینکه تصمیم بگیری کاری را شروع کنی، به آینه نگاه کن و درباره چیزی که می‌بینی با خودت صادق باش.»

نویسنده در این کتاب، خطاهای رایج ذهن انسان را در ۹۹ فصل توضیح داده است که برای درک بیشتر آن‌ها از داستان‌هایی واقعی استفاده کرده است. برخی از این فصل‌ها عبارت‌اند از:

 • چرا باید به قبرستان‌ها سری بزنی؟

 • آیا دانشگاه هاروارد شما را باهوش‌تر جلوه می‌دهد؟

 • چرا ابرها را به شکل‌های مختلف می‌بینی؟

 • اگر پنجاه میلیون نفر چیز احمقانه‌ای بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است

 • چرا باید گذشته را فراموش کنی؟

 • نوشیدنی مجانی را قبول نکن

 • مراقب موارد استثنا باش

 • جگرگوشه‌های خودت را بکش

 • تسلیم مرجعیت نشو

 • دوستان سوپر مدل خود را در خانه رها کن

Image title

کتاب «هنر خوب زیستن» نیز از دیگر کتب رولف دوبلی است که در آن با پنجاه و دو میان‌بر ذهنی آشنا می‌‏شوید تا با کمک آن‏‌ها تصمیمات بهتر و هوشمندانه‌‏تری بگیرید. شناخت این ابزارها شاید نتواند یک زندگی خوب را برای‏تان تضمین کند؛ اما مسیرتان را برای رسیدن به آن هموارتر می‏‌کند.

عادل فردوسی پور مترجم این کتاب در بخشی از مقدمه ترجمه این کتاب میگوید: «هنر خوب زندگی‌کردن مجموعه‌ای از روش‌های عملی و کاربردی است که به تاکید نویسنده حاصل سال‌ها تحقیق و گردآوری مطالب گوناگون در حوزه‌ی روان‌شناسی، فلسفه، علوم اقتصاد، ریاضی و تجارت است… در این کتاب با جعبه‌ای شگفت‌انگیز از ابزارهای ذهنی آشنا می‌شوید. با بهره‌گیری از این ابزارهای هوشمند، بسیاری از انگاره‌های ذهنی شما دگرگون می‌شود. اگرچه آشنایی با این جعبه ابزار به‌تنهایی تجربه‌ی یک زندگی خوب را تضمین نمی‌دهد، دست‌کم کمک می‌کند تا در زندگی عملکرد بهتری داشته باشیم.»

در بخشی از کتاب هنر خوب زیستن می‌خوانیم:

«هر هفته، پانزده دقیقه از وقت خود را صرف تمرکز بر روی خطرات فاجعه‌بار احتمالی کنید که ممکن است در زندگی‌تان پیش بیاید. سپس همه‌چیز را فراموش کنید و در بقیۀ هفته، خوش‌حال باشید و به چیزی فکر نکنید. به آن کاری که در آن پانزده دقیقه انجام می‌دهید، در اصطلاح پیش‌مرگ می‌گویند. برای مثال تصور کنید که ازدواجتان به وضعیت بحرانی رسیده، ورشکسته شده‌اید و حتی یک سکتۀ قلبی هم کرده‌اید. حال باید برگردید به تحلیل فرآیندی بپردازید که باعث بروز چنین فجایع (خیالی) شده‌است. باید دقیقاً عاملان اصلی را پیدا کنید. در گام نهایی باید این مشکلات را شناسایی کنید. به این ترتیب بدترین حالت فجایع دیگر هیچ‌وقت در زندگی شما رخ نمی‌دهند.»

برخی از عنوان‌های این ۵۲ میان‌بر عبارتند از:

 • حسابداری ذهنی / چطور باخت را به بُرد تبدیل کنیم؟

 • ضدبهره‌وری / چرا صرفه‌جویی کنندگان در زمان، اغلب هدردهندگان زمان هستند؟

 • توهم خوداندیشی / احساسات را جدی بگیرید، به‌جز مال خودتان را

 • فریبِ تمرکز / چرا شما در کاراییب شادتر نمی‌بودید؟

 • راز ایستادگی / چرا کسل‌کننده‌ها از ماجراجوها موفق‌ترند؟

 • معنای کوچک‌تر زندگی / به کدام هدف‌ها می‌توانید برسید و به کدام‌ها نمی‌توانید

 • داستان‌های زندگی دروغ‌اند / چرا ما با تصویری دروغین از دنیا گذران می‌کنیم

 • پیش‌گیری / پیش از آن که مجبور به حل مشکلات شوید، از آن‌ها دوری کنید

 • دام تعصب / چرا صاحبان ایدئولوژی همه‌چیز را بیش از حد ساده می‌کنند؟

 • مغالطه «جهان عادل» / چرا زندگی ما مثل داستان‌های جنایی کلاسیک نیست

 • مسابقه تسلیحاتی / چرا باید از میدان نبرد دوری کنید

 • قانون استرجن / چطور حس‌گر چرندیاتتان را تنظیم کنید

 • موفقیت درونی / چرا ورودی شما از خروجی‌تان مهم‌تر است

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *