سرویس فرهنگی تبریزبیدار: غلامرضا سیفی/ دیدارهای هفتگی منظم فرمانده سپاه عاشورا با خانواده معظم شهدا این بار بجای روز یکشنبه، روز چهارشنبه برگزار شد.
مقصدِ دیدار، در غربی ترین نقطه تبریز و در یکی از محلات قدیمی این شهر یعنی «شنب غازان» قرار دارد. کمی با تاخیر خود را به منزل شهیدان نیکی غازانی می رسانم. مادر شهیدان حسن و باقر نیکی، پیر و فرتوت با صدایی نحیف به حضار خوشامد می گوید.
شهید باقر نیکی غازانی سال ۴۶ در همان محله به دنیا آمده و در سال ۶۳ در جزایر مجنون به شهادت رسیده است و برادرش حسن نیز در سال ۴۸ متولد شده و در سال ۶۶ در ماووت کردستان تلودی دیگر یافته است.
سردار عباسقلیزاده از مادر و خواهر شهدا می خواهد، کمی از حسن و باقر برایمان بگویند. مادر با همان صدای ضعیف می گوید: این ها را خداوند خودش به ما عطا کرده بود و خودش نیز صاحبشان شد. فرزندانم از اول اهل مسجد و عبادت و مجاهدت بودند. می گفتند هر وقت با ما کاری داشتی مسجد دنبالمان بگرد.

خواهر شهیدان حسن و باقر نیز به فعالیت های اجتماعی مادرشان اشاره می کند و می گوید: مادرمان در پشتیبانی جنگ پیشقدم بود. سالها به عنوان فرمانده پایگاه خواهران در محله نقش موثری ایفا کرد.
خواهر شهیدان نیکی گریزی نیز به پدر خانواده می زند و می گوید: پدر نیز امورات مسجد را عهده دار بود. همه ما را به نماز جمعه می برد. می گفت: قبل از اتمام نماز جمعه نباید سفره ای در خانه پهن شود.
در میان رد و بدل شدن کلمات میان میزبانان و میهمانان، تابلویی روی دیوار توجهم را جلب می کند. عکس ۷ شهید روی تابلو نقش بسته است. از برادر شهیدان نیکی می پرسم ماجرای این عکس ها چیست؟! در پاسخم می گوید: خانواده ما، اعم از برادران و پسر عمو و پسر دایی و پسر عمه ۷ شهید تقدیم انقلاب کرده ایم.

فرمانده سپاه عاشورا به همین تابلو اشاره می کند و می گوید: این خانواده، خانواده جهاد و شهادت است. این خانه هم خانه شهداست. خوشا بحال ساکنان این خانه. ما آمده ایم برای توشه راهمان از این خانه تبرک برداریم. ما از خانواده شهدا روحیه می گیریم. انگیزه پیدا می کنیم. همه ما بدون تعارف مدیون خانواده شهدا هستیم.

این دیدار یک ساعته در نهایت صمیمیت و سادگی برگزار شد. هنگام خروج از خانه شهیدان نیکی غازانی، امید و آرامش اندوخته من از این دیدار بود.

انتهای پیام/
