گروه سیاسی تبریز بیدار؛ سال ۲۰۱۱ زمانی که فتنه سوریه کلید خورد و تجمعات خیابانی در این کشور آغاز شد برخی در داخل کشور این فتنه را به سان فتنه ۸۸ توهم خواندند و از کسانی که اردوکشی خیابانی می کردند اعلام حمایت می کردند.
با فروکش کردن غبار فتنه و روشن شدن ماجرا بر همگان، جریان تهمت و کنایه به حامیان بشار اسد و حاکمیت سوریه نیز تیغ تند و تیزش را در غلاف فرو کرد و کم کم حامیان حکومت سوریه در کشور به عنوان مدافعان حرم شناخته شدند.
کار به جایی رسید که فاجعه آفرینی داعشی ها در سوریه قاطبه مردم ایران را مجاب کرد که برای نابودی مخالفان سوریه دعا کنند و آرزوی آرامش مردم سوریه را داشته باشند.
در ابتدای درگیری ها زمانی که اخبار حمایت های نظامی و مستشاری ایران به گوش مردم ایران می رسید جریانی در داخل کشور ضرب المثل ( چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است ) را در گوش مردم زمزمه می کرد اما به تدریج همه مردم درک کردند که اگر سپاه پاسداران در سوریه و غزه و لبنان نجنگد باید در مرزهای کشور خودمان به دفاع از مردم بپردازد که با این روند قاسم سلیمانی ها به قهرمانان ملی ایران تبدیل شدند و کمیپین هایی چون «من هم قاسم سلیمانی هستم» در شبکه های اجتماعی در میان جوانان کشورمان گسترش یافت.
بر کسی پوشیده نیست کسانی که در راه دفاع از مظلوم و مبارزه با ظالم کشته شوند شهید هستند و در راه خدا که همان دفاع از مظلوم باشد جان خود را فدا کرده اند. مردم کشورمان از آغاز درگیری ها در سوریه جوانان زیادی از فرزندان خود را در راه دفاع از مظلوم فدا کرده اند.
مدتهاست که خبر شهادت رزمنده های ایرانی به یک خبر متعارف در کشور تبدیل شده است. چندی پیش نیز خبر شهادت یکی دیگر از سرداران سپاه پاسداران در سوریه منتشر شد. شهادت سردار حسین همدانی از یادگاران و ایثارگران دفاع مقدس بار دیگر داغ مردم رنج دیده اما با صلابت ایران را تازه کرد و سراسر کشور در سوگ از دست دادن این سردار سپاه اسلام فرو رفت.
اما در کمال تعجب و حیرت روزنامه ای در داخل کشور تیتر شهادت سردار همدانی این گونه منتشر کرد : سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد!
گویا برای مسئولان این روزنامه که گرایشات اصلاح طلبانه دارند شهادت مفهومی ندارد و جان دادن برایشان چه در راه اسلام باشد و چه در مسیر کفر فرقی نمی کند. ظاهرا برای کسانی که هنوز کینه ۸۸ در خونشان جریان دارد برای مرتفع ساختن آتش نفرتشان مرزهای دین و مذهب را در نوردیده اند و هیچ حد و مرزی برای رسیدن به مقصودشان قائل نیستند. این جریان همچنان آماده است به محض آنکه فرصتی به دست آید برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود تمام مفاهیم دینی را به زیر پا گذاشته و با رقیبان سیاسی خود تصویه حساب نماید.
مسئولان این روزنامه اصلاح طلب باید به این پرسش پاسخ دهند که اگر قرار بود خبر مرگ یک داعشی را تیتر اول خود کنند چگونه تیتر می زدند؟ آیا تیتر خبر سردار همدانی با خبر هلاکت یک تروریست در روزنامه آنها تفاوتی خواهد داشت؟کاش این تیتر تنها یک اشتباه چاپی بود و کاش می شد این تیتر را به حساب یک خطای سهوی گذاشت اما داخل متن این مطلب از سردار همدانی به عنوان ( مسئول یگان شبه نظامیان بسیجی ) یاد شده است. ادبیات این روزنامه مشخص می کند که این تیتر نه یک اشتباه سهوی بلکه ناشی از یک تفکر متنفر از جریان ارزشی و انقلابی بسیج و سپاه است.
ظاهرا با گذشت قریب به ۴ دهه از انقلاب اسلامی هنوز نسیم اسلام گرایی بر وجود برخی رسانه های داخل نوزیده است و همچنان باید تحمل کرد کسانی را که تمام هستی شان مقاصد سیاسی شان است و هیچ ارزشی برایشان بالاتر از به قدرت رسیدن و به دست آوردن میز و ریاست نیست.
