به گزارش تبریز بیدار، محمد کهنمویی شاعر جوان تبریزی به مناسبت ۹ دی شعر زیبایی سروده است که به حضور بینندگان عزیز تقدیم می گردد.
صفین و جمل تحفه ی جهل است برادر
لغزیدن دل ساده و سهل است برادر
دردی که بود درد دورویی و نفاق است
هرجا که نفاق است نه وحدت نه وفاق است
در مجمع مان گاه شود رخنه نمایند
تا وقت مشخص برسد فتنه نمایند
بر صورتشان ریش و به سر گاه عمامه
نزدیک بگردند به هر رنگ وبهانه
هر طیف که هستی به همان طیف درآیند
آن سان بنمایند که گه دل بربایند
بیگانه و غیرند ولی یار ببینیم
هر روز به یک مجلس و ماوا بنشینیم
شاید ز همان اول ره یار شفیقند
شاید چو برادر بنمایند و رفیقند
اما چو زمان بگذرد و موعدش آید
از شخصیت اصلی خود رخ بگشاید
فرقی نبود طلحه بود عایشه یا غیر
فرقی نبود جزو خواصند ویا خیر
فرقی نبود پیرهن خونی عثمان
یا بر روی نیزه بنشانند چو قران
باشد که به پیشانی شان پینه نشسته
باشد که سری هم به جهادی بشکسته
در فتنه هوا تیره بُود غرق غبار است
معلوم نباشد که عدو بوده که یار است
از خاصیت فتنه که … غربال مهم است
با سابقه ننگر به کسی… حال مهم است
جا پای ولی گر بگذاری تو رهیدی
از معرکه ی فتنه تو نافت ببریدی
محمد کهنمویی
