به گزارش تبریزبیدار، شهرام دبیری فردیست که کمتر کسی در این شهر پیدا می شود تا او را نشناسد. او حرف های ناگفته بسیاری از تحصیلات و ورزش و شورا را در سینه دارد و ما نیز تصمیم به انجام گفتگویی صریح و صمیمی با این فرد گرفتیم. اتاق جدید وی در بیمارستان بین المللی تبریز مکانی بود که این گفتگو انجام گرفت. آنچه در زیر می خوانید مشروح گفتگوی تبریزبیدار با شهرام دبیری است.
آقای دکتر سلام عرض میکنیم خدمت شما و تشکر از بابت اینکه دعوت تبریز بیدار را قبول کردید. قبل از ورود به مباحث تخصصی شورا و شهر بهتر است مصاحبه را از رشته و حرفه تخصصی شما آغاز کنیم. آنگونه که خواندهایم شما ۵ سال پس از حادثه اتمی چرنوبیل به شوروی سابق رفتید و ادامه تحصیل دادید؟
بنده هم خدمت شما عرض سلام و ادب دارم و امیدوارم گفتگوی خوبی را شاهد باشیم. البته من دوره تخصصی و تکمیلی را در ژاپن سپری کردم و پس از بازگشت به کشور و عضویت بهعنوان هیئتعلمی دانشگاه، از سوی سازمان بینالمللی انرژی اتمی در سال ۱۹۹۰ به مسکو اعزام شدیم که در آن دوره پزشکان جوانی از سراسر دنیا برای شرکت در دوره پزشکی هستهای و حفاظت از اشعه به آنجا آمده بودند.
البته از شهرهای کیف و لنینگراد نیز بازدیدی داشتیم و در امتحان پایانی دوره من مقام اول را در بین همه شرکتکنندگان کسب کردم. از بازماندگان نیروگاه چرنوبیل و آسیب دیدگان آن نیز بازدیدی داشتیم که آن حادثه درسی برای کشورهای دیگر برای توجه بیشتر به اقدامات ایمنی بود.

چه شد که وارد مسائل شهری و شورای شهر شدید؟
من شخصاً علاقهای به فعالیتهای سیاسی ندارم و مرحوم پدرم نیز مرا به این کار توصیه کرده بود و سعی خودم نیز بر این بوده که به مسائل سیاسی ورود پیدا نکنم. اما فعالیتهای اجتماعی، ورزشی، فرهنگی و علمی را انجام دادم و بهعنوان اولین متخصص پزشکی هستهای در شمال غرب، بخش پزشکی هستهای را در دانشگاه و دانشگاه بینالمللی تبریز و در کنار آن باشگاه ورزشی را تأسیس کردم.
من در خصوص فعالیت برای شورای شهر ذهنیت و برنامهریزی نداشتم. اصرار برخی دوستان در شهرداری و سازمانها برای حضور من در انتخابات شورا علیرغم عدم تمایل منجر به این شد که به عضویت در شورای شهر انتخاب شوم.
پسازاین اصرارها و مشورت به این نتیجه رسیدم که پس از یکسری فعالیتهای خصوصی، فعالیتهایی را نیز درزمینه شورا و شهرداری انجام دهم و به این دلیل شرکت کردم حتی جالب است بدانید که همسر من نیز نمیدانست من در انتخابات شورای شهر شرکت کردهام و پس از چند روز همسرم به من گفت که من خبر حضور تو را از همسایهها شنیدم، چرا به من نگفتهای؟!
پس از شرکت نیز استقبال خوبی از این ثبتنام شد و به دلیل فعالیتهای ورزشی و اجتماعی شهروندان عزیز تبریز شناخت خوبی از من داشتند و رأی خوبی به من دادند و درنهایت بهعنوان عضو شورای شهر تبریز در دور سوم و دور چهارم انتخاب شدم.

برخی اقدامات در شورای دوم شهر تبریز همچون پرتاب قندان برای برند شهر تبریز شرمآور بود، از شورای جنجالی دوم به شورای نسبتاً آرام سوم میرسیم و شورای چهارم نیز ازنظر مردم به ۲ قطب اقلیت و اکثریت تقسیم شد. نظرتان درباره این ۳ شورا چیست؟
بهطورکلی شوراها روند تکاملی و نهادینه شدن را سپری کردهاند. شورای اول تازه تشکیل یافته بود و به وظایفش آشنایی نداشت. در شورای دوم یک سری اختلافنظر وجود داشت که درنهایت تغییر چندباره شهردار را شاهد بودیم و علیرغم اقدامات مثبت در آن زمان، شاهد کارنامه چندان خوبی نبودیم. در شورای سوم که آمدیم بنای ما تعامل بود و بین اعضای شورا و شهردار ارتباط صمیمی و خوبی را شاهد بودیم و تعامل با مجموعه شهرداری در سطح بالایی قرار داشت. همچنین علیرغم اختلافنظر شهردار وقت با آقای اشرف نیا، معاون عمرانی استاندار وقت، تعامل خوبی را با مجموعه مدیرت استانی داشتیم.
شورای چهارم نیز نسبتاً خوب بود و علیرغم گمانهزنیها برای درگیری شدید بین اعضا به دلیل افزایش تعداد اعضا، دعوا و درگیری خاصی را شاهد نبودیم. اما به دلیل ۲ دستگی و تشکیل ۲ قطبی بین اعضا نتوانستیم از پتانسیلهای موجود استفاده بهینه کنیم.
خوشبختانه در سال سوم به تفاهمی رسیدیم و باعث شده هماکنون در مقایسه با ۲ سال پیش اقدامات کارشناسی خوبی انجام دهیم هرچند در آن ۲ سال نیز بهندرت شاهد رأی جناحی بودیم و اکثر تصمیمات بر اساس کار کارشناسی بود. سال سوم به نظر میرسد بهتر از ۲ سال پیشین بتوانیم اقدامات بلندی را در توسعه شهری شاهد باشیم و اکنون رضایتمندی بیشتری از مردم نسبت به گذشته را شاهد هستیم.
آقای دکتر، مسئلهای که در انتخابات شهریورماه امسال باعث برخی گمانهزنی جناحی و پشت پرده شد؛ این بود که افزایش تعداد کمیسیونهای شورای شهر تبریز معلول تعامل و سهم دادن (لفظی که برخی در انتقاد از شما استفاده میکنند) شما به گروه اقلیت است که نیمی از کمیسیونهای شورا را به این گروه دادهاید. این مسئله را قبول دارید؟
خبر قبول ندارم زیرا ما از ابتدای آغاز شورای چهارم، این شورا را با ۱۰ کمیسیون آغاز کردیم. ۲ کمیسیون نسبتاً غیرفعال بودند و درنهایت نیز تعدادی از اعضا به دلیل زیاد بودن تعداد کمیسیونها به این مسئله اعتراض کردند و پس از نامهنگاری دوجانبه با فرمانداری، تعداد کمیسیونها را به ۵ عدد کاهش دادیم.
زیاد بودن تعداد کمیسیونها امر مثبتی است که باعث کار کارشناسی می شود. اکنون گروهبندی در شورای شهر موردتوجه نیست و هرگونه تفاهم با گروه سابق موسوم به اقلیت با تفاهم پیش رفت و در انتخابات شهریورماه نیز دیدید که همه آرا حدوداً ۱۸رأی بود. زیرا ما توافق و مشارکت کردیم و بر اساس توافق عادلانه تقسیم شد.
حالا که این تقسیم به عدهای نرسیده اشکال میکنند و اگر به آنان نیز میرسید تائید کرده و آن را کار مثبتی ارزیابی میکردند. همانگونه که عضوی از شورا از شهرداری تمجید و تعریف میکند و یک هفته بعد با ۱۸۰ درجه تغییر به انتقاد از شهرداری میپردازد و سخن قبلی خود را نقض می نماید. زیرا خواستهای از طرف آنان شده و انجام نگرفته و این واکنش به دنبال آن میآید و این حرکت صحیحی نیست.
اصلاً موضوع “سهم” در این مسئله در میان نیست، ما توافق و وحدت کردیم تا جلوی سهم خواهی را بگیریم و در رأی نیز آن را نشان دادیم.با بیش از ۱۸ رأی کمیسیونها و هیئترئیسه را تعیین کردیم و باید این مسئله را تقویت کرده و به دنبال سهم خواهی نباشیم.

آقای دکتر شما در شهریور سال ۹۲، از ابتدا به فکر شهردار جدیدی بودید یا مایل بودید شهردار وقت همچنان بهکار خود ادامه دهد؟ یادم میآید شما رأیگیری کردید برای ادامه حضور آقای نوین.
آن زمان که ما درصدد تعیین سرپرست بودیم و در آن مقطع زمانی که بر اساس قانون شهردار وقت نمیتوانست حکم سرپرستی را داشته باشد، نام چند تن ازجمله آقای نوین مطرح بود و وی نگفته بود که من میخواهم بمانم یا نه.
ما رأیگیری کردیم و آقای نوین برای تصدی پست سرپرستی رأی نیاورد و پسازآن برخی اعتراض کردند که شما چرا بداخلاقی کرده و رأیگیری کردید.
۲ روایت از انتخاب آقای نجفی به سمت شهردار وجود دارد که در اولین آنها شما با آقای شهین باهر و آقای بابایی برای مذاکره در خصوص شهردار شدن نجفی به منطقه آزاد ارس سفر میکنید، همچنین در روایت دوم شما در آخرین مراحل رأیگیری برای انتخاب شهردار با رقیب آقای نجفی یعنی آقای هوشیار (شهردار فعلی منطقه ۵)، تماس گرفته و میگویید جلسه رأیگیری فردا به هفته بعد موکول شده و فردای آن روز صادق نجفی به سمت شهرداری انتخاب میشود. آیا این دو روایت را تائید میکنید؟
همه اینها توهم بوده و اینگونه چیزی مطرح نبوده است. پسازاین انتخاب سرپرست، برای انتخاب شهردار ما به دنبال گزینههای توانمند و با ارتباط ملی همچون آقای محسن هاشمی رفتیم که خود وی نیز تمایل داشت اما به دلیل مخالفت آقای هاشمی رفسنجانی و عدم تمایل برخی اعضای شورا این اتفاق روی نداد. پس از وی آقای نجفی مطرح شد و ما نه به جلفا رفتیم و نه چیز دیگر. ما یکبار آقای نجفی را در دفتر منطقه آزاد ارس ملاقات کردیم و ۲ بار نیز با آقای قلی زاده دیدار نمودیم و با آقای هوشیار دیداری نداشتم.
پس از مطرحشدن نامها چیز رمزی و محرمانهای نبود که بگوییم آقای فلانی شما نیا، آقای هوشیار در آن جلسه حضور نیافت و رقابت بین آقای نجفی، رنجبر و قلی زاده شکل گرفت. نمیدانم این ماجراهایی که شما گفتید ساخته ذهن کیست؟ و این روال موجود بود.
برخی از اعضای شورا از کارپرداز بودن برخی مدیران شهرداری برای برخی دیگر از اعضای شورای شهر سخن میگویند. دایره تأثیر این اعضای شورا بر مدیران شهرداری تا چه اندازه است؟
بله تأثیر وجود دارد و نمیتوان منکر آن شد اما تأثیر در جهت نقش مشورتی با آقای شهرداری است. آقای نجفی در ابتدای کار خود با مدیران شهرداری آشنایی نداشت و از اعضای شورا مشورت گرفت. خب انتصاب برخی از این مدیران نزدیک به برخی از اعضا این گمانهزنی را برای برخی از افراد تقویت میکند که مدیران شهرداری کارپرداز اعضای شورای شهر هستند.
اینچنین چیزی وجود ندارد و هیچیک از مدیران شهرداری کارپرداز هیچیک از اعضای شورا نیستند اما شاید با برخی ارتباط و هماهنگی زیادی داشته باشند.
یکی از دلایلی که برای شهردار شدن آقای نجفی مطرح میشود، توانایی وی در تجارت و جذب سرمایهگذاری است. اما در ۲ سال اخیر از شهردار شدن وی چندان نمودی از این توانایی مطرحشده دیده نمیشود
ارزیابی ما این بود که آقای نجفی به دلیل حضور در سازمان بازرگانی و منطقه آزاد ارس مغز اقتصادی خوبی دارد و میتواند کار خوبی انجام دهد که انجام داده و درزمینه درآمدزایی گامهای مثبتی برداشته است. ما در بحث سرمایهگذاری فعال هستیم ولی آقای شهردار ترجیح میدهد در این بحث چراغ خاموش حرکت کند زیرا نگران طرح موضوع سرمایهگذاری در متن جامعه می باشد و از نظر وی ممکن است به سرانجامی همچون زیر سؤال بردن و برداشتهای منفی منتهی شود.
به همین دلیل حرکتهایی همچون برگزاری همایش را انجام نمیدهد و اقدامات مثبت و ارزندهای برداشتهشده که در گزارش به ما مطرحشده است که چندهزار میلیارد قرارداد بستهشده و من این را منفی نمیبینم.
یکی از دلایل تسریع پروژههای اقتصادی همین تفکر جذب سرمایهگذار از سوی شهردار است که اینیک کار مدیریتی است.

اما پیرامون مسئله تسریع پروژهها نیز حرف و حدیثهای فراوانی وجود دارد، ازجمله بحث جابجایی پروژهها که در آنها مثلاً از ۶ میلیارداختصاصیافته به ۳ پروژه عمرانی، همه آن ۶ میلیارد به یک پروژه اختصاصیافته و در سریعترین زمان بهپایان میرسد.
خیر اشتباه است. افرادی که این مسئله را مطرح میکنند از ۲ حالت خارج نیست؛ یا اطلاعات کافی ندارند و یا مغرضانه عمل میکنند. مثلاً در برخی پروژهها مشخص میکنیم که بایستی با ۴ میلیارد به اتمام برسد ولی درنهایت با ۱۰ میلیارد تمام میشود.
ما به شهرداری اجازه دادهایم تا سقف ۲ هزار میلیارد در طول ۲ سال وام دریافت کند و با آن پروژههای نیمهتمام مصوب بودجه را به اتمام برساند. در این مسئله ما به آن ۴ میلیارد اجازه وام ۶ میلیاردی را میدهیم تا پروژه به اتمام برسد و برای سال آینده نماند. این جابجایی نیست و بر اساس مصوبه قانونی ما بوده که از مجوز استفاده کند و کار بسیار خوبی نیز انجام داده است.
این پروژهای که قرار بوده در عرض ۲ سال به سرانجام برسد ممکن است با تعویق به سالهای بعد، میزان آن افزایش یابد و به همین دلیل این مصوبهها را تعدیل کرده است که آن نیز با مصوبه شورای شهر بوده است.
این صحیح است که ۷۵ درصد پروژههای مشارکتی شهرداری مجوز شورای شهر را ندارد؟
خیر ما برای سرمایهگذاری شیوهنامهای در شورای شهر تهیه کردیم و در آن شیوهنامه بهصورت قانونی مصوب کردیم اگر مبلغ پروژه بالا باشد باید در صحن شورای شهر نیز تائید شود.
شاید یکی دو تا پروژه نیز باشد که تاکنون به صحن نیامدهاند ولی اینگونه نیست که ادعا کنیم همه پروژهها به صحن شورا نیامده است و ما بر اساس این مصوبه شهرداری را به این کار مجاب کردهایم.
آقای دکتر بهعنوان یک سؤال حاشیهای؛ چرا خانم خاماچی بهعنوان عضو جوان و تازهوارد شورای شهر تبریز به سمت کمیسیون مهم برنامهوبودجه انتخاب شد؟
چند نفر بهعنوان ریاست کمیسیون برنامهوبودجه مطرح بود که برخی از این مذاکرات بدین جا منتهی شد که میتوانیم از پتانسیل جوانان نیز برای مدیریت کمیسیونها استفاده کنیم.
تعدادی از اعضای شورا نیز پیشنهاد کردند خانم خاماچی همچون خانم حضرتی خود را بهعنوان رئیس کمیسیون اثبات کنند و درنهایت نیز این اقدام انجام شد و انصافاً نیز در آن مقطع زمانی علیرغم نداشتن تجربه قبلی ریاست، بامطالعه و اختصاص وقت به این سمت عملکرد قابل قبولی از خود به نمایش گذاشت.
در زمان ریاست وی من عملکرد منفی ندیدم و در مدت ریاستش اقدامات عقبمانده از دورههای قبلی را بهروز کرده و سروسامان داد. من ایرادی در این انتصاب ندیده و نمیبینم و بههرحال نظر اعضای کمیسیون بر انتخاب وی بود.

غیبت بیشازحد برخی اعضای شورای شهر در جلسه کمیسیونها چطور، آیا این مسئله موجب سلب عضویت آنان از شورای شهر نمیشود؟ حتی این انتقاد نیز نسبت به شما مطرح میشود که غیبت این اعضا را به فرمانداری گزارش نمیکردید.
خیر ما گزارش نمیدادیم که حضور دارند، ولی اگر اعضای شورا ۶ جلسه پشت سرهم و ۱۲ جلسه بهصورت رندمی و غیرموجه غیبت داشته باشند صلاحیت نمایندگی شورا از آنان سلب میشود و این اتفاق علیرغم وجود غیبت بین آنان رخ نداد.
مثلاً یک عضو شورا از ابتدا اعلام میکرد که من نمیتوانم به فلان کمیسیون بروم مثل خانم خاماچی که به دلیل مشکلات درسی نمیتوانست به کمیسیون فرهنگی برود و ما رأیگیری کردیم که عضویت وی ازآنجا سلب شود که اعضا رأی نداده و ما غیبت وی را موجه اعلام کردیم.
این ها برخی مسائل است که در داخل شورا رخ میدهد و تا زمانی که اعضای شورا اقدامی انجام ندهند که مانع اداره جلسه و بروز مشکلاتی باشد، سعی میکنیم تعامل نماییم و اگر ببینیم کسی عمداً درصدد ایجاد تنش در جلسه شورا است آن را به فرمانداری گزارش میکنیم.
در مورد برج بلور چطور؟ چرا به یکباره آنجا به محلی داغ برای بحثهای اعضای شورا تبدیل شد؟
ببینید محل مهم نیست، مصاحبه ما ممکن بود در دفتر شورا و یا کافیشاپ انجام شود اما آنچه مهم است محتوای بحث و گفتگوی ما است. بیاییم بگوییم که در فلان جا چه اتفاقی میافتد. مثلاً یکی از اعضای شورا میگفت چرا برخی مدیران شهرداری به بیمارستان و یا مطب فلانی میروند، ما تا زمانی که کار خلاف و غیرقانونی و غیراخلاقی را انجام نداده باشیم مکان تفاوتی نمیکند.
برج بلور نیز مکانی بود که تعدادی از مشاورین با حضور برخی از اعضای شورا مباحث کارشناسی را مطرح میکردند، شاید مثلاً بالای ۹۰ درصد اقدامات مثبتی انجام میشد و چند اقدام انگشتشماری اشتباهی انجام میشد. ما با نیت خوب در آنجا مشاورین مرکز پژوهشها را مستقر کردیم که بحثهای مثبت کارشناسی انجام شد و اگر احیاناً اقدام خلاق و نادرستی انجام شد بر عهده کسی بود که آن را انجام داد.
اگر اقدام اشتباهی در آنجا رخ نداد ما نمیتوانیم که کل اتاق و دفتر را زیر سؤال ببریم. هرکس مستنداتی در این زمینه دارد بهتر است ارائه دهد. اگر خلافی نیز آنجا انجام شود که من اطلاع ندارم، باید خود فرد متخلف پاسخگو باشد و اینگونه نبوده که اقدام غیرقانونی با برنامهریزی انجامشده باشد.
عدهای میخواهند از این موضوع سو استفاده کنند، اگر خلاقی رخ داد بیایند باهم با آن مقابله کنیم، هرچند که ما آن دفتر را بالکل جمع کرده و حکم مشاوره را لغو نمودیم و موضوعیتی برای بحث پیرامون آن وجود ندارد.
اخیراً در برخی مصاحبهها اینگونه مطرحشده که رأی شما مخدوش بوده و از راه صحیح بهدست نیامده است، دراینباره چه نظری دارید؟
این فرد که دراینباره مصاحبه کرده بود با من تماس گرفته و گفت من چنین حرفی نزدهام و هدفم آن نبوده و این مسئله را تکذیب کرد. اما در مقام دفاع شما میتوانید رأی من را در کل سطح شهر ببینید که یکسان بوده و اگر مسئله خرید رأی بوده که ممکن نیست دبیری رأی کل مناطق تبریز را بهصورت یکسان خریده باشد!(خنده)
حتی بااینکه نهار و شام دادن بین نامزدها مرسوم است ما به اعضای ستادمان نیز غذا نمیدادیم و گاها آنان گرسنه به خانه برمیگشتند. برخی نهار و شام دادند ولی من این کار را صحیح نمیدانم و هرکس که مدعی این مسئله است خودش باید این مسئله را تبیین کند.
این دست ادعاها نه توهینی به من بلکه توهین و جسارتی به مردم است و هرکسی این سخنان را میگوید تنها خودش را زیر سؤال میبرد.
در مسئله بازی تراکتور- نقت شما چه اقداماتی برای مشخص شدن ابعاد این مسئله و عدم تکرار آن در آینده انجام دادید؟
بهعنوان فردی که برای اولین بار از استان در هیئترئیسه فدراسیون فوتبال انتخاب شدم، در آنجا در کنار اقدامات ارتقای فوتبال کشورمان و حفظ منافع فوتبال استانی اقدام کردم. مثلاً از تیم گسترش فولاد بارها با من تماس گرفته و درخواست تغییر داور بازی را داشتند که با پیگیری آن را حل کردم.
پیش از بازی تراکتور و نقت من با آقای کاشیان صحبت کرده و گفتم که داور باید برای این بازی مدیریت صحیحی داشته باشد و اقدامی انجام ندهد که تماشاگران احساس ناداوری کنند. انصافاً آقای کفاشیان نیز صحبت کرده بود، اما داور یا به این حرف گوش نداده بود یا بنا بر دلایلی مدیریت صحیحی انجام نداد.
پس از بازی نیز پیگیری کردیم که با افراد خاطی برخورد شود که باعث محرومیت افراد خاطی و مقصر نیز شد. من بهعنوان عضو هیئترئیسه در راستای حمایت از تیمهایمان اقدام کردهام.

بهعنوان سخن پایانی اگر حرفی باقیمانده بفرمایید.
من هم از شما متشکرم و همانگونه که پیشتر نیز گفتهام از شما اصحاب رسانه انتظار داریم واقعیتها را صادقانه و غیر جهتدار منعکس کنید و ما نیز انتقادپذیر هستیم و از نقد شما ناراحت نمیشویم و حتی از انتقاد سازنده شما استقبال میکنیم.
شما هم انصافاً فعالیت خوبی داشتهاید و انتظار داریم این روند را به خوبی ادامه دهید.
ممنون بابت وقتیکه در اختیار ما قراردادید.
من هم از شما سپاسگزارم.
