به گزارش تبریزبیدار، در ادامه گفتگوهای تفصیلی با کاندیداهای مجلس آینده، این بار به سراغ نظام الدین برزگری رفتیم. رفتیم. ریاست سازمان استاندارد کشور مهمترین سمت او بعد از انقلاب بوده است. آنچه می خوانید گفتگوی مشروح تبریزبیدار با برزگری است.
باسلام لطفا در ابتدا کمی از خودتان بفرمایید.
به نام خدا. بنده نظام الدین برزگری مشهور به صادق برزگری و متولد۱۳۳۱ هستم و قبل از انقلاب لیسانس گرفته و فوق لیسانس مدیریت دارم و در بین سال های ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۱ معاون بازرگانی آذربایجان بودم.
سال۷۱ به اداره استاندارد منتقل شدم و تا سال ۷۴ معاون استاندارد استان و پس از مدت حدود ۲.۵ سال دستور آمد که بروم به استانداردآذربایجان غربی و حدود ۵.۵ سال نیز در آذربایجان شرقی مدیر کل استاندارد و مدیرکل نمونه دستگاه های استانی انتخاب شدم.
نهایتا در سال ۸۳ به عنوان معاون استاندارد ایران انتخاب گردیدم و سال ۸۷ نیز مسئولیت استاندارد کشور تا سال ۹۲ برعهده بنده بود.
از دی۹۲ تا خردادماه ۹۴ مشاور آقای شریعتمداری معاون اجرایی رئیسجمهور بودم و بر اساس قانون انتخابات، برای حضور مشاورین نهادهای دولتی و مقامات عالیرتبه بایستی مشاورین رئیسجمهور و معاونان وی استعفا دهند که من نیز بر اساس این قانون استعفا کردم.
پسازآن اقشاری از همشهریانم در تبریز و تهران درخواست حضور من را در انتخابات مجلس شورای اسلامی داشتند.
برای بررسی دقیقتر عملکرد دولتهای گذشته در جمهوری اسلامی، از دولت سازندگی شروع کنیم، شما نقاط ضعف و قوت این دولت را خصوصاً در آذربایجان شرقی در چه می دانید؟ عملکرد مدیران میانی این دولت خصوصاً در استان را چگونه ارزیابی میکنید؟
در آن مقطع در اینجا مدیرکل بودم و این اعتقاد شخصی من است که بعد از جنگ ضرورت این مسئله وجود داشت که به دلیل خرابیهای گسترده و مشکلات دیگر بایستی با در نظر گرفتن شرایط، توقعات جامعه را ازنظر رفاه بالا نبریم بلکه با آبادی خرابیهای جنگ و رسیدن به یک ثبات، به این مرحله دستیابیم.
خب بالاخره یکسری اقدامات انجام شد و واقعیت این است که در آن دوره شاهد احداث تعداد زیادی از سدها، پالایشگاهها، جادهسازی و سرمایهگذاری گسترده در کشور بودیم و تقریباً تعدادی از پروژههای مهم در آن دوره انجام گرفت. ولی نقدینگی واردشده به اقتصاد باعث اختلاف طبقاتی در جامعه شد که علیرغم پروژههای گسترده عمرانی باعث این اختلاف طبقاتی در جامعه گردید.
نگاه های سیاسی دولت اصلاحات باعث ایجاد بحران شد
دولت اصلاحات چطور؟
در دولت بعدی بیشتر بحثهای سیاسی انجام شد و به دلیل شرایط ویژه پس از دوره سازندگی من همچنان مدیرکل استاندارد آذربایجان شرقی بودم و در این میان مسائل سیاسی حاکم بر سایر مسائل شد و مشکلاتی از آن لحاظ بر دولت وقت عارض گردید.
به دلیل نگاه سیاسی در آن دوران هم از اطراف دولت و هم از بیرون یکسری از بحرانها در جامعه ایجاد شد.

نگاهتان به بحران ۷۸ کوی دانشگاه تبریز چه بود؟ شما در آن دوره در تبریز بودید نگاهتان به آن مسئله چگونه بوده و است؟
خب بههرحال در هر دورانی اینگونه اقدامات انجام میشود و اکنون نیز حمله به سفارت عربستان نباید شکل می گرفت و گروههای خودسری از هر جناح وجود دارند اما باید تابع یکسری مقررات و قوانین باشد.
بسیاری از من میپرسند تو عضو کدام حزب راست یا چپ هستی و من میگویم هیچکدام؛ شاخص برای من مقام معظم رهبری است و اگر هر طرف از این دو جناح از نظرات رهبری افراط کنند، قطعاً نتیجه مناسبی نخواهد شد.
در آن دوره در دانشگاهها نیز یکسری اتفاقات خصوصاً در استان ما رخ داد که نبایستی اتفاق میافتاد؛ و اکنون نیز ما آن را به شکل دیگری در قالب حمله به سفارت عربستان دیدیم.
درست است که احساسات مردم از اعدام آیتالله نمر سخت جریحهدار شده بود، ولی راهحل جبران ناراحتی این نبود که سفارت عربستان را آتش بزنیم. سفارت خانه محل امن کشورهای تابعه هستند و هزینه سیاسی این مسئله میتواند برای مملکت بسیار باشد.
پسازآن اتفاق ۸۸ و قضیه سفارتخانه عربستان نبایستی به این نحو به وقوع میپیوست، حکومت آل سعود از داعش حمایت میکند و خود یک داعش است ولی نباید سفارتخانه را آتش بزنیم.
اطرافیان خاتمی باعث شدند تا مردم به سمت اصولگرایان بیایند
روی کار آمدن آقای احمدینژاد را در سال ۸۴ و پس از ۸ سال حکومت اصلاحات چگونه میدیدید؟
در اطرافیان رئیس دولت اصلاحات، یکسری افراد مثل آقای مهاجرانی وجود داشتند که شرایط را به جایی رساندند کسانی که در خارج علیه نظام صحبت میکردند، مردم دیدند که اینها در حال دهن کجی به اصول و ارزشهای نظام اسلامی هستند و این باعث شد قشر اصولگرایان رأی مردم را بهدست آورد.
اصولگرایان که شاخههای متعددی همچون قالیباف و لاریجانی را داشتند؟
آنها بعداً آمدند و شرایط به گونهای رخ داد که آقای احمدی نژاد در جهت دفاع از ارزشها و اصول پیروز شد.
اما پس از مدتی نتوانستند آن را حفظ کنند و آنگونه که این مسیر به جلو می رفت متوقف شد که نمونه آن را انتخاب مشایی به سمت معاون اولی رئیس جمهوری میتوان دید که مقام معظم رهبری نسبت به وی نظرمساعدی نداشت.
من در همه این دولتها مدیر بودم و همه اینها را به عینِ دیدهام و امروز اگر یک سری مشکلات وجود داشته باشد به دلیل عملکرد این دولتها در این سو و آنسو است که اگر در صورت تبعیت این دولتها از خط مقام معظم رهبری، حرکت کنیم این مسائل به وجود نمیآید که مثال آن در شعارهای اقتصادی مقام معظم رهبری در هر سال در یک دهه اخیر است.
اگر معیار ما مقام معظم رهبری باشد، ایشان تخصیص داده است که اقتصاد مقاومتی باید اجر شود، نقش اقتصاد مقاومتی در چند سال اخیر کجاست؟ تلاش و همت مضاعف وجود ندارد که همه این مسائل در همه دولتها شکل می گیرد.
چندماه بدون مدیر و سرپرست بودیم
چه شد که در سال ۸۷ به سمت ریاست سازمان استاندارد انتخاب شدید؟
من تابه حال در دولتهای پیشین ندیده بودم که دولتی بدون انتصاب سرپرست پس از کنار گذاشتن مدیر، سازمان را به حال خود رها کند. در اواخر سال ۸۷ بنده معاون آقای ناظمی اردکانی در سازمان ملی استاندارد بودم که با رفتن وی به استانداری قم، سازمان ملی استاندارد به مدت ۳ ماه بدون سرپرست و یا جانشین دیگری ماند و ما ۵ تن از معاونین کارها را انجام میدادیم که این نقطه ضعفی در دولت آقای احمدینژاد بود.
در خرداد ۸۷ به آقای عبدالحمید ثمره هاشمی، از سوی وزیر صنایع وقت بدون تخصص کار در سازمان استاندارد حکم سرپرستی صادر میشود که پس از مطالعه و تحقیق درباره وجود ساختاری تخصصی در سازمان استاندارد، حکم انتصاب خود را پس میدهد.
پس از مدتی آقای داوودی معاون اول دولت نهم، پس از معرفی بنده به عنوان مدیری باسابقه به وی، حکم سرپرستی بنده را تا مهرماه ۸۷ صادر کردند و در آن مقطع چندماهه سرپرستی به دنبال نفر دیگری به را تصدی ریاست سازمان بودند.
آقای داوودی در نهایت با بررسی و ارزیابی سوابق بنده در ۲۴ مهرماه ۸۷ حکم ریاست موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران را ابلاغ کردند.
با یک پرینت متوجه عزل خودم شدم
شما پس از سفر چند روزه با آقای احمدی نژاد به ارمنستان، دیگر به جلسه شورای عالی استاندارد نرفتید؟ آیا اختلافی در ارمنستان رخ داد؟
زمینه این مسئله قبل از سفر ارمنستان وجود داشت و به دلیل عدم عضویت در احزاب سیاسی به کار و تخصص خودم بسیار اهمیت میدهم و قبل از آن دستورات غیرقانونی از دفتر آقای رئیس جمهور به بنده ابلاغ میشد که شاید با انجام آن مشمول الذمه میلیونها نفر از مردم ایران میشدم.
مصداقی اشاره میکنید؟
مثلاً واردات خوراک دام با رقم زیاد که در خوزستان با نمونه برداری مشخص شده بود مشکل دارد و وارد کننده نیز با مراجعه به مجلس و دولت توصیههای گوناگونی به من میکرد که در نهایت توصیه از طریق نهاد ریاست جمهوری انجام شد که ادعا میکردند اگر این محصول را بشویید سم آن از بین میرود، ما نیز گفتیم این نظر کارشناسی متخصصین این سازمان است و این امر امکان پذیر نیست.
من هرگز برای حفظ این میز با تماس از دفتر رئیس جمهور یا هرجایی دیگر اقدام غیرقانونی انجام نمیدهم که در نهایت از طریق دبیر دولت پیامهایی به ما رسیده بود که شما با اقداماتی باعث ناراحتی رئیس جمهور و معاون اول شدهاید. در واقع ناراحتی رئیس جمهور نیز از ما این بود که در مدت مذکور ریاست بنده بر سازمان استاندارد در شورای عالی استاندارد شرکت نکردم.
در روز جهانی استاندارد که روسای جمهور در سراسر کشور این روز را جشن میگیرند، علی رغم دعوت ما از رئیس جمهور وقت از چندین ماه پیش، وی به هیچ کدام از مراسم ما نیامدند و احساس من این بود که ایشان دل خوشی از من ندارد.
یک روز صبح مدیرکل روابط عمومی سازمان با پرینتی از اخبار رسانهها به دفتر من آمد و گفت که شورای عالی استاندارد با اجماع آقای مهدی خورشیدی را به جای شما منصوب کرد. من نیز گفتم: انشا الله خیر است.

شما چرا به شورای عالی استاندارد نرفته بودید؟
علی رغم اینکه من دبیر شورای عالی استاندارد بودم مرا به آن جلسه دعوت نکرده بودند و من خبری از تشکیل جلسه نداشتم.
پشت سر قضیه برنج های آلوده هندی مافیا وجود داشت
قضیه برنج آلوده هندی از این مسائل جنجالی در دوره مدیریتی شما بود که منتقدین شما به این باورند که در این قضیه علی رغم اجماع آلوده بودن برنجهای هندی شما یک تنه در برابر این نظر ایستادید و گفتید که این برنجها آلوده نبوده است؟
در قانون آمده است که آزمایشگاههای وزارت بهداشت و سازمان ملی استاندارد آزمایشگاههای مرجع کشور هستند و اینکه یک آزمایشگاه خصوصی با نمونه گیری از برنجی که از کانالها و مبادی مرزی غیرقانونی وارد کشور میشود، مدعی شود این برنجها آلوده بوده است، قطعاً قضیه به گونه دیگری است.
احتمال دیگر این بود که موارد آزمایشی آزمایشگاه بخش خصوصی از برنجهایی بوده است که از پاکستان و به صورت تک لنج دهها و صدها کیسه برنج آلوده خارج از حیطه سازمان استاندارد وارد کشور میشد.
پس از این ماجرا، با تشکیل تیم ویژهای با حضور ۱۰ تن از افراد از جمله مدیرکل حراست سازمان استاندارد و پژوهشگاه صنایع غذایی، آنان را قسم دادم که تحت نفوذ هیچ کس نباشید، اگر آلوده و آلوده نباشد صریح و صادقانه اعلام کنید.
پس از ۶۷ مورد نمونه گیری از مبادی رسمی در کشور، با صورت جلسههای رسمی در نمونهها اعلام شد در برنجهای هندی و پاکستانی آلودگی وجود ندارد که به احتمال زیاد پشت این ماجرا بحث مافیایی وجود داشت.
پس از دهان به دهان گشتن موضوع آلودگی برنجهای وارداتی برنج در بازار کشور ۲۰۰۰ تومان گران شد که بسیاری با سو استفاده از این قضیه هزاران تن برنج انبار کرده داخلی خود را با قیمت گزاف فروختند.
سازمان استاندارد بدون نگاه به پشت پرده این مسائل، وظیفه قانونی و تخصصی خود را انجام میداد.
چرا اجازه ندادید آزمایش برنجهای آلوده به آزمایشگاه کشورهای خارجی و انرژی اتمی علی رغم نظر کمیسیون بهداشت مجلس ارسال شود؟
خیر کمیسیون بهداشت رفتند و دیدند و آنان نیز تحت تأثیر قرار گرفته بودند، انرژی اتمی نیز از نظر آلایندگیهای اتمی و اورانیومی آزمایشگاه مرجع ماست وگرنه بر اساس قانون آزمایشگاه های وزارت بهداشت و سازمان استاندارد آزمایشگاههای رسمی و قانونی هستند.
عمده انتقادات شما به دولت گذشته، سیاسی کاری، فشار از بالا و کار غیر کارشناسی و خلق الساعه بوده است که طرف مقابل شما نیز عزل شبانه آقای پور هاشم را در این باره مطرح میکنند. این مقایسه را قبول دارید؟
آقای پور هاشم در قضیه برنج آلوده قهرمان بازی کرد و به من گفتند وی که مأمور وزارت نیرو در سازمان استاندارد بود را عزل کنم که پس از یکسان از پایان خدمت، به وزارت نیرو بازگشت.
قضیه عزل شبانه در کار نبوده و آقای محرابیان به بنده فشار میآورد که این فرد این مسائل را مطرح کرده که من مخالفت کردم که ما در نمونههای ادعایی آقای پورهاشم، نتایج قبلی آنان را به دست نداد و نشان داد در پشت صحنه کارهای دیگری در جریان است.
احمدی نژاد دستور داد تا برگردم
شما با انتصاب آقای خورشیدی رفتید و با عزل وی به سازمان استاندارد برگشتید؟
پس از عزل از سازمان استاندارد، من تمام ارتباطاتم را قطع کردم و بر اساس توجه به منافع نظام در طول ۳۲ سال خدمت در نظام اسلامی، کسی نمیتواند ادعا کند که این فرد به دنبال رانت و منافع شخصی و ثروت اندوزی خود بوده باشد.
پس از رفتن آقای خورشیدی به سازمان استاندارد، ۴۷ نفر از نمایندگان مجلس به آقای رئیس جمهور نامه نوشتند و با گلایه از عدم تخصص وی، تنها تخصص وی را “داماد رئیس جمهور بودن” ذکر کردند.
پس از عزل من مراسم تودیع و معارفهای را هماهنگ کردند و گفتند شما میخواهید چند نفر را دعوت کنید؟ من هم گفتم هیچ کس. من میآیم از همه کارکنان و همکاران در سازمان خداحافظی کنم و شرط کردم در صورتی میآیم که همه همکاران در مراسم باشند.
آن مراسم را به هفته بعد به تعویق انداختند که عملاً برگزار نشد و یک روز پس از آن در تماسی از دفتر آقای رئیسجمهور، به من گفتند که ” آقای رئیس جمهور میگوید آقای برزگری فردا برود سرکار، آقای خورشیدی نمیآید”
من گفتم من سمت را تحویل دادهام و آقای خورشیدی هم تا حدودی مستقر شده و من نمیرم. پس از قطع تماس دوباره از دفتر ریاست جمهور زنگ زدند و گفتند که آقای رئیس جمهور با ناراحتی شدید از حرف شما گفته “آقای برزگری تاکیدا فردا به سر کار رود”
من هم وقتی دیدم این لحن صحبت رئیس جمهور، حکایت از یک دستور اداری با تهدید است گفتم اگر رئیس جمهور تاکید دارند من میروم.
در سازمان نیز از من پرسیدند چرا برگشتی؟ من هم گفتم بر اساس تاکید مجدد آقای رئیس جمهور.

چرا این رفتار را تهدید حساب کردید؟
بالاخره من با رفتار آقای احمدی نژاد آشنایی داشتم و اینکه گفتند رئیس شدیداً ناراحت شده و سپس کلمه تاکیدا استفاده شد حکایت از تهدید ضمنی اداری داشت. کسی که خودش را سرباز نظام اسلامی ببیند فراز و و نشیب ندارد.
در ۴ آذر ۹۲ حکم ریاست ۳ ساله برای شما ابلاغ میشود و آقای نوبخت نیز از تداوم ریاست شما بر سازمان استاندارد سخن گفتند. پسازآن در ۲۷ آذر همان سال حکم ریاست جدید صادر می شود
نه در دولت یازدهم مسئولیت سازمان استاندارد را به معاون اجرایی رئیس جمهور سپرده بودند و هم اکنون هم این سازمان تحت نظر معاونت اجرایی رئیس جمهور است و آقای نوبخت نقشی در این سازمان ندارد.
آقای شریعتمداری معاون اجرایی رئیس جمهور به دلیل تقاضای بازنشستگی از سوی من، به دلیل اصرار من بر بازنشستگی و اصرار آقای شریعتمداری بر ماندن من، نهایتاً در ۲۸ آذر خانم پیروز بخت به عنوان رئیس سازمان استاندارد منصوب میکنند و در ۲۵ آذر با درخواست بازنشستگی من موافقت میشود.
می خواهم تجربه هایم را در اختیار مردم تبریز قرار دهم
چه شد که از تبریز کاندیدای انتخابات شدید؟
از آنجا که من بیش از ۲۰ سال در تبریز در سازمان استاندارد کار کردهام و تجربههای فراوانی در آذربایجان شرقی (و اردبیل پیش از استان شدن)دارم و دوستان و آشنایان نسبت به اینجانب لطف داشته و خواستار کاندیداتوری بنده شدند.
تناقضی بین بازنشستگی با نماینده شدن شما پس از ۳۲ سال وجود ندارد؟
من بازنشستگی را تغییر نوع کار تلقی میکنم و کمتر کسی در سازمانهای دولتی وجود دارد که بیش از دو دهه در سمتهای مختلف مدیریتی در تبریز و تهران حضور داشته باشد.
من تجاربی را که در جمهوری اسلامی به دست آوردهام را باید در جایی به کار بندم و با ریاست سازمان بازنشسته شدم و حقوق موجود میتواند کفاف ادامه زندگی مرا بکند. من اعتقاد دارم که تا جان داریم در نظام اسلامی جمهوری اسلامی کار کنیم.
شما در زمان ریاست سازمان استاندارد کشور چه اقداماتی برای استان و شهر تبریز انجام دادید که مردم رغبتی برای رأی دادن به شما داشته باشند؟
اولین آزمایشگاههای تشخیص طبی بخش خصوصی را ما از تبریز آغاز کردیم و پس از آن در زمان مدیرکلی بنده ساختمان سازمان استاندارد را ساخته و تجهیز کردم.
پس از انتقال به تهران، به چرات میتوان گفت یک سوم آزمایشگاههای سازمان استاندارد در کشور تجهیز نشده بود و ما پس از آن مجهزترین آزمایشگاههای شمال غرب کشور را در تبریز ساختیم.
برای آموزش مسئولین کنترل کیفی سازمان استاندارد، مجوز مرکز آموزش علمی کاربردی سازمان استاندارد را احداث کردیم و پژوهشگاه استاندارد را با مجوز وزارت علوم و با بودجه جداگانه با ۸۴ نفر هیئت علمی به راه انداختیم که اولین شعبه آن را در تبریز ایجاد کردیم.
اصولگرایان و اصلاح طلبان من را دعوت کردند
اخیراً اخباری منتشر شده که در ساختمان هم میهن تهران متعلق به آقای کرباسچی، نام حدود ۱۰ نفر برای لیست اصلاح طلبان تبریز ارائه شده که نام شما در میان آن کاندیداها وجود داشت. این مسئله را تائید میکنید؟
من آن ساختمان را نمی شناسم(خنده). هم از طرف اصولگرایان و اعتدالگرایان دعوت به لیست شدهام ولی جدی می گویم که من اطلاعی از خبر شما ندارم ولی یکسری تفکرات دارم که جدا از جناحهای سیاسی تعلق خاطر به اصول انقلاب و اصلاح گرایی دارم.
من میتوان برای اصلاح گرایی و بهبود امور، دهها روایت و حدیث را برای شما قرائت کنم که این تفکر من است. پس من فردی فرا جناحی هستم که بسیاری از جناحها علاقهمندند من به سمت آنان بروم و در لیست آنان باشم.
من در تهران با اصولگرایانی مثل آقای باهنر و آقای بادامچیان آشنایی دارم ولی این خبر شما را نشنیدهام و افراط و تفریط در اصولگرایی و اصلاحطلبی از نظر من مطرود است و قبول ندارم. اصول و اصلاح گرایی جزء مشی کار من است و آقای شریعتمداری معاون اجرایی رئیس جمهور درباره من گفت: من شما را اصولگرای اصلاح طلب میبینم.
من ۴ سال مشاور عالی فراکسیون توسعه صادرات غیر نفتی مجلس هشتم بودم و هدف من این است که این تجارب را به کار ببندم.
آنگونه نمیشود که برای تصویب ارائه یک طرح در مجلس شورای اسلامی در راهروهای آن از نمایندگان امضا جمع آوری شود و باید برای قانون گذاری از استانداردهای لازم و از تجربه اقدامات مثبت گذشته استفاده کنیم که متأسفانه این مسئله در روند امور فعلی کشور جاری و ساری نیست.
شعار و برنامه شما برای انتخابات چیست؟
قطعاً پس از ۳۰ سال کار در مجموعه مدیریتی، مطالعات میدانی در زمینه اشتغال، بیکاری، حاشیه نشینی و اعتیاد برنامه و راهبرد برای حل آن پیش بینی کردهام و اطلاعاتمان از این وضعیت نهادها و سازمانها خوب است.
تبریز به عنوان شهر جهانی فرش مطرح است باید از این پتانسیل استفاده کنیم. اولین کارخانههای کشور در تبریز ایجاد و ساخته شدند ولی میخواهند آن را واگذار کنند.
ایجاد اشتغال، توسعه صنعتی استان، مشکل جوانان، تولید و کار جوانان از جمله اهداف من است. مگر نماینده کار یاب است که به اطرافیان و آشنایان خود در ستادهای انتخاباتی کار بدهد؟ نماینده ای که کار یاب است ارزشی ندارد و نماینده باید کارآفرین باشد و برای هزاران نفر کار ایجاد کند.
انشا الله این برنامهها را مدون کرده و در اختیار مردم و رسانهها قرار میدهیم.
با تشکر از وقتی در اختیار ما قراردادید.
متشکرم. خسته نباشید.
