گفتگوی جنجالی با فعالی سیاسی اصلاح طلب آذربایجان شرقی؛

پشت پرده سیطره جریان سرمایه در شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان آذربایجان شرقی/لیست اصولگرایی و مستقل بسیار قوی‌تر از لیست اصلاح‌طلبان است

آصف حاجی زاده، فعال اصلاح طلب تبریزی، از پشت پرده سیطره جریان مالی و سرمایه بر اصلاح طلبان استان و انتخابات آتی مجلس می گوید.

سرویس سیاسی تبریزبیدار؛

تنها دو روز به انتخابات دور دوم مجلس شورای اسلامی در کشور زمان باقی مانده ولی گویی آنچه در این میان تفاوتی اساسی با دور اول را پدید خواهد آور، سکون و بی حرکتی موج موسوم به “امید” برای جذب آرای مردم است. 


عدم توازن دوجانبه کفه ترازوی سوابق و تجربه و کارآمدی دو لیست اصولگرایان و اصلاح طلبان در تبریز و انتقادات فراوان به لیست بسته شده امید، که خروجی شورای هماهنگی اصلاح طلبان است، ما را بر آن داشت که برای بازشناسی چارچوب و ساختار این شورا به پای گفتگو با یکی از فعالین اصلاح طلب تبریزی بشیینم و سخنان وی را در این زمینه بشنویم. 


آصف حاجی زاده، دانشجوی دکترای روابط بین الملل، عضو موسس ادوار تحکیم وحدت و حزب منحله مشارکت است که سمت های مختلفی از جمله بخشداری دوران اصلاحات و مشاور سیاسی شورای دوم آذربایجان شرقی است و به شدت از سیطره سرمایه و مهندسی انتخابات انتقاد می کند.

آقای دکتر اولا تشکر می کنیم از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. خاطرتان باشد در نیمه های بهمن ماه سال گذشته لیست انتخاباتی اصلاح طلبان در حال بسته شدن بود اما به یکباره با توجه به اتفاقاتی عجیب در مهندسی این لیست که تبریزبیدار، به عنوان اولین رسانه خبر آن را منتشر کرد، شورای هماهنگی اصلاح طلبان آذربایجان شرقی زیر سوال و تردیدهای جدی ناظران سیاسی و افکار عمومی قرار گرفت، به عنوان سوال نظر شما درباره تشکیل این شورا و برونداد آن چیست؟

زمانی که ما سخن از اصلاحات می گوییم از نظر سیاسی ۳ موضع را در سطح جهانی برمی تابیم و خارج از این ۳ موضع سیاسی نمی توانیم شکل چهارمی را در ذهنمان تدوین و برجسته سازیم. اولین موضع در صورت محافظه کاری خود را نمودار می سازد که نشان می دهد که وضعیت فعلی کارا، پویا و بدون اشکال است، دومین شکل خودرا مقابل وضعیت ابتدایی می بیند و با توجه به اشکالات و ایرادات متعدد آن، باید دست به اصلاح آن بپردازیم و این اصلاح اصلاحی کارکردی است، موضع سوم نیز این است که در برابر اشکالات و ایرادات تغییرات را به شکل ساختاری و انقلابی به پیش ببریم.

آصف حاجی زاده، دانشجوی دکترای روابط بین الملل


در جامعه ایران، به سختی افرادی را پیدا می کنیم که موضع اصلاح را در قالب ترمیم اشکالات و ایرادات قبول نکند؛ اما موضوع در اینجاست که این اصلاح ساختاری باید باشد یا کارکرد؟ که من روند اصلاحی را در تغییر کارکرد می دانم، منتها در نمایندگی این حرکت اصلاحی در جامعه ایران مشکلات و مسائلی وجود دارد که خصوصا در استان ما دغدغه های اساسی وجود دارد.

برخی از احزابی مدعی اصلاح طلبی در آذربایجان شرقی شکل گرفته اند که تعداد اعضای آن ها بیش از یک یا دو نفر نیستند و سوال مهم در اینجاست که آیا این دست احزاب می توانند در جهت نمایندگی مردم و  اصلاح کارکردی وظایف خود را انجام دهند یانه؟  من بیشتر این تشکل های شورای هماهنگی اصلاح طلبان را در حدی نمی دانم که با ارتباط گیری با عموم مردم مطالبات و خواسته های به حق و اصلاح گرایانه آنان را نمایندگی کنند.

شورای هماهنگی اصلاح طلبان آذربایجان شرقی

چرا نمی توانند؟

چون اولا آنان با مردم ارتباط ارگانیکی ندارند و توانایی و پتانسیل مدیریتی ندارند و به گمانم خودشان نیز قبول دارند که شورای هماهنگی موجود، شورایی ایده آل نیست و شورایی نیست و به صورت بیس و پایه برای آغاز حرکت است.

برخی از این تشکل ها که در این شورا و بعضا هیئت رئیسه حضور دارند هنوز در وزارت کشور ثبت نشده اند، که این مسئله حقانیت شورا را زیر سوال می برد و در کنار آن جلسه ای که چندین ماه پیش با حضور اقشار مردم در سالن سازمان استاندارد برگزار شد، کاملا مهندسی شده و افرادی که در آنجا حضور یافته بودند کاملا کانالیزه شده بودند.

در واقع شورای هماهنگی اصلاح طلبان، نمایندگی آن چیزی که اصلاح طلبان در استان می خواهند نیستند بلکه در واقع محفلی برای گردهم آیی برخی گروه هاست و عنوان شورای هماهنگی اصلاح طلبان را یدک می کشند.

پشت پرده سیطره جریان سرمایه در شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان
بسیاری می گویند در شورای هماهنگی اصلاح طلبان، شاهد سیطره راست مدرن به رهبری کارگزاران بر چپ سنتی به رهبری اصلاح طلبان دهه ۷۰ هستیم، آیا این تحلیل را می پذیرید؟
جریان اصلاح طلبی در درون خود به طیف های مختلفی تقسیم می شود منتها فرآیندی قابل تامل در بین اصلاح طلبان که پس از کاندیداتوری آقای روحانی و تشکیل ستادهای انتخاباتی شکل گرفت، جریان اعتدال در تلاش بود که با از بین بردن دوقطبی و  ایجاد همگرایی در اصولگرایی و اصلاح طلبی راه میانه و معتدلی به دور از افراطی گری دنبال کنند تا دولت وحدت ملی شکل یابد و تمامی طیف های سیاسی داخل نظام در این مجلس حضور یابند.

اما متاسفانه این تفکر اعتدال و دوقطبی زدایی در آستانه انتخابات مجلس به تفکر دو قطبی گری و رودر رویی تبدیل شد و جبهه اصلاح طلبی بر جریان اعتدال نوپای وحدت گرا غلبه یافت به طوری که، رییس فعلی شورای هماهنگی اصلاح طلبان آذربایجان شرقی، خود از اعضای سابق جبهه مشارکت بود.

من کارگزاران را در جریان اصلاح طلبی غالب نمی دانم ولی رد پای جریان سرمایه را در اصلاح طلبی بسیار جدی می دانم و آن را خطری جدی در این روند که مانع اساسی اصلاح خواهد بود، تلقی می کنم.

منظورتان بحث مالی است؟

بله. کسانی که صاحب سرمایه هستند و به لحاظ اقتصادی توانمند هستند و تاثیر جدی بر سیاست دارند و به نوعی میتوانند در روند آتی لطمه جدی بر روند اصلاح طلبی وارد کنند و اصلاح طلبی نمی تواند از سیطره این مسئله خارج شود. حتی احاطه جریان سرمایه را در جریان اصلاح طلبی را جدی تر از نقش گروه های سیاسی می دانم.

جریان سرمایه درصدد ایجاد پایگاه سیاسی برای خود است

بسیاری جریان تغییر لیست اصلاح طلبان در بهمن سال گذشته و “مهندسی لیست” را منتسب به همین جریان سرمایه می دانستند.

من حضور کارگزاران را در شورای هماهنگی اصلاح طلبان جدی ارزیابی نمی کنم و نمایندگان آنان در شورا نقش جدی ندارند و هم ردیف بقیه اعضا هستند ولی هستند افرادی در آن شورا که با سرمایه های کلان مالی و اقتصادی و ارتباطات فراوان اقتصادی، هم در داخل شورا و هم بیرون از آن تسلط و احاطه دارند و به نوعی بحث سرمایه بر اصلاح طلبی غلبه و سیطره قابل ملاحظه ای دارد.

من بحث سرمایه را مستقل از افکار سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب می دانم که درصدد است بین جریان سیاسی اصلاح طلب پایگاه سیاسی برای خود ایجاد کند.

آغاز این پروژه را از چه زمانی می بینید؟
از سال ۸۴ و ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد که برخی حذف ها صورت گرفت و انزوای یکسری افراد موثر جریان اصلاح طلب پس از سال ۸۸، باعث گردید افراد سیاست ورز و فرصت طلب با توانایی اقتصادی و مالی وارد عمل شوند و با نقش پررنگ در روند انتخابات ریاست جمهوری و مجلس، در شورای هماهنگی نقش قوی ایفا کنند.

روند فعلی موجود در بین جریان امروز اصلاح طلبی به ۲ طرف حرکت می کند؛ اولی اینکه سرمایه را حفظ کند و دومی اینکه موقعیت های سیاسی در کشور و استان توسط افراد به ظاهر اصلاح طلب اشغال گردد.

آصف حاجی زاده، دانشجوی دکترای روابط بین الملل

به شعور مردم آذربایجان توهین کرده اند

بسته شدن لیست اصلاح طلبان استان از تهران و مهندسی شدن آن را چگونه ارزیابی می کنید؟
جریان اصلاح طلبی در استان ما علی رغم برخی رد صلاحیت های انجام شده می توانست یک جریان قوی اصلاح طلبی و اعتدالی را شکل دهد که هم به لحاظ فکری و هم از نظر تشکیلاتی شامل نیروهای سیاسی قدرتمندی باشد. چون لایه های بیرونی و منافع شخصی و مصالح سرمایه در این زمینه وجود داشت و با استفاده از تمام ضرفیت های ارتباطی و سیاسی، لیستی ضعیف بسته شد که اصلاح طلبان واقعی و دلسوز از آن رضایتی نداشتند.

اجازه دهید صریح بپرسم آیا جریان به اصطلاح سرمایه از نفرات معرفی شده قولی گرفته یا وعده ای به آنان داده بود؟
فکر می کنم بحث فراتر از این است؛ در راس شورای هماهنگی افرادی هستند که خارج از اینکه افراد راه یافته از لیست به مجلس راه یابند و در چارچوب اهداف آنان حرکت کنند، هدف دیگری تعریف کرده اند که در صورت پیروزی لیست امید، جریان اصلاح طلبی برندی تعریف کند که باعث شود در انتخابات های بعدی کسانی که درصدد حضور در رقابت های انتخاباتی هستند، برای قرار گرفتن در لیست اصلاح طلبان و پیروزی در انتخابات، باید از راس هرم اصلاح طلبی استان تبعیت محض کنند.

با مانور روی این برند، حتی مدعی شدند من با قرار دادن تکه چوبی در لیست آن را برنده انتخابات می سازم، توهینی به شعور مردم آذربایجان است و مردم نباید اجازه دهند به این شکل از احساسات آنان سوء استفاده کنند و مردم عزیز آذربایجان نشان داده اند با عقلانیت این فضا را شکسته و به عملکرد و توانمندی در توسعه آذربایجان، رای دهند. من این را مخالف عقلانیت می دانم که با توجه به نام فلان لیست و سفارش از تهران به افرادی رای دهند.

وزن لیست اصولگرایی و مستقل بسیار قوی تر از لیست اصلاح طلبان است

تفاوت اصلاح طلبان تبریز و تهران را چگونه می بینید؟ آیا اراده ای از سوی مرکز برای اصلاح این شورای هماهنگی وجود دارد؟
یک اراده ای است که تلاش می کند همیشه جامعه سیاسی ایران را دوقطبی معرفی کرده و خود را به عنوان نماینده قطب مردم معرفی کند و با جذب رای مردم از آن در سایر زمینه ها برخوردار شود، این اراده وجود دارد و از سوی دیگر در خارج از کشور و از سوی اپوزیسیون، این علاقه مندی وجود دارد که رو در رویی در داخل کشور رخ دهد و این ها ناخواسته در یک جهت حرکت می کنند.

در حالی که ما تعریف مشخصی از جریان اصلاح طلبی داریم که اولا باید در درون حکومت و نه در برابر آن باشد و از درون اصلاحات کارکردی را انجام در تقابل قرار دادن مردم مقابل هم است. یادمان است که تحلیل گران تهرانی اینگونه نوشتند و گفتند که اصلاحات به بن بست رسیده است؛ علی رغم حضور در اقتدار نتوانستی اصلاح را انجام دهی و آن قدر سقف انتظارات مربوط به تغییرات ساختاری را بالا بردی که در داخل سیستم قابل تحمل نبود.

تئوری هایی از قبیل فشار از پائین و چانه زنی از بالا مشخص بود که در نهایت به بن بست می رسد و این بن بست در جامعه خطرناک است منتها جریان اصلاح طلبی در تهران متفاوت از روند اصلاح طلبی در تبریز است. نمی توانیم بین جریان اصلاح طلبی تهران و آذربایجان رابطه این همانی برقرار کنیم.

اصلاح طلبان تهران، متعهدتر، اصولی تر، قوی تر و در چارچوب تر از این اصلاح طلبان آذربایجان عمل کرده اند که اصلاح طلبی آذربایجان از دست اصلاح طلبان واقعی و دلسوز خارج شده است و در مواردی می بینیم افرادی که با جریان اصلاح طلبی مخالف بوده اند، در مرکز تصمیم گیری اصلاح طلبی یافته اند.

مثلا یکی از همین اعضای شورای هماهنگی در دوران دوم خرداد منتقد جدی اصلاح طلبی بود ولی در دوران فعلی که به دنبال منافع خود است، اصلاح طلب شده است. به نظر من جریان اصلاح طلبی در آذربایجان مردم آذربایجان و افکار اصلاح طلبان آنان را نمایندگی نمی کند و فاقد اصول و چارچوب های جریان اصلاح طلبی است.

این اصلاح طلبی استان، تنها پوششی برای دوقطبی سازی جامعه و معرفی جناح خود به عنوان مردم و جناح مقابل به عنوان نماینده حکومت است تا با رای مردم به حکومت وارد شده و منافع گروهی باندی و محفلی جریان خود را تامین کنند.

به عنوان ناظر بیرونی، کفه لیست اصلاح طلبان و اصولگرایان و مستقلین در تبریز اصلا با هم نمی خواند. یعنی شما با افرادی باتجربه حضور در پارلمان و سمت های بالای اجرایی و دولتی مواجه هستید و از سوی دیگر با افرادی که بیشترین سمت مدیریتشان سفارت یا مشاور زنان بودن است. در این باره نظرتان چیست؟
ما اگر به مرحله اول انتخابات رجوع کنیم می بینیم که علی رغم بسته شدن ائتلاف و لیست در بین اصلاح طلبان، آنان لیستی کار نمی کردند و هر حزب برای خود کاندیدی داشت که برای وی تبلیغ می کرد.

اما اتفاقی که افتاد این بود که در نتیجه ضعف عملکرد اصولگرایان در تنگ کردن دایره خود و عدم ارتباط مستقیم با عموم مردم و خصوصا طبقه متوسط تحصیل کرده، طیف اصلاح طلب مقابل با معرفی خود به عنوان تنها نماینده ملت و خادم برای آنان، لیستی را ترتیب دادند که با حمایت دو تن از رهبران اصلاحات و تبلیغات رسانه های خارجی، افراد خارج از این لیست بیرون از دایره ماندند و باعث شد تا ناکامان انتخابات به این نتیجه برسند که با حمایت از این ۴ کاندیدا در صورت پیروزی آنان از روابط این کاندیداها در راستای اهداف شخصی، محفلی و باندی بهره ببرند.

در مقایسه رزومه و سابقه و توانایی دو لیست، وزن لیست اصولگرایی و مستقل بسیار قوی تر از لیست اصلاح طلبان است ولی ایجاد فضای دوقطبی به مردم فرصت مطالعه دقیق و انتخاب براساس عملکرد و مصالح مردم آذربایجان را نمی دهد و هر روز نیز بیش از پیش بر تشدید این دوقطبی اصرار می گردد، چراکه فضای دوقطبی برای بعضی ها سودآور است.
ضعف اصولگرایان در این انتخابات، عدم ارتباط و تعامل با اقشار متنوع مردم خصوصا قشر تحصیل کرده و فعال و عدم جذب آنان در بدنه ستادهای خود باعث گردیده است تا طرف مقابل از این ظرفیت ها استفاده کنند.

Image title

جریان اصلاح طلبی تبدیل به ابزار فرصت طلبی شده است

با نگاهی به لیست اصلاح طلبان، مثلا یکی از کاندیداهای لیست امید تبریز به یک تناقض جدی می رسیم، مثلا سال ۸۸ برای احمدی نژاد تبلیغ کند و دانشگاه به دانشگاه راوی”فتنه۸۸″ باشد و در سال ۹۲ از روحانی حمایت کرده و در سال ۹۴ در لیست اصلاحات قرار گیرد. نظرتان در این باره چیست؟
آخر درباره این فرد چه بگوییم…(خنده) به صورت کلی مسئله ای را بگویم که شاید جواب دهد. آقای زیباکلام اخیرا مطرح کرده دموکراسی حلال همه مشکلات جامعه است ولی وی دقت نکرده است که یکی از آفت های اساسی دموکراسی، علی رغم ضرورت و نقش غیرقابل انکار آن در جامعه، این است که در کنار دموکراسی ضرورت تامین حق و حقوق قانونی مردم است.

اگر در جامعه ای دموکراسی باشد ولی مردم به حق و حقوق مرددم نباشد این کافی نیست بلکه دموکراسی باید به شرط حق و حقوق مردم باشد. چارچوب اصلاحات نیز همین درنظر گرفتن حق و حقوق مردم و تامین آن هاست ولی چون بر اصول اخلاقی دموکراسی تاکید نمی شود، دموکراسی بهانه ای برای فرصت طلبان شده است که در هر لحظه تغییر شکل و تغییر چهره دهند تا با استفاده از ظرفیت های دموکراسی، برای تامین منافع شخصی و باندی تلاش کنند.

ما در هر انتخاباتی این افراد فرصت طلب را می بینیم که یک روز اصولگرا، اصلاح طلب و معتدل می شوند و چهره تغییر می دهند. این بدعت غلطی است و مبنای انتخاب براساس حق مداری است چراکه در همین کشور آمریکا جمهوری خواهان امریکا می گویند ما بین کلینتون دموکرات و ترامپ جمهوری خواه، به خانم کلینتون رای می دهیم چراکه وی منافع و مصالح آمریکا را قوی تر تامین می کند.

 جریان اصلاح طلبی در کشورمان نیز خود تبدیل به ابزار فرصت طلبی شده است که هر کس به خود اجازه می دهد فردی با هر عنوانی و از هر جناحی به لیست اصلاح طلبی وارد شود و برای خود عنوان و پست و مقام و رانت به دست آورد.

شما منشا تفکر استحاله ای که امروز بر اصلاح طلبان حاکم شده را در کجا می بینید؟ هم گرایی صدای اصلاح طلبان را  با خارج از کشور چگونه می بینید؟
جریان های سیاسی داخل نظام با هر تفاوت دیدگاه و بینش به حدی علیه هم حمله وارد کرده و همدیگر را مستهلک کرده اند که باعث شده افراد لاابالی و فرصت طلب و فاقد اصول و چارچوب میدان داری کنند در استان ما افراد سیاسی قوی در جریان اصلاح طلبی کم نیستند و گوشه نشینی آنان باعث شده است تا این طیف افراد(رانت طلب ها، فرصت طلب ها و …) کم کم امورات را به دست بگیرند و جولان دهند.

در انتخابات اخیر یکی از افراد بلند پایه این جریان سرمایه محور با در اختیار قرار دادن ساختمان های متعدد خود در بخشی از شهر، به کاندیداهای لیست مذکور این پیام را داد که من به شما کمک می کنم تا به جلو بروید و بعد از این نیز موظف هستید جواب این سرمایه را بدهید و از آن حمایت کنید.

مردم منتخبین را از بین افراد اصولگرا و مستقل انتخاب خواهند کرد
شما جریان موسوم به اعتدال را یک گفتمان می دانید یا نه؟ خط و مرز اشتراک آن با اصلاح طلبی در چیست؟
گفتمان اعتدال درحال استحاله است و این درحالی است که کشور ما به خط اعتدالی نیاز دارد که جناحین را در آن به وحدت برساند تا این انرژی در راستای منافع مردم، مصالح نظام و راهبردهای نظام در خارج از کشور حرکت کند.

اما اکنون می بینیم که موانعی وجود دارد که باعث شده این گفتمان اعتدال در میان بخشی از آن رودررویی های که شکل گرفته بود، در کناره های ۲ قطب اصولگرا و اصلاح طلب استحاله شود و باید تلاش کنیم جریان سوم فراگفتمانی جمهوری اسلامی را که براساس آن انقلاب اسلامی شکل گرفته است، اجازه ندهیم این دوقطبی به این شکل جلو رود که در نهایت به بن بست و حذف یکی از دو قطب منجر شود.

آینده شورای مرکزی اصلاح طلبان استان و انتخابات های سال آتی و نقش جریان سرمایه را چگونه می بینید؟
چون روند و استخوان بندی و چارچوب این شورا را درست نمی دانم، به فرجام آن نیز خوشبین نیستم و امیدوارم اصلاح طلبان واقعی و دلسوز آینده نظام و کشور وارد عمل شوند و  اراده مردم را براساس حق مداری ظاهر کنند و اجازه ندهند سرمایه و محفل ها برای سرنوشت سیاسی آذربایجان تصمیم بگیرند.

پیش بینی شما از نتیجه انتخابات در تبریز چیست؟
من فکر می کنم اگر عوامل خارج از محدوده آذربایجان شرقی دخیل نباشند، مردم استان و تبریز مطمئنا علی رغم بالا بودن احساسات و دقت فراوان و واکنش های عقلانی، افرادی را انتخاب خواهند کرد که رزومه و کارنامه عملکرد قوی تری دارند.

این افراد را از بین افراد اصولگرا و مستقل انتخاب خواهند کرد و اگر افرادی قوی در لیست امید نیز باشند آنان را انتخاب خواهند کرد، باز هم تاکید می کنم اگر فضا در داخل آذربایجان شرقی باشد و ای کاش مردم آذربایجان نسبت به این دخالت های خارجی واکنش نشان دهند و نشان دهند که خود تصمیم می گیرند.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *