سرویس فرهنگی تبریزبیدار؛
دیرزمانی است که از سالهای اوج قهرمان گرایی و الگوهای ایثار و ازخودگذشتگی عینی مردم ایران در دهه ۶۰ شمسی فاصله گرفتهایم و تنها خاطره جمعی مشترک رشادتها و قهرمانیهای آنان در تاریخ مشترک مردم ایران جاودانه شده است.
قهرمانان و شهدایی که روزگاری در عصر نبرد سرنوشتساز ۲ جبهه حق و باطل، به مصاف طاغوتهای زمانه رفتند و پس از “جهاد کبیر” شاخ دژخیمان را درهم شکستند و بازگشتند. بازگشتی که با تعین تاریخی حضور آنان در قالب قبوری مطهر تجسم یافت که در بیش از ۳ دهه اخیر، حلقه وصل زمینیان و آسمانیان شده است.
در این میان اما وزنه نزاع تاریخی سنت و مدرنیته یا به تعبیر بهتر دین و مدرنیته، پس از دهه ۷۰ با روند پرشتابی به سمت مدرنیته سنگینی کرد و با درنوردیدن ساحات مختلف زیست مردم ایران، فرهنگ و تمدن آنان را تحت شعاع قرار داد. اگر تمدن را صورتی از فرهنگ و اندیشه یک ملت بدانیم، سختترین مواجهه و نبرد در تقابل با فرهنگ و تمدن بایستی خودش را در نابترین صورت آن یعنی زیست مجاهدان و شهدای دین اسلام و آن به نمایش میگذاشت که در ۲ دهه اخیر شاهدیم که با تغییرات فراوانی همراه بوده است.
یکی ازایندست تغییرات در صورتهای زیست مردم انقلابی بهزعم منتقدین، در ساماندهی قبور شهدای انقلاب اسلامی رخداده است که علیرغم گذشت بیش از ۲ دهه از آغاز آن، هنوز نزاعهای فکری و عملی میان متولیان امر و مردم و برخی از گروههای فرهنگی دیده میشود.
تبریزبیدار به مناسبت گفتگوی پرحاشیه خود با فرخ جلالی، مدیرعامل سازمان آرامستان های شهرداری و متولی گلزار شهدای وادی رحمت تبریز، به بازخوانی بخشی از دیدگاههای موافقان و مخالفان «یکسانسازی قبور شهدا» میپردازد.

طرحی برای “یکسان” سازی!
شاید همه متفقالقول باشند که ساماندهی قبور شهدا و یکسانسازی آن، از میانههای دهه ۸۰ و در قالب طرحی از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران در کشور پا گرفت که کمکم به سایر شهرستانها و استانها نیز کشیده شد. در سال ۸۶ که نخستین جرقههای اجرای آن از پایتخت آغاز شد، پس از “گودبرداری در قطعه ۴۴ گلزار شهدای بهشتزهرا (س) تهران و تجمع و تحصن خانوادههای شهدا در مقابل لودرهای راهیافته به قطعات شهدا، در آذرماه سال ۱۳۹۰ دیوان عدالت اداری رأی داد تا مناسبسازی قبور متوقف شود. در این حکم آمده است “هرگونه مناسبسازی باید با اجازه خانواده شهدا باشد”
با تسری گاهبهگاه و اجرای این تصمیم بنیاد شهید و امور ایثارگران به سایر نقاط کشور، طرح مذکور با هماهنگی شهرداری تبریز و این بنیاد در تبریز روی میز اجرا رفت و با نصب بنری مبنی بر “جمعآوری وسائل مربوط به شهدا از تابلوها” در ابتدای تابستان ۹۱، بار دیگر واکنشها نسبت به اجرای این طرح بالا گرفت.
سندرومِ همسانسازی!
در ادامه این روند، روحالله رشیدی یکی از فعالان رسانهای استان، در یادداشتی انتقادی با عنوان ” سندرومِ همسانسازی؛ از لباس مدرسه تا مزار شهدا” جریان همسانسازی را معادل “دنبالهرویهای گلهوار” پنداشته و انتقاد کرده بود که «از چند سال پیش به اینسو، سندرومِ همسانسازی، به مزار شهدا هم سرایت کرد و در سراسر کشور، نهضتی به راه افتاد که در پوشش «ساماندهی»، اقدام به «یکسانسازی» قبور شهدا کرد… درنتیجهی این اقدام، تمام قبور، به یک شکل و به یک اندازه درآمده و اصطلاحاً «منظم» شدند. سردار از سرباز بازشناخته نمیشود حالا. خبری از اشعار و دل نوشتههای مادرانه و خواهرانه در مزار شهدا نیست. وصیتی از شهید را بالای سرش نمیبینیم که رهگذری بخواند تا شاید بهکارش بیاید. اثری از آیه یا حدیثی که پشتوانهی فکری شهید بوده برای انتخاب مسیر جهاد، وجود ندارد؛ فقط سنگ است و بس. مزار شهدا، حتی با مزار امواتِ دیگری که در همسایگی شهدا خفتهاند نیز تفاوتی ندارد. به قول یکی از طرفداران همسانسازی مزار شهدا، حالا مزار شهدای ما هم مانند قبور کشتههای جنگ در غرب شده که نظم و بازهم نظم، در آنها حرف اول را میزند! معلوم نیست چه اصراری به این همسانسازی وجود دارد؛ شاید به دنبال اجرای «عدالت» اند در این وادی رحمت! اگرچه این هم با معرفت دینی ما سازگار نیست. عدالت که به معنای «برابری» نیست در اسلام. آن عدالت که نتیجهاش یکسانسازی است، عدالت مارکسیستی است و نه عدالت اسلامی!»
قتلعام فرهنگی!
پسازآن بود که با انتشار بیانیهای از سوی ستاد موسوم به “ستاد مردمی حفظ گلزار شهدا” نسبت به این اقدام ” نسنجیده و تخریب مزار شهدای تبریز” واکنش داده و نوشتند «علاوه بر عدم مطابقت تخریب و یکسانسازی با اساسنامه بنیاد شهید و مصوبه هیئتوزیران مبتنی بر مرمت، تعمیر و حفظ فیزیکی گلزار شهدا، فاجعهی تخریب سند مردمی بودن جنگ با آثار معنوی و فرهنگی و تاریخی آن، ذیل نگاه فنسالارانه پی گیری شده است. قتلعام فرهنگی از بین بردن موزهی مردمی و طبیعی جنگ، در شرایطی رخ میدهد که حتی ایادی تهاجم فرهنگی دشمن قادر به پاکسازی یاد و خاطرهی شهدا به این صورت نبودند و بودجههایی که باید صرف حمایت از خانوادههای ایثارگران و حرکتهای فرهنگی شود، صرف تحقق رؤیای باطل تبعیت از یادمانهای بیروح کشتگان جنگهای جهانی کشورهای غربی گشته است… در صورت ادامهی تخطی از وظایف و تخریب میراث فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی، جوانان انقلابی و مسلمان تبریز و سراسر کشور بر اساس بند «م» وصیتنامهی امام مستقیماً از ادامهی هجمهی فرهنگی به میراث فرهنگی شهدای انقلاب جلوگیری خواهند کرد»
در واکنش به این اظهارنظرها بود که سرپرست وقت اداره کل ساماندهی گلزارهای شهدای بنیاد شهید کشور، اجرای فاز دوم طرح ساماندهی گلزار شهدای تبریز را منوط به ” جلب رضایت کتبی و تمایل صد درصدی خانواده شهدا” دانسته و گفته بود: «هدف از اجرای طرح ساماندهی، رفع موانع برای رفتوآمد همه افراد و مرمت گلزارها و سنگمزارهای شکسته شده و ارتقای فضای سبز اطراف آن است… از مدیرکل بنیاد تبریز خواستهایم که نمایندگان تشکلهای دانشجویی منتقد را دعوت کند و ضمن بیان ضرورتها و جزئیات این طرح، انتقادات و پیشنهادت آنان را نیز بشنود، چراکه اینگونه طرحها نیز قابلبازنگری و تغییر است… تاکنون هیچیک از خانواده شهدا نسبت به ترمیم قبور شهدا اعتراضی نداشتهاند و تنها چند تشکل محدود دانشجویی این مسئله را مطرح کردهاند”.

“رازی” که جنجالی شد!
خوب یا بد، اگر فاز اول نزاع تفکری و مدیریتی مخالفان و مجریان طرح ساماندهی قبور شهدا را در سال ۹۱ بدانیم، بیشک با ساخت مستندی با عنوان “راز مزار” این نزاع وارد شکل جدیدتری شد.
در ابتدای اردیبهشتماه امسال بود که با پخش مستندی با عنوان “راز مزار”اختلاف بر سر یکسانسازی مزار شهدا وارد مرحله جدیدی شد تا زوایای جدیدی از این مسئله روشن شود.
نوید ناصر، کارگردان این مستند در گفتگویی اظهار کرد: «در این مستند سعی کردهایم مزار شهدا که بهعنوان یک رسانه است را به همگان معرفی کنیم و این فرهنگ انقلابی را به نسلهای آینده و نسلهای که با انقلاب و دفاع مقدس همعصر نبودند انتقال دهیم…. در مستند پیشنهاداتی را به مسئولین داده و خواستار احیاء هجله های شهدا شدهایم اما برخی از این مسئولین به بهانهی سپردن یادگاریهای شهدا به موزهها ازجمله مدال، قران جیبی، جاکلیدی و… این پیشنهاد را نمیپذیرند، درحالیکه کاربرد موزه با مزار شهدا بسیار متفاوت است و همگان مخاطبان موزهها نیستند.»
اما روحالله رشیدی، تهیهکننده این مستند که در سال ۹۱ این نوع یکسانسازی را ” عدالت مارکسیستی” تلقی کرده بود، بار دیگر به میدان آمد و در گفتگویی اظهار کرد: «عاملان این طرح از ۲ جهت خطای بزرگی را انجام میدهند… نخست خطایی که مرتکب میشوند در خصوص از بین بردن مزایا و ویژگیهای اصیل و منحصربهفرد این مزارهای شهدا است. گلزارهای شهدای قدیم، گوهر ارزشمندی هم ازلحاظ محتوا و هم از لحاظ فرم دارند. دوم؛ ارائه الگویی است که تا حدودی همسان با فرهنگ ما نیست…. مجریان طرح بیان کردهاند که خانوادههای شهدا درخواست دادهاند تا یکسانسازی صورت بگیرد درصورتیکه خانوادههای شهدا خواستهاند که قبور شهدایشان مرمت و مسقف شود. اکنون به نام مرمت و بازسازی، به تغییر ماهیت قبور شهدا پرداختهاند؛ البته خودشان چنین چیزی را قبول ندارند.

میخواستند ریشه دفاع مقدس را خشک کنند
اما تندترین واکنش نسبت به این طرح، کمتر از یک ماه بعد در جلسهای از سوی محمدصادق کوشکی، عضو هیئتعلمی دانشگاه خواجهنصیرالدین، در آیین رونمایی از مستند راز مزار و کتاب راز جعبهآینه گرفته شد که تهیهکنندگان مستند راز بانی آن بودند.
در این مراسم، کوشکی با انتقاد از نابودی قبور شهدای دفاع مقدس به بهانه یکسانسازی مزار، اظهار داشت: «حالو روز امروز طرح یکسانسازی بهمانند این است که مسئولین بگویند میخواهیم تخت جمشید را از اول بسازیم چراکه آدمهایی که در سالها قبل زندگی میکردند نمیدانستند چه میخواهند بسازند لکن ما دهها کارشناس و مهندس داریم. یک عده … نمیتواند با یک برنامهریزی دقیق و از روی ناآگاهی کاری کنند که از انقلاب و دفاع مقدس چیزی باقی نماند..کسانی که مزار شهدا را یکسان کردند میخواستند ریشه دفاع مقدس را خشک کنند و تا حدودی نیز موفق شدند… کار کسانی که طرح یکسانسازی مزار شهدا را تدوین کردند با وهابیون چه فرقی دارد؟»

یکسانسازی، گلزار شهدا را بیروح کرده
پس از اکران این مستند بود که تبریزبیدار برای روشن شدن زوایای این مسئله بهپای گفتگو با فردی نشست که او را متهم درجه یک یکسانسازی تلقی میکردند، حالآنکه خود میگوید” متأسفانه برخی چون منافعشان به خطر افتاده و ازدسترفته شروع به انتقادهای نا بهجا کردند”.
فرخ جلالی در این گفتگو، بنیاد شهید را متولی این طرح میداند و میگوید: «ابلاغ اجرای این طرح در مزار شهدای وادی رحمت به قبل از زمان مسئولیت بنده (از سال ۸۵) برمیگردد و از آن زمان که مسئولیت این سازمان را به عهده گرفتم کسی نیامده تا بگوید که آقای جلالی شما مسئول رسیدگی به قبور مطهر شهدا هستید یا بنیاد شهید!؟ و بدون صحبت با بنده و با سروصدای فراوان در روزنامهها و رسانهها علیه من مطلب نوشتند و تا قبل از شما کسی نیامده این مسئله را به این صراحت بپرسد…این مسئله نباید فراموش شود که طرح ابلاغی از سوی بنیاد شهید است و کار اجرایی مطابق با ابلاغیه مربوط به ما.»
وی البته در ادامه مصاحبه به خطاهای صورت گرفته تحت عنوان یکسانسازی مزارهای شهدا اذعان میکند و با اشاره به اینکه «یکسان بودن طرح سنگ مزارها، فضای بیروح بر گلزار شهدا حاکم کرده است» به نکتهای صحه گذاشته که اتفاقاً یکی از نقدهای منتقدین در سالهای گذشته بوده است.
جلالی ادامه میدهد: «منتقدین فقط ایراد میگیرند و هیچوقت نیامدند محسنات کار را بگویند. وجود جعبه آیینههای آلومینیومی مشکل اینجا کرده بود ما سرخود کاری نمیکنیم. متأسفانه خیلیها از وجود همین جعبهآینهها، لباس و یا بچهشان در اثر برخورد با لبههای تیز جعبههای آلومینیومی آسیب دید. یک مسئله فراموش نشود باید انتقادات را منطقی ارائه دهیم. بله بنده هم مخالف طرح هستم که چرا دل نوشته شهید بر سنگ مزار نیست، چرا پرچم نیست؟ چرا یادگاریهای شهید نیست طرحی که بنیاد شهید ارائه داده قطعاً بیروح است و اگر همکاری از ناحیه منتقدین باشد قطعاً ایرادات کار در فاز دوم و مزارهای بالا رفع خواهد شد.»
حال با این شرایط باید بنیاد شهید و امور ایثارگران پاسخگوی منتقدینی باشد که مدیرعامل سازمان گلزار شهدای تبریز نیز بر گفته آنان صحه میگذارد که «فضای بیروح بر گلزار شهدا حاکم کرده است»
* لازم به ذکر است که تبریزبیدار صرفا نگاه تاریخی به اظهارنظرها و سایر فعالیت های انجام گرفته در این زمینه داشت و مطالب بیان شده له یا علیه سایر ارگان ها و افراد به معنای تائید یا رد توسط این سایت خبری و تحلیلی نمی باشد.
