یادداشت مهمان تبریزبیدار؛ علی مهتدی
به روزهای منتهی به هفته عفاف و حجاب که نزدیک می شویم موجی از کنش های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شامل یادداشت ها، همایش ها، تجمعات و رفتارهای گفتمان ساز ناپایدار جو رسانه ای کشور را فرا می گیرد. اگر بخواهیم نگاهی فرا تحلیلی بر زیر مجموعه های این پدیده اجتماعی بیندازیم متوجه می شویم علی رغم فعالیت های گسترده ای که در زمینه موضوعاتی همچون اهمیت عفاف و حجاب، حجاب در اسلام و تاریخ صدر آن، نقش حجاب در پایداری عفت عمومی، حجاب برتری به نام چادر و مطالبی از این دست انجام گرفته است، موضوعات بکر و دست نخورده بسیاری نیزوجود دارد که اهمیت آن کمتر از موضوعات فوق الذکر نیست، لکن به دلایل مختلفی که در این مجال فرصت پرداختن به آن نیست مغفول مانده و یا حداقل به حاشیه رفته است. نوشتار ذیل بنا دارد به سرفصل های کمتر دیده شده مساله عفاف و حجاب نگاهی بیندازد.
طرفداران کم حوصله استدلال
در جلسه ای در دانشگاه تبریز، استاد محترمی که به عنوان داور کرسی آزاد اندیشی با موضوع حجاب اجباری حضور داشت تمام سعی و تلاش خود را می کرد که از نظر فلسفی اثبات کند که جذابیت ذاتی میان دو جنس زن و مرد وجود دارد که ممکن است با غلیان شهوت جنسی انسان را در مسیر گناه قرار دهد و حجاب در این میان مانع رسیدن به این رویه غلط است، استاد محترم سعی می کرد با منطق و فلسفه وجوب و اهمیت حجاب را اثبات کند، حال آن که دانشجوی امروزی که خواندن یک متن بلند تلگرام برای او ملال آور است، حوصله ای حتی برای گوش دادن (چه برسد به پذیرفتن) استدلال های داور کرسی را نداشت. یکی از مشکلات عدیده ای که در تبیین مساله حجاب در جامعه وجود دارد این است که فکر می شود اگر برای کسی به صورت منطقی ثابت شد حجاب ارزشمند است، او دیگر بدحجابی را کنار می گذارد، حال آنکه بدحجابی فعلی بیشتر از آن که نتیجه استدلال و منطق و تفکر باشد ناشی از رفتارها و انتظارات متقابل کنش گران اجتماعی است.
اکثر جامعه جوان بیشتر از آن که پوشش خود را با افکار خود تطبیق دهند سعی کرده آن را با انتظارات اجتماعی تطبیق دهند، به نظر می رسد که بایستی بجای استدلال های خشک و منطقی در مورد ضرورت عفاف و حجاب به کارآمدی و تاثیرگذاری اجتماعی این پدیده پرداخت شود.
حجاب، دین، حاکمیت
اکثر نوشته جات و متونی که در تبیین اهیمت حجاب و پرهیز از بدحجابی نوشته شده است با این پیش فرض انجام گرفته که حجاب و پوششِ کامل، یک رفتار درست و دینی است و چنانچه کسی پوشش نامتعارف داشته باشد بایستی در اعتقادات بنیادی او شک و تردید کرد. این استدلال زمانی سست و بی پایه می گردد که در مراسماتی مذهبی همچون شب های قدر و یا مناسبت های ملی همچون ۲۲ بهمن و روز قدس چهره های دیده می شود که ظاهر او با آن چه بخاطر آن آمده است مشکل اساسی دارد.
این مسئله به آن بر می گردد که که ما مسئله حجاب را یک مسئله صد درصد حکومتی کرده ایم و اکثریت قالب مردم بر این باورند که هرکس که با حجاب است، طرفدار نظام اسلامی است و هر کس پوشش نا متعارف دارد علیه آن است (وحتی با پوشش غلط خود در حال هجوم به ارزش های دینی است!!)، حال آن که نگاهی کوتاه به هویت اجتماعی جوان امروز نشان می دهد که «هویت های چند تکه» جای خود را به رویکردهای تک بعدی داده و براحتی نمی توان از رفتار و کردار فرد به اعتقادات او دست یافت.
در حقیقت فاصله افتادن بین نمادها و ارزش های اجتماعی باعث این تحلیل غلط گردیده است، مشکل آن جا حاد و تشدید می شود که جریان ارزشی تحلیل مناسبی از این پدیده ناهمگون ندارد، بررسی تحقیقات اجتماعی که در زمینه حجاب و پوشش انجام گرفته است نشان می دهد تحقیق از زنان بد حجاب و همسرانشان که با بدحجابی همسرانشان مشکلی ندارند و در عین حال خود را مقید به ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی می دانند از درصد بسیار پایینی برخوردار بوده است.

عفاف، زن، خانواده
هرچند که پدیده عفاف و حجاب یک مقوله اجتماعی و بالطبع فراجنسی است، لکن بدلیل اهمیت پوشش زن، این مسئله در کشور ما به زنان کشور معطوف گشته و چنانچه در مورد این مقوله مطلبی عرضه می گردد بایستی جنبه های مختلف رفتارهای زنان نیز مورد مداقه قرار گیرد که یکی از این موارد، الگوهای اجتماعی می باشد. جامعه ارزشی ما، ادعا دارد که برترین الگوی زنان عالم و نماد کامل حیا و عفاف و حجاب حضرت فاطمه زهرا (س) می باشد و از جوان امروزی می خواهد که از ساحت مقدس ایشان الگو بگیرد، اما دریغ از برداشتن قدم های قابل توجهی در شناخت عمیق جنبه های مختلف این شخصیت بزرگوار!.
حضرت زهرا (س) معصوم است، بدین معنی که ایشان دختر کامل، همسر کامل و مادر کامل می باشد و در تمام جنبه ها الگوی مناسبی برای رشد مادی و معنوی خانواده. اما آیا براستی در جامعه ما چنین اتفاقی افتاده است؟! جوان امروزی به جز شنیدن مصیبت های بانوی دو عالم حرف در خور توجهی از شخصیت والای ایشان در قالب دختر، همسر و مادر کامل شنیده است؟! هر چند که مصیبت های وارده بر ایشان خود گویای مظلومیت اهل بیت می باشد اما فرد را به سمت تبیین اسطوره ای از شخصیت ایشان می کشاند، تبیینی که فرد را از الگوگیری رفتاری در معاشرت های روزانه و سبک زندگی خود باز می دارد لذا نمی تواند رفتارهای ایشان را درک کند و براحتی در ذهن خود می گوید که جامعه امروزی مانند آن زمان نیست و قس علی هذا. یکی از دلایل مهم بی حجابی در جامعه را می توان نداشتن الگوی رفتاری مناسبِ اسلامی در شئونات زندگی دانست که فرد را به سمت تبیعیت از الگوهای غلط و نامتعارف همچون بازیگران و خوانندگان سوق می دهد.
بدحجابی و اشرافیت مذهبی دو روی یک سکه
اگر رفتارهای زنان و دختران بدحجاب عفت عمومی جامعه را لکه دار می کند (که می کند) و باید برای آن فکر اساسی کرد، اشرافیت مذهبی نیز به نوبه خود ضربات جبران ناپذیری را بر پیکره سبک زندگی اسلامی وارد کرده است. مادری که حاضر نیست پسر خود را به عقد دختر بدحجابی بعلت پوشش نامتعارفِ عروس آینده خود در آورد، این حق را هم ندارد که برای دختر مذهبی مورد پسندش، چادرهای مشکی میلیونی به بهانه فخر فروشی بخرد. خانواده های مذهبی که داعیه پیروی از سنت پیامبر اکرم (ص) را دارند حق برگزاری مراسمات عروسی چند ده میلیونی را ندارند، چرا که این تفکر همان ضربه را به دین می زند که رقاصی های مجالس عروسی به همراه دارد.
خوش پوشی و فضای مجازی
به تازگی پدیده ای در میان دختران مذهبی و چادری رواج پیدا کرده است به نام خوش پوشی و شیک پوشی. بعضی دختران مذهبی که می خواهند از قافله دیده شدن عقب نیفتند، خود را با چادر و یا آرایش های خاص بزک می کنند. استدلال این جماعت بر این است که نباید از دختران مذهبی ذهنیت هایی منفی مبنی بر این که این دختران اهل پوشش مناسب و به اصطلاح «امروزی» نیستند، بوجود بیاید. تفکری که بجای حل مساله، پازل فکری دشمن در تبیین مساله دلبری در بین نیروهای ارزشی و مذهبی را در پی دارد.
یک پیشنهاد:
پیشنهاد می شود گشت ارشاد فعالیت های خود را گسترده کرده، علاوه بر آن با دختران بدحجاب برخورد می کند با دختران به اصطلاح مذهبی که با چادر و البته آرایش غلیظ به خیابان می آیند برخورد سخت تری بکند.
