سرویس سیاسی تبریزبیدار؛
هر فرقه دینی یا دولت جمهوری برای اینکه زمانی دراز پایدار بماند، باید هرچندگاه یکبار به اصول اولیه اش برگردانده شود (نیکولا ماکیاوللی، گفتارها، ص ۲۹۵)
حدود یکماه از ۳ هفته طوفانی در فضای سیاسی کشور می گذرد و همچنان اصولگرایان پا در زمین ناکارآمدی و دست در بی اتحادی همچنان صفحات تقویم را روی هم می گذارند.
انصراف احمدی نژاد از عدم حضور در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده که در کنار گرم شدن تنور داغ انتخابات ممکن بود جامعه ایران را به دلیل دو تکه شدن بر سر فرد احمدی نژاد و گفتمانی به نام احمدی نژادیسم، به دوقطبی حادی برساند اما با توصیه حکیمانه و عالمانه رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نظرخواهی وی، بار دیگر راهگشا شده و ایشان با طرح این مسئله دوقطبی در واقع پیشگیری های لازم را برای رفع بحران آینده در جامعه ای اندیشیدند.
اما در دوران انصراف پسااحمدی نژادی که اعتدالیون و اصلاح طلبان با شادمانی به استقبال به تاریخ پیوستن هیولای پوپولیسم احمدی نژادی(به تعبیر خودشان) رفتند و سوم تیرهای احمدی نژادی نیز که تنها فرد برای شکستن کلید ناکارآمد روحانی(به تعبیر آنان) مغمومانه به بایکوت غیراحمدی نژاد در انتخابات آینده پرداختند.
اما در این میان یک جریان سیاسی با آل ها و ایل هایی از سیاسیون و جناح های مختلف که واژه “بین المصباحین” بهترین تعبیر برای تبیین این جریان است و منتها الیه چپ آن آیت الله مصباح یزدی، روحانی شناخته شده ساکن در قم و در منتها الیه راست آن حجت الاسلام مصباحی مقدم، روحانی اصولگرای حامی حسن روحانی در تهران قرار گرفته است.
ابن اردوگاه متشتت اصولگرایی که سابقه چنددستگی و انشقاق لیدرها و کنشگران آنها بر وجه اتحاد آنان می چربد، در مواجهه با عدم حضور فرد و کنشگری سیاسی به نام احمدی نژاد به دلیل اختلافات عمده با وی در دوران ریاست جمهوری ابتدا برای نیامدن وی شادمانی کردند اما این رویکرد تاکتیکی و واکنشی اصولگرایان به این مدت نشان از عدم دقت در محاسبات کلان سیاسی و روزمرگی و دوری آنان از سیاست ورزی حرفه ای بود.
واقعیت آن است که احمدی نژاد چه غلط و چه درست حامل و واجد گفتمانی با بدنه مشخص سیاسی و اجتماعی است که توانست در مدت ۸سال ریاست جمهوری خود با نوسان های مختلف این روند را تداوم بخشد و با جدا کردن حساب سیاسی خود به حیات سیاسی ادامه دهد. همین گفتمانی است که امثال صادق زیباکلام بر دارا بودن حداقل بیش از ۱۰میلیون رای آن اذعان دارند و اصولگرایان با عدم درک درست از وضعیت خلا حضور احمدی نژاد، در دامی از ناکارآمدی و عدم اقبال افتاده اند که احمدی نژاد در این سوی توانسته است آن را به نام خود تمام کند.
در واقع اگر کنار رفتن احمدی نژاداز رقابت ها، شاه کلیدی برای اصولگرایان باشد بی شک حداقل خلا وجودی فردی برای رقابت با حسن روحانی در آینده آنان را به دو شقه محافظه کار و اصولگرا تقسیم خواهند کرد. محافظه کارانی همچون مصباحی مقدم و یا احتمالا لاریجانی که با ترجیح مصلحت بر وظیفه خود حسن روحانی را کاندیدای “صالح” معرفی خواهند کرد و اصولگرایانی که در افرادی همچون قالیباف، ضرغامی و یا حتی جلیلی متوقف خواهند ماند.
وضعیت ناکارآمدی اصولگرایان از یک سو به مهم ترین پاشنه آشیل آنان تبدیل شده و خواهد شد و در انتخابات آتی نیز دست کشیدن احمدی نژاد به عنوان یک وزنه در میان جریانات سیاسی از حمایت از کاندیدای اصولگرایان که احتمال آن بسیار زیاد است ممکن است بار دیگر منجر به پیروزی حسن روحانی گردد.
در واقع بال ناکارآمدی اقتصادی و طرح ریزی اجتماعی و راهبردی این طیف سیاسی سال هاست که به ورطه بیهوشی رفته و حتی افزایش وعده ۱۰۰روزه حل مشکلات اقتصادی از سوی روحانی به ۱۰۰۰ روز نیز نتوانسته است دردی از دگرسازی اصولگرایان دوا کند و صدالبته با اغمای بال مشروعیت آنان ممکن است اصولگرایان این بار نه مانند افتراق ۹۲ بلکه در اتحاد ۹۶ بازنده انتخابات آتی شوند.
اردوگاه متراکم و متشتت اصولگرایی حداقل در ۷ ماه منتهی به انتخابات باید به اصول بازگردند، اصولی که رهبر معظم انقلاب آن را در قالب گفتمان “انقلابی گری” همه دوستداران انقلاب را به قرار گرفتن در زیر خیمه آن دعوت کردند، شاید بتوان این بازیابی گفتمانی از سوی جریانات سیاسی را با جمله نیکولا ماکیاوللی جستجو کرد که دیرزمانی نوشت” هر فرقه دینی یا دولت جمهورز برای اینکه زمانی دراز پایدار بماند، باید هرچندگاه یکبار به اصول اولیه اش برگردانده شود”.
از سوی دیگر این جناح به پایش نیروهای سنتی و عمدتا محافظه کار اقدام کرده و از نیروهایی جوان، انقلابی و کارآمد در راستای اهداف انقلاب استفاده نماید، امری در یک دهه اخیر به مهم ترین پاشنه آشین مدعیان اصولگرایی در گفتگو و جلب حمایت طبقات متوسط شهری تبریز شده است و روز به روز بر قوه قهریه جوانان انقلابی از چهره های سیاسی وابسته به این جناح در استان و کشور می افزاید.
در مجال دیگری به صورت مبسوط به بررسی وضعیت گفتمانی دیگر جناح های سیاسی در کشور خواهیم پرداخت.
***لازم به ذکر است اصطلاح “بین المصباحین” به هیچ وجه دارای بار مثبت یا منفی نبوده و صرفا برای تبیین بهتر موضوع استفاده شده است.
*** تبریزبیدار مدتی است که نقد احزاب و جریان های سیاسی مختلف را آغاز کرده و ارائه این مطلب مبنی بر جانبداری یا دلسوزی از اصلاح طلبان و اصولگرایان نبوده و نیست و در آینده در خصوص سایر جناح ها نیز مطالبی را به مرور منتشر خواهد کرد چراکه وظیفه و رسالت اصلی خود را فراجناحی بودن می داند.
