سرویس سلامت و خانواده تبریزبیدار؛ بتول حیدری
دین اسلام برای نهاد خانواده در نظام اجتماعی، ارزش بسیار بالایی قائل است و آن را عامل ایجاد سکینه و آرامش بین اعضای خانواده و جامعه میشمارد، بدین لحاظ حقوق و تکالیفی را برای اعضای خانواده معین کرده و آنها را به رعایت این موارد ترغیب و تشویق نموده است و داشتن روابط سالم و اخلاقی را درکانون خانواده مبتنی بر رهایی از خودبینی و خودخواهی و رعایت احترام متقابل، گذشت و فداکاری، ایثار و دگرخواهی، توجه به مصلحت خانواده و مودّت و رحمت قرار داده است. از این رو معصومین (ع) در روایات مختلف، زن و مرد را دعوت به خوشرفتاری با یکدیگر نموده اند.
از پیامبر گرامی اسلام (ص) در مورد خوشرفتاری مردان با زنان روایت شده است که: کامل ترین مؤمنان از حیث ایمان خوش اخلاق ترین آنهاست و شایسته ترین شما کسانی هستند که با زن خود خوشرفتارترند.
امام صادق(ع) هم در مورد خوشرفتاری زنان فرموده است: هرگاه زنی، شب را به عبادت بیدار باشد، در حالی که شوهرش به خاطر پایمال کردن حقش، از او خشمگین است، تا زمانی که او را راضی نکند، نمازش مورد قبول واقع نمی شود.
اما گاه به دلایل گوناگون، این نهاد مهم از هدف متعالی خود منحرف شده و نه تنها موجب برآوردهنشدن نیازهای عاطفی و مادی اعضای آن نمیگردد، بلکه اساس و تمامیت آن را نیز زیر سؤال برده و بهجای ایجادِ بستری امن برای افراد خانواده، بستری غیرایمن را فراهم میآورد و روابط سالم خانوادگی را متزلزل مینماید. یکی از این بحرانهای خانوادگی، خشونت خانگی است.
همسر آزاری از آسیب های اجتماعی پنهان است که معمولاً در محیط بسته خانه شکل گرفته و سبب عدم اطمینان و از هم گسیختگی کانون خانواده می شود. قربانیان اصلی خشونت در محیط خانواده، در مرحله نخست، زنان و پس از آن کودکان و سالمندان و سرانجام مردان هستند.
همسر آزاری معضلی است که در قرون اخیر بیش از هر زمان دیگری در جوامع مورد توجه و بررسی کارشناسان قرار گرفته و شاید بهترین دلیل برای توجه به این امر، مطرح شدن مسئله حقوق زنان و آگاهی این قشر از حقوق و مزایای خود در برابر همسرانشان است.
شیرین نصیری روان شناس بالینی دردر گفتگو با تبریزبیدار بیان داشت: ریشه های همسر آزاری را علاوه بر اختلالات روحی و روانی زوجین باید در فشارهای محیطی نیز جست وجو کرد در فشارهای مالی، اقتصادی و اجتماعی. به دلیل این که فرد قادر نیست به خوبی از پس اداره زندگی خود برآید،همین عامل سبب ایجاد انگیزه برای آزار همسر به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه می شود.
وی اختلالات شخصیتی و زمینه های ژنتیکی هم از دیگر عوامل همسر آزاری دانست.
نصیری افزود: عدم علاقه و وابستگی زوجین به هم را نیز یکی دیگر از این عوامل می باشد، علاوه بر این، مهریه های سنگین و بعضاً غیرقابل پرداخت و دخالت اطرافیان نیز به این امر دامن می زند.
این روان شناس بالینی ادامه داد: مشاهده کتک ها، ناسزاها و رفتارهای ناشایست در خانواده و نیز داشتن افکار خرافی و نادرست از جمله شک به همسر و ترس از خیانت وی در خانواده، سبب نقش بستن این عوامل در ضمیر ناخودآگاه فرد و تأثیر در زندگی وی می شود.
نصیری خاطر نشان کرد: آزارهای جسمی و برخوردهای فیزیکی در خانوده ها علاوه بر سست کردن بنیان خانوده ، تأثیرات بسیار مخربی بر تربیت کودکان و رشد شخصیت آنها خواهد داشت و الگوی بسیار بدی را در اختیار آنها قرار می دهد.
پژوهشگران نیز بر این باورند که در حقیقت، ریشه همسرآزاری تک علتی نبوده و عوامل بسیاری به ویژه اعتیاد و الکلیسم با آن رابطه ای نزدیک دارند.
همسرآزاری در جامعه ایران نیز وجود دارد و پرونده ی « اعظم» یکی از این نمونه هاست که رسانه ای شد و بازتاب یافت. اعظم، زنی است که فروردین امسال به همراه دو فرزند دخترش در مشهد توسط پدر خانواده به مدت ۲۱ روز زندانی شد و مورد شکنجه سخت قرار گرفت.
اثرات همسرآزاری
بسته به نوع خشونتهای انجامشده، تأثیر آن نیز بر زنان متفاوت است. بدرفتاری و شکنجههای بدنی و حتی توهین و تحقیر کلامی، بر رشد و تکامل روانی و اجتماعی زنان اثرات بسیار نامطلوبی میگذارد.
تحقیر و خوار کردن او، در نهایت به عجز و ناتوانی در تصمیمگیری، منتهی شده و توانمندی را از زن خواهد گرفت. این زنان قربانی نه تنها توانایی سرپرستی فرزندان و خانه و خانواده خود را دارند، بلکه از مشارکت و ابراز عقیده در تصمیمگیریهای سرنوشتساز اجتماعی و خانوادگی نیز محروماند. در بسیاری موارد زنان به دلیل ترس از خشونتهای بعدی، متلاشیشدن خانواده، آوارگی و بیپناهی، احساس تنهایی و بیسرپرستی و احساس شرمندگی، خشونتها را گزارش نمیکنند و اکثر آنها این آزار و اذیتها را ساکت و خاموش، به امید بهترشدن اوضاع در آینده تحمل میکنند.
از دیگر اثرات همسرآزاری میتوان به این موارد اشاره کرد: خودسوزی، خودکشی، دیگرکشی، پایینآمدن بهداشت جسمی و روانی، طلاق، متارکه، بزهکاری، بروز پدیده شوهرکشی، فرار از منزل، افت تحصیلی، ترویج فرهنگ خشونتگرا، کاهش بهرهوری و شکایتهای بدنی.
دلایل همسرآزاری
مهمترین عواملی که موجب آزار همسران و بهویژه زنان در خانواده میشود، عبارتاند از استفاده از الکل، اعتیاد به مواد مخدر، فقر و محرومیت، بیکاری، وجود انگیزه فردی، قضاوت زن توسط مرد، رفتار غریزی و مستعد خشونت، رفتار محرک زنان و رسانهها.
۵۵۵ مورد همسرآزاری در آذربایجانشرقی
مدیرکل بهزیستی استان آذربایجان شرقی در گفتگویی بیان داشت: در سالجاری ۵۵۵ مورد مداخله در همسرآزاری وجود داشت که به مشکلات آنها رسیدگی شده است.
وی با بیان اینکه متأسفانه بیشترین معضل اجتماعی در استان، ضرب و شتم است، افزود: اختلافات و دعواهای خانوادگی و کش و قوسها بین زن و شوهر منجر به همسرآزاری میشود که برای این افراد خانه سلامت در اورژانس اجتماعی بهزیستی در نظر گرفته شده است.
همسرآزاری به عنوان یک جرم
برطبق ماده ۲ قانون مجازات اسلامی، به فعل و یا ترک فعلی که برای آن مجازات تعیین شده باشد، جرم میگویند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اگر برای عملی در قانون، مجازاتی تعیین نشده باشد، آن عمل جرم قلمداد نمیشود و جزو اعمال مباح در جامعه است؛ مگر آنکه موجب خسارت مادی- و یا بعضاً معنوی- بر افراد و یا اشیاء شود که تنها جنبه جبران خسارت به خود میگیرد. از این تحلیل ساده میتوان چنین نتیجه گرفت که همسرآزاری به عنوان یک جرم شناخته نشده است. همانگونه که بیان گردید خشونت خانگی دارای ابعاد گوناگونی از جسمی و روانی و… است که مقررات کلی قوانین جزا در این خصوص کفایت نمیکند.
با توجه به اینکه خشونت خانگی و مصداق بارز آن همسرآزاری، از جانب یکی از محارم انسان و نزدیکترین افراد به انسان صورت میگیرد، حمایتهای ویژه از بزهدیدگان این جرایم، لازم و ضروری است؛ چراکه نهاد خانواده اصلیترین نهاد برای هر فرد بوده و هنگامیکه این نهاد، تبدیل به مکانی برای شکنجه انسان میشود، دخالت دولت و تدوین سیاستهایی برای ناقض این محیط امن، ضروری است.
سخن پایانی
در جامعه امروزی ما همسرآزاری دچار نوعی خلأ قانونی است و استناد به قوانین و مقررات عمومی در این خصوص، کافی نیست. هماکنون همسرآزاری در جامعه ما نوعی جرم بدون مجازات است که همه آن را تقبیح میکنند، ولی از خلأ قانونی رنج میبرد. هر چند لایحه جامع تأمین امنیت زنان در برابر خشونت پس از رهنمون رهبر معظم انقلاب به موضوع امنیت زنان توسط مسئولین وقت معاونت زنان مورد توجه قرار گرفت، ولی تاکنون نه این لایحه و نه ماده ۲۲۷ برنامه پنجم توسعه مسیر خود را طی نکرده و متأسفانه همانند بسیاری از دیگر حمایتها، نسبت به زنان به بوته فراموشی سپرده شده است.
