سرویس شهری تبریزبیدار؛
برگزاری پنجمین دوره انتخابات شوراهای شهر در سراسر کشور بار دیگر همانند سالهای گذشته، موجی گسترده از کاندیداهای بالقوه با “احساس تکلیف” را روانه گود سخت انتخابات خواهد کرد.
بسیاری که این روزها در سودای تکیهبر کرسی عضویت شورا و منافع ناخواسته بعدی آن ازجمله تأثیرگذاری در مجموعه شهرداری، ارتباطات و … هستند و کمر خود برای جلوس بر این کرسی پررقیب بستهاند، با چالشهای فراوانی روبرو هستند.
از یک سو با کاهش تعداد اعضای شورای شهر از ۲۱ تن به ۱۳ نفر، حداقل ۸ تن از اعضای فعلی شورا عطای تداوم شورا نشینی خود را به لقای آن خواهد بخشید و با سختتر شدن انتخابات بیشک، عرصه بر کاندیداهای جدیدالورود تنگتر و تنگتر خواهد شد.
از سوی دیگر، فساد گستردهای که برای یک سال شورای شهر تبریز را درنوردید و ۴ تن از اعضای آن را راهی سالنهای دادسرا کرد، مسئلهای است که بر اعتماد زدایی مردم از عملکرد کاندیداها تأثیر گذاشته و بیشک مردم را در انتخاب خود محتاطتر ساخته و یا حتی نسبت به کنش فعال در آن بیتمایل سازد.
تاریخ سیاسی ۳ دهه انتخابات در کشور ثابت کرده است که هراندازه انتخابات ریاست جمهوری و مجلس بهشدت سیاسی و جناحی بوده، برعکس آن انتخابات شورای شهر، قبیلهای، فامیلی و قومیتی است. بدین معنی که کاندیدایی از بافت فرهنگی-طبقاتی یک قومیت سبد رأی مشخصی در میان خویشان و بستگان خود دارد.
برای مثال بسیار سخت است که مثلاً باور کنیم در شرایط فعلی انتخابات شورای شهر، قرهداغی(ارسبارانیهای) مقیم تبریز که دارای بدنه رأینسبتاً خوبی در مناطق یک، ۱۱ و ۱۰ شهرداری تبریز در بخش شمالی این شهر هستند، از علقه های خویشاوندی خود گذشته و برای یک کاندیدای با اصالتی از شهرهای دیگر کار کنند.
اگر این مثال را تعمیم دهیم، بالطبع مراغهایها، میانهایها، مرندیها و … مقیم تبریز، حلقههای محدود خویشاوندی خود را در انتخابات شورا برمیگزینند که این نیز میتواند یکی از سیکلهای معیوب دموکراسی در کشور ما تلقی گردد.
مثلاً بیش از دو ماه پیش، جلسهای در منطقه چهل متری تبریز با حضور دو عضو فعلی شورای شهر (که گرایشات مشخص سیاسی ازنظر نزدیکی به طیف اصولگرایی دارند) و چندین فعال سیاسی اصلاحطلب برگزار شد که نشان داد اگر در کنار شکافهای سیاسی راست و چپ، باید در این انتخابات شکاف قطببندی سیاسی ازنظر خویشاوندی را نیز به دایره واژگان سیاسی و کنشهای انتخابات افزود.
رویکردهای قبیلهای و خویشاوندی نهتنها در تبریز بلکه در تمامی شهرها بهجز تهران جاری و ساری است و انتخابات شورا نیز در چند دهه اخیر به دلیل ارتباط مستقیم مدیریت شهری با عموم شهروندان و امتیازدهی و استخدامهای خویشاوندی اعضای انتخابشده در شهرداری که اعلام نمونههای کمیک آن هر هفته در شورای شهر و در گفتوگوهای اعضای آن نمایان است، از این قاعده مستثنا نبوده است.
این روزها نقل محافل جلسات کاندیداهای شورا نیز حول محور رأی سیاسی یا همان رأی قومی-قبیله ای و تابع تأثیرگذار انتخابات ریاست جمهوری بر آن میچرخد؛ بدین معنی که بسیاری معتقدند در صورت تشدید دوقطبی انتخابات ریاست جمهوری، به ضرر جریان خویشاوندی و آلها و ایلهایقبیلهای در انتخابات شورا تمام شد.
اما در صورت رخداد این اتفاق که صدالبته احتمال آن نیز کم است، بار دیگر شاهد حضور فعال آلها و ایلهای خویشاوندی در انتخابات و بازتولید چندینباره کاندیداها خواهیم بود.
*عکس تزئینی است.
