یادداشت میهمان تبریزبیدار؛ جعفر مدبر خاک نژاد
و این حکایت برخی بزرگ سربازان خمینی است ، که پس از سالها مجاهدت و فداکاری و تلاش برای اعتلای این مرز و بوم می شنویم که” عزیزی بعد از سالها تحمل رنج و درد، به دیار حق و به جمع شهدای دفاع مقدس پیوست”
سید حسن شکوری از جمله فرماندهان شجاع هشت سال دوران دفاع مقدس بود که توانست همان روحیه جهاد و مقاومت جبهه ها را با عطر و بویی دیگر به صحنه زندگی شهری و خدمت رسانی به شهروندان بکشاند و به راستی که بسیجی ماندن بسیار سخت تر از بسیجی شدن است.بسیار سخت است که ببینی خیلی ها براحتی بار اقتصاد و مادیات خویش را می بندند و بار تقوا و معنویت و انصاف خویش را در جایی فرسخ ها دور بر زمین می نهند.
سید بزرگوار ما هیچگاه مصلحت های شخصی و منفعت طلبی را بر مصلحت های مردمی و شهری و وجدانی خویش ترجیح نداد و اگر چه پاهایش خسته جبهه بود اما تا آخرین نفس ،گامهایش در مسیر دین و انقلاب و مردم نلغزید.
کسانی که او را می شناسند به یقین می توانند به صراحت بیان و دلسوزی وی نسبت به حفظ بیت المال گواه دهند.او اهل باندبازی و جناح بازی نبود ،هم بصیرت انقلابی داشت و هم غیرت میهنی و لحظه ای از پاسداشت بنیان های انقلابی معمار کبیر انقلاب و اطاعت از فرامین مقام معظم رهبری غفلت نورزید.
مردم نه به تیپ و قیافه سید حسن رای داده بودند ! نه به دست و دلبازی ها و شام و ناهار دادنش ! و نه به تایید و تبلیغ حزب و جناح خاصی از او ! مردم به صداقت و اعتقادات و دلسوزی او رای داده بودند.
شاید اگر سید حسن در قید حیات بود به ما می گفت اینبار بخاطر خودتان و خدایتان معیارتان برای انتخاب شورا نه قومیت باشد نه وابستگی نه زیبایی چشم و ابرو باشد نه دارایی مال و منال بلکه مدیر بفرستید تا کلانشهرغیرت و افتخار و رادمردان عاشورایی را مدیریت کنند
